تبیان، دستیار زندگی
گفتگوی خود با دانشمند محترم حضرت آیت الله سید حسن مصطفوی را در خصوص موضوع جبر و اختیار در جهارمین مقاله با شناخت گروهی از حکماء که به اختیار مطلق اعتقاد دارند پی می گیریم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میزان وابستگی ما به خدا!

گفتگوی خود با دانشمند محترم حضرت آیة الله سید حسن مصطفوی را در خصوص موضوع جبر و اختیار در چهارمین مقاله با شناخت گروهی از حکماء که به اختیار مطلق اعتقاد دارند پی می گیریم.

مصاحبه: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان
حضرت آیت الله سید حسن مصطفوی

فلاسفه و حکماء

این گروه از متکلمین اختیار مطلق را قبول دارند. این اعتقاد هم اشتباه است زیرا فکر می کنند دخالت خدا در کار ما مثل دخالت ما انسان هاست که به کسی اختیاراتی می دهیم و به کار او دخالت نمی کنیم. دخالت خدا در نظام عالم دخالت تکوینی است نه اینکه بخواهد دخالت کند و دخالت نمی کند.
 خدا هر موجودی را که خلق کرده وابسته به خدا و معلول حق است و خواه ناخواه با خدا رابطه دارد. اما اینها می گویند خدا انسان را خلق کرد سپس او را استثناء کرده و به او کاری ندارد یعنی انسان به اختیار خودش عمل می کند.

اینها خیال می کنند دخالت خدا در عالم مثل دخالت های تشریعی و قانونی است، مثل پست های اداری که به اشخاص می دهند مثلا رئیس جمهور یک نفر را وزیر می کند و می گوید در کار تو دخالت نمی کنم هر کاری می خواهی بکن. وزیری که مجلس او را تأیید کرده دیگر قانون هم نمی تواند به کار او دخالت کند و او آزاد است. در حالی که مخلوق را نمی شود از خدا جدا کرد و هیچ موجودی از خدا جدا شدنی نیست و اصلا قابل جدا شدن نیست. همه وجود وابسته و معلول حق است.

اگر وجود انسان نیز معلول حق است چگونه در کار او دخالت نمی کند؟

اختیار مطلق که خدا بگوید من دخالت نمی کنم بر خلاف عقل است. عقل نمی پذیرد مگر اینکه العیاذ بالله بگوییم نسبت خدا با عالم مثل نسبت یک رئیس به مرئوسش است

امکان ندارد که هیچ دخالتی نداشته باشد " و هو معکم این ما کنتم " و نمی شود دخالت نداشته باشد.
اگر بگوییم از یک جهت دخالت می کند و از جهت دیگری او را اختیار داده همان " امر بین الامرین " است که  ائمه علیهم السلام فرمودند.
اینها فکر می کنند نظام خلقت مثل نظام های اعتباری دنیائی است. خدا نیز یک دسته را استثناء کند و بگوید ای انسان ما تو را آزاد گذاشتیم و در کار تو دخالت نمی کنیم. این دخالت، تکوینی است به این معنا که وجود ما وابسته به خداست، حرکات و سکنات ما وابسته به حق است و نمی شود بگوییم خدا هیچ کاری ندارد.
حرف های این دسته که خود را جزء عقلاء می دانند بر خلاف عقل است یعنی اختیار مطلق که خدا بگوید من دخالت نمی کنم بر خلاف عقل است. عقل نمی پذیرد مگر اینکه العیاذ بالله بگوییم نسبت خدا با عالم مثل نسبت یک رئیس به مرئوسش است.
در حالی که خداوند علت کل است و همه چیز به او منتهی می شود و موجودات وجوداً به او وابسته هستند. آثار موجودات از ناحیه وجودشان است و وقتی وجودشان وابسته به اوست پس فعل آنها هم وابسته به اوست. ولی باید فکر کرد که چقدر وابسته است؟ اینکه می گویند هیچ وابستگی ندارد قابل قبول نیست.

خلاصه سخن

گروهی از متکلمین به اختیار مطلق اعتقاد دارند یعنی خدا انسان را خلق کرد سپس به او اختیار داد و دیگر به او کاری نداشته و دخالتی هم نمی کند. این اعتقاد قابل قبول نیست و برخلاف عقل است زیرا رابطه انسان با خدا رابطه علت و معلول است یعنی وجود آنها به خدا وابسته است در نتیجه فعل آنها هم به خدا وابسته است.
ادامه گفتگو را در مقاله بعدی دنبال کنید.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.