تبیان، دستیار زندگی
از دید گورباچف رهبری به معنای پیشبرد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بدون انکار سوسیالیسم و دکترین مارکسیسم - لنینیسم رایج بود . . .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پشت پرده نظریه های خاص گورباچف

از دید گورباچف رهبری به معنای پیشبرد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بدون انکار سوسیالیسم و دکترین مارکسیسم - لنینیسم رایج بود . . .

فرآوری :عالیه امانی-بخش تاریخ ایران وجهان تبیان
گورباچف

اتحاد جماهیر شوروی طی سال های 1985 تا 1991دستخوش تحولات خاصی مبنی بر سیاست های اجتماعی و اقتصادی رئیس جمهور وقت قرار گرفت. "الکساندر یاکوولف" بین سال های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ رئیس دپارتمان تبلیغات و ایدئولوژی حزب کمونیست (Communist Party) بود، وی در سال ۱۹۷۲ و پس از انتشار مقاله ای علیه ناسیونالیسم روسی به عنوان سفیر به کانادا تبعید شد. با اینکه گورباچف از افراد رده بالا در دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست به حساب می آید، دیدگاه هایش به ایده های رسمی حزبی شباهتی ندارد و مشتاق بود تا از نظرات یاکوولف آگاه شود.
یاکوولف ماجرای دیداری با گورباچف را چنین بازگو می کند : «من احتیاط  را کنار گذاشتم و درباره احمقانه بودن سیاست استقرار موشک های SS-۲۰ حرف زدم. گورباچف هم به صراحت درباره سیاست خارجی پراشتباه حزب کمونیست حرف زد و بعد بحث به امور داخلی کشید. گورباچف گفت که تحت دیکتاتوری و نبود آزادی کشور نابود خواهد شد. درباره وضعیت کشاورزی در شوروی و کانادا حرف زدیم و اینکه سیستم اقتصادی در حال فروپاشی است. گورباچف گفت ما خیلی عقب هستیم. من گفتم ایده هایی دارم که می تواند به ما کمک کند به آن ها برسیم.»

آغاز امیدوارانه

گروه زیادی از مردم ماجرا را تمام شده می دانستند اما بوریس یلتسین، رئیس جمهور تازه انتخاب شده روسیه، اعلام کرد قبضه قدرت خلاف قانون اساسی است

"گورباچف" در خانواده ای روسی ٓ اوکرائینی در روستای پریولنویه در نزدیکی استاوروپول زاده شد.  وی سیاستمداری جوان بود که در دانشگاه و بعدها در سفرهایش به عنوان متخصص کشاورزی در معرض ایده های غربی قرار گرفت. از دید گورباچف رهبری به معنای پیشبرد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بدون انکار سوسیالیسم و دکترین مارکسیسم - لنینیسم رایج بود. وی در ۱۱ مارس ۱۹۸۵ دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد و یاکوولف را عضو کمیته سیاسی کرد. آن ها کنار هم ایده اصلاحات را پیش بردند و بالاخره گورباچف در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۷ در مجمع عمومی کمیته مرکزی از برنامه اصلاحات اقتصادی - سیاسی خود پرده برداشت که "پرسترویکا" نامیده می شد. سیاست های گورباچف باعث آغاز دورانی شد که به «بهار مسکو» شهرت یافت و پنج سال طول کشید. ("پرسترویکا" در لغت به معنای بازسازی می باشد.)

گورباچف شش هدف عمده برای پرسترویکا داشت:

- بالا بردن استاندارد زندگی
- حل مشکل کمبود مسکن
- فراهم کردن مواد غذایی کافی
- بالا بردن کیفیت اجناس
- تحول در خدمات بهداشت عمومی
- بهبود کیفیت آموزشی (دبیرستان و دانشگاه).
البته در غرب از اصلاحات در شوروی به شدت استقبال شد اگرچه در مورد موفقیت آن تردیداتی جدی وجود داشت. اصلاحات گورباچف حرکت به سمت بازار آزاد و تقویت مالکیت خصوصی بنگاه های کوچک اقتصادی را شامل می شد. پرسترویکا به علاوه حامی ایده های سیاسی لیبرال تر و همچنین اعطای قدرت بیشتر به دولت های محلی بود. گورباچف در طول دوران حکمرانی خود متهم شد که تصور روشنی از اصلاحات ندارد و مواضع سیاسی اش به طور منظم تغییر می کند. با تداوم اصلاحات، تندروهایی که مدافع بازگشت دولت مقتدر بودند شروع به مانع تراشی برای او کردند و همزمان او مورد انتقاد اصلاح طلبانی قرار گرفت که اعتقاد داشتند اصلاحاتش به جای خاصی نرسیده است.
چندین دهه بعد از دوران پاکسازی استالینی، شوروی به لحاظ اقتصادی نسبتاً باثبات به حساب می آمد. اما در سال ۱۹۸۵ کشور در سراشیبی افتاده بود و از سال ۱۹۷۶ به بعد نتوانسته بود بر کسری بودجه فائق شود. گورباچف کشوری را با بحران جدی اقتصادی تحویل گرفته بود. در سراسر کشور اعضای بوروکراسی دولتی همچنان بر ثروت شخصی خود می افزودند و از امتیازات ویژه لذت می بردند.  گورباچف تصمیم داشت این نظام اقتصادی را با «شوک درمانی» بازار عوض کند.
بخش دیگری از اصلاحات گورباچف "گلاسنوست" (Glasnost) بود که به باز کردن فضا منجر شد.  گورباچف بر این باور بود که رونق اقتصادی با مردم مطلع و رسانه های آزاد امکان پذیر است. گلاسنوست به دهه ها سانسور دولتی پایان داد - دکتر ژیواگو ، در همین دوران در شوروی منتشر شد - و رسانه ها اجازه پیدا کردند اقدامات دولت و حزب را به چالش بکشند.
روزنامه ها پر شد از مقالاتی که مقامات را به فساد، رفیق بازی و ناکارآمدی متهم می کردند. از دید روزنامه نگاران حتی آن مقاماتی که فاسد نبودند به خاطر سکوتشان گناهکار بودند. لنین همچنان دست نیافتنی بود، اما استالین و سیاست هایش مورد انتقاد شدید قرار می گرفتند. در همین دوران تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و تبعیدیان به خانه بازگشتند. گلاسنوست گورباچف باعث آگاهی بیشتر عمومی شد که این ها به افزایش ناسیونالیسم در میان اقمار شوروی، اعتراضات گسترده عمومی و تظاهرات منجر شد. گلاسنوست را - با وجود موفقیت اش - می توان عامل کلیدی در فروپاشی شوروی به حساب آورد. با آغاز سال ۱۹۹۱ ملی گرایی در اقمار شوروی تبدیل به جنبش های جدایی طلبانه شده بود.

