تبیان، دستیار زندگی
قسمت اول دکتر فهیمه فرهمندپور با آن چهره جوان و بیان شیوا ازجمله افرادی است که تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را در حوزه های مختلف ، به طور همزمان داشته است. ایشان با دو لیسانس معارف و فلسفه و دو فوق لیسانس در رشته های فق...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دادخواست فرا زمانی پرونده غدیر

قسمت اول


دکتر فهیمه فرهمندپور با آن چهره جوان و بیان شیوا ازجمله افرادی است که تحصیلات حوزوی و دانشگاهی را در حوزه های مختلف ، به طور همزمان داشته است. ایشان با دو لیسانس معارف و فلسفه و دو فوق لیسانس در رشته های فقه و مبانی حقوق اسلامی و تاریخ و تحصیل دروس حوزوی تا مقطع خارج فقه و اصول در حال نوشتن رساله دکترای خود در زمینه تاریخ اسلام می باشد. مصاحبه ها ، سخنرانی ها و نوشته های ایشان حاکی از آن است که این استاد دانشگاه سعی کرده است تا به جای بیان سخنان تکراری و سطحی با تاثیر مقطعی، به بیان مطالب عمیق با شیوه ای نو بپردازد.

در آستانه عید سعید غدیر بر آن شدیم تا ضمن گفتگویی کوتاه با ایشان از نظراتشان در موضوع "پیامدهای بی توجهی به غدیر در زندگی کنونی جوامع اسلامی" آشنا شویم.

تبیان: خانم دكتر! برای عبرت از وقایع و رخدادهای تاریخی، بعضی به ایجاد تشابه بین دو رویداد تاریخی معتقدند و بعضی هم، قالب های دیگری را جستجو می كنند. قبل از ورود به مباحث پیرامون غدیر، مایلیم گفتگویمان را این گونه آغاز كنیم كه اصولاً برای به روز كردن و مستمر دانستن بعضی از حوادث مهم تاریخ اسلام، چگونه نگاهی می توان داشت؟

- گاهی رویدادها و وقایع تاریخی به شكل مستقل وجود دارند كه می شود بین آنها، یكسری مشابهت هایی را پیدا كرد. اصولاً به دلیل همین مشابهت هاست كه گفته می شود می توان از تاریخ درس گرفت. به عنوان مثال، اگر ما جنگ احد را یك واقعه مستقل تاریخی ببینیم، یك درس بزرگ در این واقعه وجود دارد و آن درس این است كه هر زمانی مسلمین در بستر یك مبارزه رودرروی نظامی و یا در یك نگاه وسیع تر، در بستر یك جریان اجتماعی، پیروی و توجه محض خود را از فرامین فرمانده و رهبر از دست بدهند و غفلت كنند، شكست خواهند خورد. غزوه احد، اساساً یك واقعه مستقل است اما می توان از همین رخداد، در طول تاریخ و تا قیامت درس گرفت و در وقایع مشابه، از آن استفاده كرد.

همچنان كه عاشورا نتیجه سقیفه بود، غیبت هم كه یكی از پرتنگناترین و پرفراز و نشیب ترین موقعیت ها را فرا روی شیعه قرار می دهد، باز هم از عواقب سقیفه است.

اما گاهی اوقات رابطه وقایع تاریخی، رابطه استقلال و مشابهت نیست، بلكه رابطه استمرار است. یعنی جریانات یا وقایع ظاهراً متفاوت، اتفاقاً سازنده یك جریان واحدند و در حقیقت یك بستر واحد را تشكیل می دهند. شاید زیباترین مثالی كه بتوان در اینجا ذكر كرد، همان رجز زیبایی باشد كه عمار یاسر در جنگ صفین خوانده بود. در این جنگ، وقتی عمار یاسر در مقابل لشكر معاویه قرار می گیرد، رجز زیبایی می خواند با این محتوا كه دیروز، ما با شما بر سر “تنزیل” جنگیدیم و امروز هم با شما بر سر “تاویل” می جنگیم. در واقع محتوای این شعر بلند و ارزشمند عمار این است كه صفین، استمرار بدر و احد و احزاب است. یعنی این رودررویی، ادامه مواجهه و اختلافی است كه در ماجرای احد و بدر و احزاب اتفاق افتاده، امروز گرچه در قالب و شكل جدیدی است، اما همان اتفاق در حال استمرار است. دیروز ابوسفیان در مقابل پیغمبر(ص) قرار گرفت و بر سر تنزیل یعنی بر سر اصل نزول وحی و ظهور اسلام جنگید، امروز ما با شما فرزندان ابوسفیان، در همان بستر، و در ادامه همان ماجرا- منتهی در شكلی نو- بر سر تاویل می جنگیم، یعنی صفین، چیزی جدای از احد و احزاب نیست بلكه دنباله آنهاست. در اینجا در پی ایجاد مشابهت بین صفین و خندق نیستیم، بلكه بحث در اینجا، بر سر استمرار یك جریان در قالب های روز و متنوع است. اگر این نگاه را داشته باشیم، آنوقت شكل مواجهه ما با بسیاری از رویدادهای تاریخی، تغییر خواهد كرد.

