تبیان، دستیار زندگی
ابراهیم حاتمی کیاست دیگر! حتی اگر پرخاشگری کند و فریاد های خود را بر سر منتقدان بزند و تا حد بیمار لقب دادن آنها هم پیش برود باز هم همان ها با کنجکاوی برای تماشای فیلم هایش می آیند!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محافظ یا محافظه کار؟

درباره فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا

ابراهیم حاتمی کیاست دیگر! حتی اگر پرخاشگری کند و فریاد های خود را بر سر منتقدان بزند و تا حد بیمار لقب دادن آنها هم پیش برود باز هم همان ها با کنجکاوی برای تماشای فیلم هایش می آیند!

سید رضا صائمی -بخش سینما و تلویزیون تبیان
بادیگارد

حاتمی کیا حتی اگر دشمن هم برای خود بتراشد همان ها از دایره مخاطبان فیلم هایش ریزش نمی کنند و حتی با چشمی بازتر و جستجوگرتر به فیلم هایش می نگرند. شلوغی و تراکم جمعیت خارج از متن هم که موجب شده من و بسیاری از دوستان منتقدم بر کف زمین بنشینم و فیلم را ببینم نیز گواه این مدعاست.
این انتظار فارغ از اعتبار نام حاتمی کیا وام دار نام معتبر پرویز پرستویی نیز بود که بعد از سالها دوباره در فیلمی از حاتمی کیا حضور یافته بود اگرچه حضور چندان متفاوتی نبود. شخصیت حیدر را می توان مونتاژ و میکسی از حاج کاظم آژانس شیشه ای و قهرمان فیلم پاداش سکوت مازیار میری دانست که حالا صبورتر شده است و البته محافظه کار تر.

شخصیت حیدر را می توان مونتاژ و میکسی از حاج کاظم آژانس شیشه ای و قهرمان فیلم پاداش سکوت مازیار میری دانست که حالا صبورتر شده است و البته محافظه کار تر

این شخصیت را حتی اگر قبول هم نداشته باشیم یا از منظر درون متنی تا حد یک ضدقهرمان تنزلش دهیم باید جدی گرفت. خیلی جدی تر از شخصیت های قبلی حاتمی کیا چرا که او یعنی پرویز پرستویی که حیدر شده است،خود حاتمی کیاست که گویی از سیاست زدگی خسته شده و می خواهد بادیگارد حوزه علم و فرهنگ باشد. به همان اندازه محتاط و محافظه کار. شاید حاج کاظم دهه 70 به حاج حیدر دهه 90 بدل شده همان ابراهیم حاتمی کیاست که پرسش های نو مطرح می کند اما پاسخ تازه ای نمی دهد. این سیرت البته صورت دیگری هم دارد.اینکه اگر بادیگاردها تا کنون محافظ نظام بودند حالا نوبت نظام است که از آنها محافظت کند؛ مراقبشان باشد تا از قهرمان به ضد قهرمان بدل نشوند! حاج حیدر همان حاج کاظمی است با همان دغدغه ها و دل نگرانی ها اما با مصادیق تازه تر و متناسب با زمانه. او همچنان اعتقاد به محافظت از ارزش هایی را دارد که با اعتقاد شکل گرفته است. همان تنهایی و درک نشدن ها، همان سینه سپر کردن ها و دفاع از کسانی که جزیی از باورش است. حاج کاظمی که حالا در کسوت حاج حیدر بدل شده و فریادش به سکوتی عمیق و معنا دار بدل گشته است. بادیگار البته در اجرا و سر و شکل سینمایی اش از حیث ساختاری خیلی جلوتر از آژانس شیشه ای است و برعکس آن که در لوکیشن محدود و بسته ای بود یک فیلم میدانی است اما این اجرای خوب و نزدیک به استاندارهای تکنیکال جهانی در درون و در نسبت با موقعیت قهرمان اش که حالا شخصیت خاکستری هم پیدا کرده دچار آشفتگی و بلاتکلیفی است.گویی خود فیلمساز هنوز نسبت دقیق خود را با شخصیت اصلی فیلم پیدا نکرده و در پارادوکس قهرمان و ضد قهرمان بلاتکلیف است. حتی در بازنمایی تصویر صوری و موقعیتی بادیگارد نیز این بلاتکلیفی وجود دارد که بین یک محافظ انقلابی که مبتنی بر باورهایش جان در کف این وظیفه گذاشته و یک بادیگارد به معنای غربی و مدرنش در نوسان است. حاتمی کیا برای ساخت فیلم سنگ تمام گذاشته اما معلوم نیست دارد سنگ چه کسی را دقیقا به سینه می زند و در پس این قصه قرار است از کدام حق دفاع کند!

بادیگارد

بادیگارد را می توان شهری ترین فیلم حاتمی کیا دانست که از قاب بندی ها و خلق صحنه های اکشن جذاب برخوردار است. خوش ریتم و ساخت است و قطعا از تماشای آن نه تنها خسته نمی شوی که بر سر هیجان هم می آیی. لحن سیاسی فیلم هم البته در ایهام و ابهام بیان نشده گرچه تفسیرپذیری آن کار را دشوار می کند و زبان آشفته ای دارد. چرخش بادیگاردی حیدر از شخصیت سیاسی به شخصیت علمی باید با منطق اعتقادی او نیز همخوانی داشته باشد وگرنه در نگاه ظاهری به نظر می رسد که این چرخش یک نوع استحاله درونی در خود حیدر باشد چیزی شبیه به شک و تردید نسبت به سالها وظیفه شناسی! وظیفه شناسی نه به معنای حرفه ای اش به معنای ایدئولوژیک! یا مثلا صحنه درگیری همسر حیدر و بعدش آرتیست بازی او در پارک که با روحیه محافظ کاری به معنای بادیگاردی حیدر در تضاد است و آن را نقض می کند. دست کم می توانست این صحنه در فیلم نباشد تا یکدستی آن را خدشه دار نکند. از آن سو اصرار مهندس میثم بر نداشتن بادیگارد دارای هیچ منطق استراتژیک و عقلانی نیست و حتی به نظر می رسد او در تضاد اعتقادی با سیستمی که کار می کند بر این موضوع پافشاری می کند و بادیگارد را نماد یک نوع نظارت و کنترل قدرت بر زندگی شخصی و آزادی های فردیش می داند. این آشفتگی ها و فقدان انسجام معنایی در درونمایه اثر دقیقا برساخته همین موقعیت هایی است که ترسیم کردم وگرنه بادیگارد فیلم بسیار خوش ساخت با رنگ و لعاب های تکنیکال امروزی است که از تماشای آن لذت می بری اما به دریافت پیام روشنی نمی رسی!