تبیان، دستیار زندگی
تیغ یكی از خصوصیات قابل ذكر مجموعه <زیر تیغ> انتخاب درست بازیگران این مجموعه است كه خیلی خوب با كاراكتری كه ایفا می‌كنند، عجین شده‌اند و باور تماشاگر را برانگیخته‌اند. شخصیت دایی كه هوشنگ توكلی ایفاگر آن است، یك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگو با هوشنگ توكلی‌ درمورد زیر تیغ

یكی از خصوصیات قابل ذكر مجموعه<زیر تیغ> انتخاب درست بازیگران این مجموعه است كه خیلی خوب با كاراكتری كه ایفا می‌كنند، عجین شده‌اند و باور تماشاگر را برانگیخته‌اند. شخصیت دایی كه هوشنگ توكلی ایفاگر آن است، یكی از قابل لمس‌ترین نقش‌های این مجموعه است كه حضورش بیانگر بخشی از فرهنگ كمی تا قسمتی فراموش شده، ما یعنی آداب و احترام به بزرگتر و ریش سفید است. به بهانه این حضور موفق با او گفت‌وگویی داشته‌ایم كه از نظر می‌گذرانید...

***

‌اگر موافق باشید از بازی در مجموعه زیر تیغ و چند و چون همكاریتان با محمدرضا هنرمند آغاز كنیم؟

- همانطور كه می‌دانید آقای هنرمند به هر حال فیلمساز است و جزو بچه‌های سینما محسوب می‌شود كه یكی، دو كاری كه قبلاً در تلویزیون انجام داده، بیشتر استودیویی و تئاتری بوده‌اند. این اولین كاری است كه آقای هنرمند برای تلویزیون می‌سازد و دور بینش را بیرون برده است. به هر حال تجربه‌های سینمایی او در این كار بسیار كمكش كرده است. در مجموع و در آن هفت، هشت ماهی كه در كنار هم كار كردیم، متوجه شدم كه هنرمند خیلی به كارش مسلط است و بسیار آرام و با حوصله كار می‌كند و نظراتش را خیلی خوب به بازیگرانش القا می‌كند، به همین دلیل شما در این كار هماهنگی‌های خیلی خوبی را میان بازیگران می‌بینید. با اینكه سبك و سیاق بازیگران مختلف، با یكدیگر متفاوت است.


شاید بهترین نكته‌ای كه با دیدن این سریال به ذهن تماشاگر می‌رسد، قابل باور بودن فضا و قابل لمس بودن ارتباط بین افراد به خصوص در قسمت‌های اول كار است، چگونه این روابط به وجود آمد؟

- بیشتر كارهایی كه آقای هنرمند ساخته است، حال و هوای كمدی دارد، حتی كار تلویزیونی قبلی ایشان(كاكتوس) هم طنز بود. طبیعتاً هنرمند انگیزه‌های زیادی برای ساخت یك اثر درام داشته است. همین انگیزه باعث شده است كه خواسته خودش را به نحو احسن به بازیگرانش منتقل كند و بازیگران هم قاعدتاً از این انگیزه و ذهنیت آقای هنرمند استقبال كردند و تمركز بیشتری روی خواسته كارگردانشان داشتند.


پس معتقد هستید گروه بازیگران و تیم خوب انتخاب شده برای مجموعه زیر تیغ در كیفیت كار تأثیر بسزایی داشته است.

-اینچنین كارها سلسله مراتب پیچیده‌ای دارد، شاید مدیر فیلم و سریال شبكه اول از همه در انتخاب این تیم مؤثرتر بوده است. پیشنهاد خوبی برای تهیه‌كننده این كار داشته و گفته است اگر می‌خواهی چنین سریالی كار كنی، با آقای هنرمند كاركن، آقای اسلامی(تهیه‌كننده) سفارش نگارش این داستان را خودش به نویسنده داده و حدود یكی، دو سال هم نوشتن این فیلمنامه به طول می‌انجامد، وقتی سناریوی این كار را خواندم، دیدم بسیار متن خوب و پرقدرتی است. وقتی آقای فرجی پیشنهاد آقای هنرمند را به تهیه‌كننده می‌دهد، امكانات لازم را هم در اختیار او قرار می‌دهد. وقتی از تهیه‌كننده پشتیبانی خوبی صورت بگیرد، در نتیجه او هم می‌تواند قرارداد خوب با عوامل و بازیگرانش ببندد‌، بازیگرانی كه هر كدام برای خودشان وزنه‌ای هستند.


قبول دارید اگر تیمی جز این عوامل برای زیرتیغ انتخاب می‌شد، شاید نتیجه كار چیزی كه ما الان می‌بینیم از آب درنمی‌آمد؟

- فكر می‌كنم آقای هنرمند چون كارش را بلد است، اگر ناگزیر بود با یك تركیب دیگر كار كند، شاید در دكوپاژ و میزانسن‌های كار تجدید نظری می‌كرد و یك كار موفق دیگری می‌ساخت. البته ممكن است با این كیفیت از نظر بازی نمی‌شد، ولی من مطمئن هستم كه او از عهده این كار برمی‌آمد.


