تبیان، دستیار زندگی
رضا شاعری؛ شهید «سید محمدحسین میردوستی» از رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب (س) بود که در عملیات محرم و در روز تاسوعا توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید. سید محمدحسین 13 تیرماه 1370 به دنیا آمد که فکر می کنم پسرم اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باید در سوریه جنگید!

رضا شاعری؛ شهید «سید محمدحسین میردوستی» از رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب (س) بود که در عملیات محرم و در روز تاسوعا توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید. سید محمدحسین 13 تیرماه 1370 به دنیا آمد که فکر می کنم پسرم اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم باشد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
سید محمدحسن میردوستی

پزشک یار عملیاتی

پدر شهید می گوید: سید محمدحسین بسیار فعال و پر تکاپو بود و در سال 90 به عضویت بسیج ویژه صابرین درآمد. او در کنار آموزش های نظامی آموزش پزشک یاری هم دیده بود و مطالعات آزاد در این زمینه داشت. به قول معروف او یک پزشک یار عملیاتی بود و در طی هفت ماه این دوره را فراگرفته بود و کارهایی مثل بخیه، حجامت، سرم زدن را به طور کامل مسلط شد. حتی گاهی موارد برخی از بیماری ها را هم به خوبی تشخیص می داد.

بدترین داغ، بهترین راه

خواهر شهید می گوید: برادرم شهید شد و داغ مادر هم دیده ام اما هیچ داغی مثل داغ اولاد نیست. بااین حال افتخار می کنم که فرزندم درراه اسلام به شهادت رسیده است. درست است که شهادت و نبودن فرزندم بدترین داغ است اما مطمئنم بهترین راه را انتخاب کرده ایم.

باید در سوریه بجنگیم

برادرم شهید شد و داغ مادر هم دیده ام اما هیچ داغی مثل داغ اولاد نیست. بااین حال افتخار می کنم که فرزندم درراه اسلام به شهادت رسیده است

پدر شهید میر دوستی در ادامه می گوید: پدرم روحانی و اصالتاً اهل استان گلستان بود. او با گروه فدائیان اسلام همراهی می کرد و در دوران انقلاب اسلامی نیز فعالیت های چشمگیری داشت. بنده معتقدم شهادت محمدحسین جان برکتی برای خانواده ماست و این شهید برای عموم ملت ایران و متعلق به اسلام است. برخی در این روزها می گویند چرا ما باید به صورت نیابتی در سوریه بجنگیم و باید در جواب این هم وطنان تأکید کنم که قطعاً مرزهای ما امروز مرزهای جهان اسلام است و هر جا اسلام تهدید شود وظیفه ماست که در آنجا حضورداشته باشیم و خدمت بکنیم. بنده خودم پاسدار هستم الحمدالله در زمان جنگ هم توفیق جانبازی داشتم و در آن دوران باشکوه با پدر و برادرانم به جبهه می رفتیم و برادرم آقا سید مجتبی میردوستی در عملیات بازی دراز به شهادت رسید و علی اصغر میرشاهی برادر همسرم نیز قبل از عملیات بیت المقدس 6 به شهادت رسید. شوهر خواهرم که از رزمندگان غواص بود نیز در عملیات فاو به شهادت رسید.

گوی سبقت را ربود

وی ادامه می دهد: قدیم ها در منزلمان یک هیئت هفتگی داشتیم و پسرانم نوجوان بودند. شهید میردوستی به دلیل اینکه کوچک تر بود به قول بچه هیئتی ها خارج سینه می زد. در همان عوالم کودکی و نوجوانی محمدحسین رفت بیرون هیئت و برادر کوچکش سید محمدحسین را دعوا کرد و گفت: وقتی نمی توانی با جمع هماهنگ سینه بزنی خب سینه نزن. داداشش می گفت ما که تو هیئت منظم سینه می زدیم جا ماندیم اما او از ما جلو زد. بنده سال ها سابقه جنگ دارم و همیشه آرزوی شهادت داشته و دارم. به هرحال به لحاظ سن و سال و سابقه هم حساب کنید من از پسرم بیشتر در فضای جنگ بودم. الغرض! آقا سید محمدحسین توی هیئت منظم سینه نمی زد اما به قول آن شعر که حضرت آقا خواند «ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند...» فرزندم که حدود 30 سال از من کوچک تر بود گوی سبقت را ربود و به این مقام عظیم دست یافت. حکایت محمدحسین و من حکایت آیه «السابقون و السابقون اولئک المقربون» است.

محمد یاسای پاک بابا

همسر شهید میر دوستی نیز بیان می کند: محمدحسین پسرعموی من بود. ما هفتم مهر سال 90 عقد کردیم و یک سال بعد هم به خانه خودمان رفتیم. برای انتخاب نام محمد یاسا کلی تحقیق کردیم. یاسا به معنی پاک و دور از گناه است.

یتیمی هزاران کودک

همسر شهید ادامه می دهد: وقتی گفت می خواهم بروم سوریه خیلی بی قرار شدم. محمدحسین گفت: «اگر امثال من برای جنگ نروند هزاران محمد یاسا یتیم می شوند و خدای ناکرده اگر جنگ به اینجا کشیده شود فرزندان ما مثل کودکان سوری قتل عام و آواره می شوند». طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد اول زندگی و در جوانی همسرش را از دست بدهد اما به خاطر این حرف هایش قبول کردم و با این صحبت ها متقاعدم کرد. توی همان دست نوشته مختصرش که چند وقت قبل از شهادتش نوشته با محمد یاسا درد و دل کرده و از نبودنش معذرت خواهی کرده و تأکید داشته که به پسرش بگوییم به چه دلیل این راه را انتخاب کرده است.


منبع: خبرگزاری فارس (با تلخیص)