کودتا

سیاست های گورباچف باعث آغاز دورانی شد که به «بهار مسکو» شهرت یافت و پنج سال طول کشید

تندروهایی که گورباچف را عامل ملی گرایی در اقمار شوروی قلمداد می کردند، سقوط دیوار برلین را نشانه شکست اصلاحات می دانستند و معتقد بودند اگر حالا دست به عمل نزنند کشور به مرحله بدون بازگشت می رسد. آن ها تصمیم به کودتا گرفتند. اما حمایت از کودتا مختص تندروها نبود. تعدادی از دوستان و اعضای دولت گورباچف هم به کمونیست های دوآتشه ای پیوستند که قصد داشتند او را مجبور به اعلام وضعیت فوق العاده و کناره گیری کنند.
۱۸ آگوست دورانی چهار روزه آغاز شد که می توانست تاریخ اتحاد جماهیر شوروی و جهان را تغییر دهد. کمونیست ها محل اقامت گورباچف را محاصره کردند، ساعت ۵ بعدازظهر گروهی از مقامات شوروی با نقض پروتکل های قانونی بدون دعوت وارد محل اقامت او شدند و در میان آن ها دوستان نزدیک گورباچف به چشم می خوردند. آن ها به گورباچف گفتند که نمایندگان کمیته دولتی برای وضعیت اضطراری هستند. آن ها به رسانه ها گفتند گورباچف بیمار شده و توانایی اداره امور را ندارد. با ورود تانک ها و خودروهای زرهی به مسکو و لنینگراد در این شهرها حکومت نظامی اعلام شد.
گروه زیادی از مردم ماجرا را تمام شده می دانستند اما بوریس یلتسین، رئیس جمهور تازه انتخاب شده روسیه، اعلام کرد قبضه قدرت خلاف قانون اساسی است. یلتسین از مردم خواست اعتراض کنند و رهبری آن ها را در تظاهراتی عظیم به عهده گرفت. آن ها توانستند جلوی اشغال ساختمان های دولتی توسط تندروها را بگیرند و همزمان عده زیادی از نیروهای نظامی به مردم پیوستند. روز چهارشنبه ساعت ۳ بعدازظهر تلویزیون دولتی اعلام کرد که خبر بیماری گورباچف ساختگی بوده و به زودی تیمی از مسکو برای آزادسازی او به کریمه می رسند. روز پنج شنبه ۲۲ آگوست «روز آزادی» لقب گرفت: ده ها هزار نفر از مردم در میدان سرخ مسکو پیروزی خود را جشن گرفتند. تعداد زیادی از کودتاگران بازداشت شدند و عده ای از آن ها خودکشی کردند. کودتا شکست خورده بود.
اکثر مورخان اتحاد جماهیر شوروی بر این باورند که آغاز پرسترویکا بدون رهبری گورباچف غیرممکن بود و اگر فرد دیگری به جای او به قدرت می رسید اصلاً شاهد چنین روندی نبودیم. اگر گورباچف چند سال زودتر و پیش از ورود به کمیته رهبری حزب چنین اصلاحات رادیکالی را پیشنهاد می داد کمیته سیاسی اصلاً به او اجازه رشد نمی داد و احتمالاً او را به تبعید می فرستادند. بعد از این اتفاق، آن ها نسبت به انتخاب رهبران بعدی سختگیری بیشتری به خرج می دادند و سعی می کردند جلوی ورود افراد کاریزماتیک و پیشرو را بگیرند. باید توجه داشت که اولین اقدام کودتاگران حذف گورباچف و یلتسین و خانواده هایشان از صحنه سیاسی بود.



منبع : سایت تاریخ ایران