از شخصیت دایی و نحوه شكل‌گیری‌اش صحبت كنید، دایی با چه هدفی در این داستان حضور پیدا كرد؟

- معتقد هستم كه نویسنده‌ها، زمان تولید كارها باید حضور فعالتری داشته باشند و كارگردانان برمبنای سلایق خودشان خیلی سناریو را دستخوش تغییرات نكنند و اگر متنی نیاز به تغییرات داشت، باید زیر نظر نویسنده‌ این اتفاق رخ دهد، تا حدودی آقای هنرمند با آقای محلوجیان این همكاری را داشتند‌، آقای هنرمند در این كار، با بعضی از نقش‌ها سمپاتی بیشتری برقرار می‌كرد، اما در كل كار می‌بینید كه ایشان اشراف كامل روی تمام شخصیت‌‌ها دارند. در این متن ابتدایی كار شخصیت دایی پررنگ‌تر از چیزی كه الان می‌بینیم بود. به خاطر اینكه بخشی از مسائل را دایی باید حل می‌كرد و روی دوش او بود، اما تقسیم كاری كه آقای هنرمند روی دیگر نقش‌ها انجام داده، باعث شده بار مسؤولیت دایی تا حدی كمتر شود، اما به طور كلی دایی یك ریش سفید و بزرگ خانواده است و همان ذهنیت احترام از طرف افراد دیگر را برمی‌انگیزد. بیشتر از دایی به عنوان یك راهنما و بزرگتر، بحثی كه در فرهنگ ما هم وجود دارد، اگر چه الان كمی كمرنگ‌تر شده است، در داستان استفاده شده و قرار است مشكلات اطرافیان خودش را به طرق مختلف رفع و رجوع كند.

تیزبینی و درایت خاصی را در نگاه دایی می‌بینم كه شاید بیش از ریش سفیدی و بزرگی باشد ...

بله، قبول دارم این باید باشد، اتفاقاً من و‌ آقای هنرمند روی این قضیه هم نظر داشتیم، چون او قرار نبود فقط بیاید مشكل را حل كند و برود، حضور دایی شاید یك ریشه تاریخی داشته باشد.

گفتیم دایی را طوری معرفی كنیم كه یادآور فرهنگ قدیمی ایرانی هم باشد.


از روابط متفاوتی كه دایی با افراد مختلف(قدرت، محمود، رضا و ...)برقرار می‌كند، صحبت كنید.

-بخشی از این مسئله بر می‌گردد به بده‌بستان‌های میان دو بازیگر، یعنی ارتباط‌هایی كه بین كاراكتر‌های مختلف با دایی و برعكس‌ایجاد می‌شد. عامل به وجود آورنده این روابط‌منطقی بود و این در رابطه با بقیه بازیگران این مجموعه هم وجود داشت. ما در بازی خانم معتمد‌آریا می‌بینیم كه خیلی به ری‌اكشن پارتنر مقابل كمك‌می‌كند،‌یا خانم جدیكار و ... . به هر حال بخشی از پرورش دایی به عهده شخصیتی است كه خانم جدیكار ایفاگر آن است. این كمرنگ و پررنگ بودن حضور بعضی از كاراكترها به این علت است كه تمام شخصیت‌ها در این هارمونی شركت كرده‌اند تا شخصیت‌دایی و دیگر شخصیت‌ها با این خصوصیت درآمده است.


داستان زیر تیغ با رخ‌دادن تراژدی، شكل اصلی خودش را می‌گیرد (كشته‌شدن جعفر) فكر می‌كنید دیدن و دنبال كردن تبعات این اتفاق هم می‌تواند برای تماشاگران جذاب باشد؟

-در واقع این حادثه به بیننده خودش می‌گوید من قرار است حرف‌های مهمتر و پیچیده‌تری را كه در روابط انسانی مطرح است به تو بگویم. به این دلیل ما این حادثه عمده را در ابتدای كار می‌بینیم. حالا كه وارد مرحله بعدی می‌شویم نوبت كشمكش میان آدم‌هاست، قضاوت آدم‌هاست، سرنوشت ناخواسته كه برای آدم‌ها رقم می‌خورد و ... این مسائل در بافت خیلی خوبی در ادامه كار نمود پیدا می‌كند. هرچه كار جلوتر می‌رود، مسائل عمده‌تر و حوادث مهمتری در مسیر راه مطرح می‌شود و مشخص می شود كه چرا نویسنده در همان ابتدای كار این حادثه را رقم زده است.

به هرحال كار خودش را سخت‌تر كرده است، چون توقع بیننده بیشتر شده است.


