تبیان، دستیار زندگی
ما انسان ها، در کجا به دنبال زیبایی هستیم؟ در طبیعت و خلقت بی نقص خدا؟ مثل جنگل و گل و گیاه و حیوانات بی مثال و ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیبایی های یک مصیبت!

ما انسان ها، در کجا به دنبال زیبایی هستیم؟ در طبیعت و خلقت بی نقص خدا؟ مثل جنگل و گل و گیاه و حیوانات بی مثال و ...

زینب عشقی - بخش زیبایی تبیان

ما رایت الا جمیلا

در نظم و هماهنگی که به لطف خدا، خودمان ایجادش کرده ایم؟ مانند ساختمان های زیبا، بناهای تاریخی، دست بافت ها و آثار فاخر هنری و ...
ما زیبایی را قدرت خدا می دانیم و بر این عقیده ایم که هر چیزی که خدا آن را خلق کرده در نهایت زیبایی و کمال است و باید که دیده شود و شکر آن به جای آورده شود.
در دعای سحر ماه پر برکت رمضان می خوانیم :«اللهم انی اسئلك من جمالك با جمله و كل جمالك جمیل، اللهم انی اسئلك بجمالك كله»
 خداوندا!  تو را جستجو می كنم از زیبایی تو در زیباترین گونه ات، و تمام مظاهر تو زیباست. خداوندا! تو را در تمام زیبایی های تو جستجو می كنم.
(شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان)

زیبایی در اوج پلیدی!

همه جا دنبال زیبایی بودیم الا در قتل و کشتار! مگر آدم کشی و خون و خون ریزی زیبایی دارد؟ جنایت و حیوانیت را به اوج رساندن، زیباست؟ اسارت و اذیت زیبایی دارد؟
نوه ی پیامبر خدا، دختر علی و زهرا، زینب، خواهر حسین که ناظر به قتل و کشتار برادر و فرزندانش و افراد خانواده اش بود، چه زیبایی دید؟
اینها گفتگوی ذهنی بود هنگامی که این جمله معروف را در تابلوی بزرگی در خیابان دیدم.
" مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا " به جز زیبایی چیزی ندیدم. (بحارالأنوار، ج 45، ص 116(

ما رایت الا جمیلا

کربلا تراژدی غم انگیزی که با گذشت صد ها سال از وقوع آن، هنوز هم اشک به چشمان ما می آورد و دل هایمان را خون می کند.
کم چیزی نیست، کشتن خانواده پیامبر، قتل عام تمام مردان، حتی نوزاد شش ماهه، بعد به اسارت بردن آن همه بانوی داغدار، پیاده، زیر آفتاب سوزان...

پس چه بود زیبایی که زینب از آن دم می زد؟

بیایید تابلوی دیگری از عاشورا را ببینیم، با عینکِ فرزندِ زهرای پاک، زیبایی های کربلا را ببینیم، همه هستند، بزرگ و کوچک، از حسین که امام یک ملت است، تا مسیحی زاده تازه مسلمان شده، همه برای رسیدن به رضای خدا، از هم پیشی می گیرند، پولی در کار نیست، حتی غذا هم نمی دهند، دریغ از ذره ای آب، فقط رضای خداست

به قول آندره ژید" بگذار زیبایی در نگاه تو باشد، نه در چیزی که به آن می نگری" در ظاهر، کربلا، چیزی جز نمود سقوط حداکثری بشر نداشت، نشان دادن انتهای نامردی و بد فهمی، اما در درون چه؟ باطن کربلا چیست؟
نوه پیامبر، این تربیت شده ی خاندان وحی، درون ماجرا را می دید. او دید حسینی را که بین خدا و فرزند شش ماهه اش، خدا را انتخاب کرد، بندگی از این بالاتر؟ اثبات بندگی، زیباترین نوع عشق است.
بیایید تابلوی دیگری از عاشورا را ببینیم، با عینکِ فرزندِ زهرای پاک، زیبایی های کربلا را ببینیم، همه هستند، بزرگ و کوچک، از حسین که امام یک ملت است، تا مسیحی زاده تازه مسلمان شده، همه برای رسیدن به رضای خدا، از هم پیشی می گیرند، پولی در کار نیست، حتی غذا هم نمی دهند، دریغ از ذره ای آب، فقط رضای خداست.
می جنگند، رجز می خوانند، مقام حسین را بازگو می کنند، شاید گوش های آن وری ها، از سنگینی دروغ ها، شانه خالی کند، شمشیر خود را بالا می آورند و فقط برای خدا پایین، چشمشان نگران، به حسین است، نکند تیری خشمگین...
فرزند برادرش، دستش را سپر می کند، نه به خاطر عمو و ارث و فامیلی، اصلا مگر بچه ده ساله از جان می گذرد برای پول و مقام؟ فقط خداست که ارزش جان دارد.زینب اینها را دید که زیبا خواندش، واقعا زیبا نیست؟
 زیبایی از این بالاتر وجود دارد که مادری سر بریده جگر گوشه اش را پرتاب کند و بگوید: "آنچه برای رضای خدا دادم، پس نمی گیرم!"
زیبایی کربلا در عظمت ِبندگی انسان هایی است که به واقع اشرف مخلوقاتند، ای کاش همیشه با عینک بانوی زیبابینِ کربلا، به همه عالم بنگریم.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.