باز مثال دیگری ذكر می كنم كه به نظرم مثال مهم و ارزشمندی هم هست. نقل های تاریخی می گویند وجودمقدس زینب كبری(س) بعد از واقعه عاشورا، لابلای كشته ها قدم می زدند و با افسوس می فرمودند: “ وای از سه شنبه” و این در حالی بود كه واقعه عاشورا، در روز سه شنبه اتفاق نیفتاده بود. وقتی بررسی می شود كه منظور حضرت از سه شنبه چیست، معلوم می شود منظور ایشان، روز سه شنبه ای است كه جریان سقیفه در آن شكل گرفته است. یعنی عاشورا، یك رویداد مستقل از سقیفه نیست. اگر در سقیفه آن اتفاق نمی افتاد، رهبری جامعه به انحراف كشیده نمی شد، جانشینی پیامبر(ص) تحت الشعاع امیال و هواپرستی كسانی قرار نمی گرفت، صفین اتفاق نمی افتاد، كما اینكه عاشورا و بسیاری از رویدادهای تلخ تاریخی هم اتفاق نمی افتاد. یعنی فاجعه كربلا را باید ادامه انحرافی دانست كه نطفه آن در سقیفه بسته شد. نباید سقیفه را مستقل و عاشورا را هم به طور مستقل بررسی كرد، بلكه عاشورا، استمرار سقیفه و محصول انحرافی است كه در سقیفه اتفاق افتاد.

نباید سقیفه را مستقل و عاشورا را هم به طور مستقل بررسی كرد، بلكه عاشورا، استمرار سقیفه و محصول انحرافی است كه در سقیفه اتفاق افتاد.

تبیان: بر اساس این دیدگاه، چگونه می توان به مسئله غدیر نگاه كرد؟

- بر اساس این دیدگاه نباید گمان كرد كه ماجرای غدیر و انحراف از آنچه كه پیامبر تبلیغ كرده و آن را در غدیر اعلام نمودند، فقط در یك دوره زمانی تاثیر داشته است. چرا كه آثار و پیامدهای این مسئله در تاریخ ماندگار شد. یعنی اگر یك روزی علی بن ابیطالب را خانه نشین كردند، حدود نیم قرن بعد، فرزند او را در كربلا و با آن وضع فجیع كشتند و اهلبیت او را هم به اسارت بردند،در دوره های بعد، فجایع، از این هم بزرگتر می شود، به گونه ای كه می بینیم امام شیعه را رسماً به طور متناوب و یا در مقاطع مختلف، در زندان نگه می دارند، در دوره های بعد، ائمه معصومین (ع)، عملاً در تبعید و در فشار مستقیم سیاسی و نظامی قرار می گیرند و در دوره های بعد، وضع به سمتی پیش می رود كه امام زمان(عج) هم نمی توانند در میان مردم حضور داشته باشد، همه از پیامدهای انحراف در ساختار رهبری است ساختاری كه پیامبر(ص) در غدیر طراحی كردند ولی از آن تخطی شد.

تبیان: با این استدلال، آیا می توان غیبت و ضرورت غایب شدن امام عصر(عج) را هم از نتایج تخطی از بحث ولایت در روز اول دانست؟

- البته! همچنان كه عاشورا نتیجه سقیفه بود، غیبت هم كه یكی از پرتنگناترین و پرفراز و نشیب ترین موقعیت ها را فرا روی شیعه قرار می دهد، باز هم از عواقب سقیفه است. یعنی اگر اجازه می دادند و این امكان فراهم می شد كه ائمه اطهار(ع)، حكومت حقی تشكیل دهند،‌چه بسا اساساً، مسئله ای بنام ضرورت غیبت نمی داشتیم. امروز هم اگر ما در عصر غیبت، تحت فشار هستیم و اگر امروز تنگناهای بسیاری داریم كه به خاطر عصر غیبت بر ما حادث شده، باید مدعی كسانی باشیم كه از روز اول، بنای این وضعیت را گذاشتند.

حقیقتاً جرم بزرگی كه در تاریخ اتفاق افتاد و غفلتی كه از غدیر صورت گرفت ، باید در یك دادخواست فرازمانی مورد ادعا قرار گیرد.

باید توجه داشته باشیم وقتی كه در كنار یك خط مستقیم، یك خط انحرافی شكل می گیرد، در اول زاویه كوچكی را مشاهده می كنیم كه هر چه جلوتر می رویم و آن راه انحرافی پیش می رود، آن زاویه هم بزرگ و بزرگتر می شود. شاید بعضی ساده اندیشان چنین تصور كنند كه بحث خلافت مساله ای تاریخی است كه تمام شده و مربوط به دوره خاصی بوده ولی واقعیت این است كه بسیاری از فجایع بزرگ تاریخ اسلام را باید منتهی به همان جریان دانست.

ادامه دارد...

تبیان - جامعه و سیاست

مصاحبه از: حامد گیلانی

لینک مطالب مرتبط:

سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده(قسمت دوم)

سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده!(قسمت اول)

نگاهی تازه از منظری نو

دل ها را به هم نزدیک کنید

به آغوش مردم پناه ببرید

از عدالت اجتماعى چه برداشتی دارید؟

مکتب علوی در غربت

اولین ولی فقیه تاریخ اسلام