بعد از مرگ جعفر فضای تلخی را بر داستان حاكم می‌بینیم كه اتفاقاً در محافل مختلف پیرامون این نحوه از روایت داستان، طوری كه گاهی حتی تماشاگر را اذیت می‌كند صحبت بوده است. نظر هوشنگ توكلی در این مورد چیست؟

-ابتدا كه در مورد نحوه پخش این مجموعه تصمیم می‌گرفتند، قرار بود برای ماه محرم یا ماه مبارك رمضان روی آنتن برود. شاید اگر این سریال در ماه محرم پخش می‌شد، با توجه به فضایی كه درآن زمان وجود دارد، تماشاگر خیلی اذیت نمی‌شد. اما آقای هنرمند معتقد بود اگر كار به این نحو پخش شود، ضربه می‌خورد و باید به شكل هفتگی به این سریال توجه شود به هر حال مسؤولان هم پذیرفتند و این زمان پخش را برای زیر تیغ در نظر گرفتند. مطلب دیگر اینكه آقای هنرمند با شور و شوقی خاص این سناریو را دست گرفت. شاید اگر این انگیزه برای ساخت یك درام، در آقای هنرمند وجود نداشت، روال این داستان اینقدر هم غم‌انگیز نمی‌شد. آقای هنرمند از متنی كه روی مرز درام و ملودرام حركت می‌كرد، ملودرام را انتخاب كرد و سعی كرد در حوزه ملودرام تجربه كند. شما الان متوجه می‌شوید كه دوربین در بعضی اوقات روی حس‌های بازیگران مكث دارد و این توجه آقای هنرمند باعث شده است كه فضای سریال از داستان كار هم غم‌انگیزتر باشد. به هر حال این هم برای آقای هنرمند و هم دیگران یك تجربه است كه مرز بین ملودرام و درام را برای مخاطب ایرانی به خصوص مخاطب تلویزیون نگه دارد تا نه مردم آزار ببنیند و نه به داستان لطمه‌ای وارد شود.

شخصاً حق را به مردم می‌دهم، چون من هم با دیدن پررنگی ژانر ملودرام در كار اذیت می‌شوم.


به نظر شما چه عواملی در تولید و برنامه سازی مخصوصاً آثار نمایشی در حال حاضر می‌تواند تأثیر بیشتری داشته باشد؟عوامل؟ كارگردانی؟متن؟

-فكر می‌كنم انتخاب ایده خیلی مهم است و ما در این راه ضعف‌هایی داریم و باید آن بخش را تقویت كنیم. هر شبكه یك گروه طرح و برنامه قوی با مشاوره‌های رده بالا درحد كارشناس نیاز دارد تا ایده‌ها را انتخاب كنند. وقتی ایده خوب به نویسنده حرفه‌ای سفارش داده شود، او هم می‌تواند در مسیر درستی حركت كند. اصلاً برنامه‌سازی تلویزیونی یك مسئله علمی است و الان كسانی كه در را‡س برنامه‌سازی در تلویزیون قرار دارند. باید اهمیت بیشتری به این مسئله بدهند.


صرف كار آقای هنرمند كه پشتیبانی می‌شود و یك گروه حرفه‌ای كنار هم جمع می‌شوند، كافی نیست؛ اصطلاحاً با یك گل‌بهار نمی‌شود. الان توقع تماشاگر هم بالا می‌رود، چرا كه او می‌پرسد شما كه می‌توانید كاری با كیفیت بالا ارائه دهید، پس چرا.... ؟

- ما الان كارهایی را كه در تلویزیون می‌بینیم قبل از بحث كارگردانی در متن‌ها ضعف دارند. وقتی نویسنده‌های حرفه‌ای از طریق سازمان حمایت شوند، كارگردان هنگام كار متن درستی در دست دارد و در نتیجه كار با كیفیت بهتری ارائه می‌شود. معتقد هستم كه در 15-10 سال اخیر یك نسل خوب از بازیگران را در اختیار داریم. من خبر دارم در نهایت فقر، بعضی‌ها در این نمایش‌ها بازی می‌كنند و زحمت می‌كشند.

الان می‌توانم حدود دو هزار بازیگر در تهران به شما معرفی كنم كه همگی خوب هستند، هیچوقت لااقل در دوره خود ما اینقدر بازیگر حرفه‌ای در كشور وجود نداشت. در واقع هر كارگردان كه الان كار می‌كند، این شانس را دارد كه می‌تواند بازیگران خوبی را جلوی دوربینش ببرد. ما سرمایه جلوی دوربین را داریم....


الان مشغول چه كاری هستید؟

-الان روی دو سناریوی سینمایی كار می‌كنم كه قرار است یكی از آنها را كارگردانی كنم و یكی دیگر را قرار است تهیه كنم.


و حرف آخر پیرامون زیرتیغ....؟!

-این مجموعه از صدابرداری خوب و بی‌نظیر، نور عالی و تصویربرداری بی‌نقص برخوردار است. كار گریم آقای اسكندری كه حرف ندارد. اصطلاحاً از تیمی حرفه‌ای در این سریال استفاده شده است، ولی من از مونتاژ كار راضی نیستم فكر می‌كنم مونتاژ از سایر كار كمی عقب‌تر است.

منبع : بانی فیلم - مجتبی احمدی