تبیان، دستیار زندگی
از خواب بیدار شدم . یکراست رفتم جلوی پنجره. ناگهان چشم هایم گرد شد. گربه چاق همسایه، کنار حوض نشسته بود و مشغول خوردن چیزی بود...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کنارحوض خونمون

کنارحوض خونمون

از خواب بیدار شدم. یک راست رفتم جلوی پنجره. ناگهان چشم هایم گرد شد.

 گربه چاق همسایه، کنار حوض نشسته بود و مشغول خوردن چیزی بود.

 جیغ زنان به سمت حیاط دویدم و فریاد زدم: «ماهی خوشگل من!...»

 لنگه دمپایی ام را پرت کردم طرفش.گربه بیچاره از ترس فرار کرد و روی دیوار نشست.

 خم شدم توی حوض. ماهی طلایی و زیبایم زیر فواره خوابیده بود. ناگهان چشم به تکه نان خشک شده ای افتاد که دیروز کنار حوض قایمش کرده بودم.

koodak@tebyan.com

تهیه کننده:مینوخرازی

تنظیم: مرجان سلیمانیان

شبکه کودک و نوجوان تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.