تبیان، دستیار زندگی
استاد غلوش و دل های ما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دست جور زمانه، داغ دیگری بنهاد

title

به گزارش خبرگزاری تبیان: «هنوز داغ نخستین درست ناشده بود / که دست جور زمان، داغ دیگری بنهاد...». هنوز چند ماهی از رفتن قاری بزرگ جهان اسلام، استاد سید متولی عبدالعال، نمی گذرد که باید داغ فراق یکی دیگر از قاریانِ بی جانشین قرآن کریم را بر دل نهیم؛ استاد راغب مصطفی غلوش را هم از دست دادیم، مردی که دل های بسیاری را به شکوهِ صدای خویش شیفتهٔ آیه های آسمانی قرآن کریم کرد.
غلوش برای قرآن دوستان ایرانی، تنها یک قاری قرآن نبوده و نیست؛ بلکه وی برای ما، همواره خاطره ای عجین شده با قرآن بوده است. هنگامی که در سال 1368، برای نخستین بار پس از انقلاب، دوباره قاریان مصری برای تلاوت به ایران آمدند، نخستین کسانی که این باب را دوباره گشودند، استاد غلوش و استاد محمد احمد بسیونی بودند؛ از این رو استاد غلوش، به همراه استاد بسیونی، برای قرآنیان ایرانی، به ویژه نسل دوم و سوم، به نوعی طلایه داران روزگار خوش تلاوت های ماندگارند.
البته که آمدن استاد غلوش به ایران، به همین نخستین سفر محدود نشد و وی بارها به ایران سفر کرد و شماری از ماندگارترین تلاوت های خود را در این سرزمین به یادگار نهاد؛ تلاوت هایی که بسیاری از آن ها شوری در دل نوجوانان و جوانان دوستدار کلام الله انداخت، به گونه ای که بسیار از آنان تحت تأثیر صدای پر طنین غلوش، به دارالقرآن ها رفتند و عزم استوار کردند تا قاری قرآن شوند و به سبک غلوش بخوانند.
از این رو، این بنده بر این باور است که بی راه نیست اگر بگوییم که پس از فترتی که به دلیل انقلاب و سال های جنگ پدید آمد و قاریان بزرگ مصری به ایران نیامده بودند، استاد غلوش از کسانی بود که بار دیگر دل های ایرانیان را به باب الشفای نوای قرآن کریم دعوت کرد؛ و الحق هم ایرانیان با محبتِ از دل برآمدهٔ خویش به خوبی پاسخ کار بزرگ وی را دادند.
اذانِ غلوش تا ابد در مناره ها و گلدسته های روح و جان دوستداران آل الله طنین افکن است؛ اذانی ماندگار و ارادتمندانه به آستانِ حضرت امیرالمؤمنین (ع) که به بالِ ارادت و محبت حضرت مولا (ع)، دستگیرِ دست نیازِ گوینده اش خواهد بود.
هیچ گاه از حافظهٔ تاریخ پاک نخواهد شد، شب های مدرسهٔ سپهسالار و هتل لاله و مسجد بلال و حسینیهٔ ارشاد و بیت رهبری و مسجدهای دیگر ایران که غلوش در سفرهایش به ایران، شاه تلاوت های خویش را در آنجاها نثار عاشقان قرآن کرد و فریاد تشویق پر شور آنان را به مزد، پاسخ گرفت.
گویی هنوز هم در شبستان مسجد مدرسهٔ سپهسالار تهران (مدرسهٔ عالی شهید مطهری) نوای استوار غلوش شنیده می شود که به زیبایی و ارادت هرچه تمام، آیهٔ «تطهیر» را تلاوت می کند: «... إنما یُریدُ الله لیُذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یُطهرکم تطهیرا» (احزاب/33)؛ و مردمِ سراپا اشتیاق فریادکشان او را تشویق می کنند و غلوشِ تیزهوش که این تشویق و شور و هیجان را می بیند، چندین و چند بار دیگر این آیه را برای دوستداران اهل بیت(ع) تکرار می کند و آن گاه که می بیند قرار در کف حاضران نمانده، به آیهٔ بعد می رود و تلاوت خویش را به پایان می دهد.
همین امروز هم اگر گوش تیز کنیم، با گوشِ خاطره خواهیم شنید صدای پرقدرت و سرشار از احساس مردی را که برایمان «الرحمن» و «علق» و «ابراهیم» و «انا اعطیناک الکوثر...» را می خواند و ما با نهایت توان، «الله» را فریاد می زنیم برای تشویق او، که تلاوت خود را ادامه دهد و با صدای بی مانندش دلمان را ببرد در پس کوچه های غربت قرآن.
بگذریم؛ همچنانکه غلوش از ما و از دنیا گذشت... . صدای استاد غلوش، همواره برای این بنده نمونه و نماد قدرت و صلابت و شکوه بوده است. اما شگفتا از گردش آسیای چرخ که به پیروی از سنتِ همیشگی و استثنا ناپذیرِ دارِ فنا، این صدای قدرتمند نیز در سال های پایانی عمر استاد غلوش، همچون قامت استاد خمیده و رنجور و نحیف گشته بود. اما با وجود این، باز هم این بنده در این گوشهٔ دنیا، دلش قرص بود بدین که در آن سر دنیا در مصر، غلوش بزرگ نفس می کشد و هرگاه سیمای پر خاطره اش را می دید و یا صدای جاودانه اش را می شنید، در دل، یا زیر لب، به شیوهٔ مصریان زمزمه می کرد که «حفظک الله یا شیخ...».
اما دریغا که زین پس خاطرهٔ جاویدان غلوش را می باید با هدیهٔ «فاتحه» همراه ساخت و همچنان که پس از نام مصطفی اسماعیل، عبدالباسط، سید متولی عبدالعال، کامل یوسف بهتیمی، محمد اللیثی، ابوالعینین شعیشع و بسیاری دیگر از رفتگانِ قافلهٔ تلاوت قرآن، عبارت پر عمق «رحمة الله علیه» را می آوریم، از این پس نام بزرگ غلوش را نیز می باید بدین عبارت پیوند داد... .
حضرت حق تعالی روح استاد غلوش و دیگر قاریانِ درگذشتهٔ قرآن کریم را شاد کناد و آن ها را در بهشت برین، بر سر سفرهٔ رحمت قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) میهمان و روزی خوار بداراد؛ و ان شاءالله هرچه خاک این نازنینان است، بقای عمر استاد شیخ محمد احمد بسیونی و دیگر قاریان عزیز قرآن کریم باشد... .
از امیرحسین دولتشاهی


www.irna.ir

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .