تبیان، دستیار زندگی
شاید در نگاه اول،میان کتاب به عنوان یک رسانه مکتوب و سینما و تلویزیون به عنوان یک رسانه تصویری فاصله زیادی وجود داشته باشد.یا حتی دریک نگاه آسیب شناختی به وضعیت کتابخوانی و مطالعه در جامعه ما براین نکته تأکید شود که فرهنگ ما بیشتر یک فرهنگ شفاهی و شنیداری
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جای خالی کتاب در میزانسن تصویر

شاید در نگاه اول،میان کتاب به عنوان یک رسانه مکتوب و سینما و تلویزیون به عنوان یک رسانه تصویری فاصله زیادی وجود داشته باشد.یا حتی دریک نگاه آسیب شناختی به وضعیت کتابخوانی و مطالعه در جامعه ما براین نکته تأکید شود که فرهنگ ما بیشتر یک فرهنگ شفاهی و شنیداری است و به همین دلیل،شنیدن یک سخنرانی یا تماشای یک فیلم و سریال برای ایرانیان بیش از خواندن یک کتاب جذابیت دارد و آسان تر است.

سید رضا صائمی -بخش سینما و تلویزیون تبیان
قصه های مجید

یا فراتر از این،برخی سینما و تلویزیون را به واسطه هژمونی تصویر، مانعی مهم در بسط فرهنگ کتابخوانی می دانند و مثلا از منظر مکتب فرانکفورتی، سینما و تلویزیون را ابزاری موثر در گسترش عوام زدگی می دانند که ذاتاً با کتاب و مناسبات آن در تعارض است،اما قطعا میان این دو مدیوم فرهنگی و فرهنگ ساز،دیالکتیک روشمند و نمادینی تصور می شود که متاسفانه کمتر در سینما و تلویزیون ما مورد استفاده قرار گرفته است.
در این تعامل رسانه ای شاید بهترین خدمت را همین رسانه های بصری به بسط فرهنگ کتابخوانی می کنند.این تمهید دست کم به دو صورت قابل بررسی و تحقیق است.
یکی حضور کتاب در شمایل مختلف بصری و بازنمایی به شکل نشانه شناسی و بازتولید المان های مرتبط با آن و دیگری به واسطه اقتباس ادبی و استفاده از ادبیات داستانی در تولید آثار نمایشی.
در شیوه اول کتاب و کتابخانه به عنوان یک عنصر و شیئ تصویری می تواند در لوکیشن و میزانسن های فیلم و سریال مورد استفاده قرار بگیرد تا حضور در پس زمینه بصری فیلم و سریال،کتاب و مطالعه در پس زمینه ذهنی مخاطب نیز تثبیت شده و چه بسا در ضمیر ناخودآگاه او در یک فرایند زمانی به یک رفتار و عادت فرهنگی بدل شود.
متاسفانه کمتر شاهد هستیم که از کتابخانه و کتاب در پس زمینه آثار نمایشی و در طراحی دکور و صحنه استفاده شود، در حالی که همین تمهید ساده،واجد ظرفیت تاثیر گذاری بالایی است، چنانکه حضور پررنگ تجملات و اشیای لوکس در فیلم و سریال های ایرانی در دو دهه اخیر در ایجاد تغییر و تحولاتی فزاینده در سبک زندگی ایرانی ها تأثیر زیادی داشته است.

متاسفانه کمتر شاهد هستیم که از کتابخانه و کتاب در پس زمینه آثار نمایشی و در طراحی دکور و صحنه استفاده شود، در حالی که همین تمهید ساده،واجد ظرفیت تاثیر گذاری بالایی است، چنانکه حضور پررنگ تجملات و اشیای لوکس در فیلم و سریال های ایرانی در دو دهه اخیر در ایجاد تغییر و تحولاتی فزاینده در سبک زندگی ایرانی ها تأثیر زیادی داشته است.

ضمن اینکه بخشی از فرهنگ مطالعه به توجه بر زیبایی شناختی این رفتار و جوانب آن بر می گردد. مثل شوق کشیدن نقاشی در کودکی که مداد رنگی تازه ای خریده است. امروزه حتی برای جذابیت بیشتر کتاب و افزایش میل به خرید آن خلاقیتها و نوآوری های جالبی در طراحی کتاب و به اصطلاح کتاب سازی انجام گرفته، به گونه ای که فرم کتاب نیز واجد زیبایی و جذابیتهای بصری باشد. قطعاً این تمهید در حوزه تصویر به تاثیرگذاری بیشتری دست می یابد و طیف بیشتری از مردم را متوجه خود می کند.
ضمن اینکه قهرمانان سینمایی به دلیل تاثیر بر مخاطبان و ظرفیتهای الگو پذیری می توانند در ترغیب دوستداران خود به کتاب مؤثر باشند، در حالی که ما کمتر شاهد فیلم و سریالی هستیم که قهرمان آن کتاب بخواند یا به مطالعه علاقمند باشد. جالب اینکه حتی سریال های شخصیت محور ما که زندگی یک دانشمند را هم به تصویر می کشد،کمتر به این وجه از شخصیت آن می پردازد.البته استثناهایی نیز در این میان وجود دارد.

مثلاً، سریال «روشن تر از خاموشی» که به زندگی ملاصدرا می پرداخت، به این بعد از شخصیت او اهمیت داده و تماشای این سریال میل به کتابخوانی و علم اندوزی را در مخاطب افزایش می دهد.
یکی از تمهیدات مهم دیگر در این زمینه، ارجاع و استفاده از ادبیات داستانی و قصه هایی است که در قالب رمان یا داستان کوتاه و ... به عالم تصویر راه پیدا نکرده است و این در حالی است که بسیاری از فیلمهای سینمایی جهان در سال و بسیاری از آثاری که موفق به دریافت جایزه از جشنواره های مختلف می شوند، فیلمهای اقتباسی بوده اند.
حتی در کشور خودمان نیز کارهای اقتباسی هرچند محدودی که انجام شده، از جمله آثار ماندگار و پرمخاطب بودند.مثل «گاو» داریوش مهرجویی یا سریال «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد.
تبدیل رمان و داستان به فیلم و تله فیلم یا سریال تلویزیونی مصداقی از پیوند مبارک ادبیات و سینماست که کتاب را با تصویر گره زده و در نهایت به رشد و باروری فرهنگ و تمدن کمک می کند.
از سوی دیگر،بسیاری از فیلمنامه های خوب و فیلمهای ماندگار نیز می تواند با تبدیل شدن به کتاب در ساحتی مکتوب نیز بازتولید شده و به حیات خود ادامه دهند.البته هدف ازاین تعامل به معنای انکارهویت مستقل کتاب یا سینما نیست.این دو به عنوان دو موضوع مستقل فرهنگی، واجد کارکردهای ویژه خود هستند که هیچ کدام نمی توانند جایگزین یکدیگر شوند، اما می توانند با قرار گرفتن در کنار هم فرصت و بستر گسترده تری برای تعالی یک انسان و جامعه فراهم کنند.