تبیان، دستیار زندگی
متاسفانه برداشت نادرستی که در رویکرد به این مساله اتفاق افتاده آن است که ما تصور می کنیم پیامبر(ص) از اخلاق، ابزاری برای ورود به دلهای مردم ساختند.این اشتباه ترین نوع برخورد با مساله است. بارها گفته می شود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی تازه از منظری نو

پیوند قرآن و اهل بیت (ع) در سایه فلسفه بعثت
گفتگو با دکتر فهیمه فرهمندپور
قسمت دوم

گفتار پیشین: نگاهی تازه از منظری نو ( قسمت اول)


- گفتید که می شود حکومت را بر پایه اخلاق استوار کرد. آیا این سخن به معنای تاثیر و نقش اخلاق نیکوی رسول اکرم(ص) در تشکیل و موفقیت حکومت اسلامی است؟

دکتر فرهمندپور: متاسفانه برداشت نادرستی که در رویکرد به این مساله اتفاق افتاده آن است که ما تصور می کنیم پیامبر(ص) از اخلاق، ابزاری برای ورود به دلهای مردم ساختند.این اشتباه ترین نوع برخورد با مساله است. بارها گفته می شود که رسول خدا(ص)، با فلان برخوردشان کاری کردند که مثلاً یک یهودی یا مشرک، مسلمان شد. ما با این طرز تلقی از منش پیامبر(ص)، از اخلاق یک ابزار ساخته ایم. برای همین است که می گوییم اگر شما هم می خواهید در دعوت مردم به تفکر و اندیشه خود موفق باشید، با همین ابزار پیش بروید، اتفاقاً بارها دیده می شود که ما از این ابزار استفاده می کنیم، ولی موفق نمی شویم. چون اخلاق، ابزار نیست، بلکه هدف است. دلیل این مدعا این است که رسول خدا(ص)، نفرموده اند که من به مدد اخلاقیات مبعوث شده ام. اخلاق برای حضرت، ابزار جذب مردم و ابزار انتقال اندیشه ایشان نبود. پیامبر(ص) می خواست انسان ها را به اخلاق برساند نه اینکه از اخلاق استفاده کند و مردم را به دنبال خود بکشاند. ما می گوییم برای جذب جوانان باید نگاه کنیم که پیغمبر با آنها چگونه حرف می زد. ما هم از همان روش استفاده کنیم. اتفاقاً آن گونه هم حرف می زنیم و عمل می کنیم، ولی نتیجه نمی گیریم. علت آن است که نگاه ما به اخلاق، یک نگاه ابزاری است، حال آن که رسول ا... (ص) به این موضوع، یک نگاه هدفی داشتند. یعنی حضرت برای اخلاق تلاش می کرد و نه به مدد اخلاق. وقتی ما برای اخلاق تلاش کنیم، واضح است که ابزار ما هم اخلاقی خواهد شد.

آن چیزی که روی مردم اثر می گذاشت، هدف اخلاقی پیغمبر(ص) بود، نه ابزار اخلاقی ایشان.


-واقعاً این مدل چه مقدار امکان تحقق خارجی دارد؟ منظورم این است که اگر چه این تعابیر یک نگاه آرمانی ایجاد می کند که هر مخاطبی را در مرحله اول جذب؛ بلکه شیفته خود می سازد، ولی آیا واقعاً چنین مدل فکری، اجتماعی، سیاسی و ... در خارج، امکان تحقق و یا سابقه تحقق دارد، یا اینکه فقط یک مدل آرمانی است که باید در حرفها و مباحثات علمی و نظری دنبالش بگردیم؟

دکتر فرهمندپور:به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. زیرا تبیین دقیق این بحث است که ما را متوجه ضرورت وجود اهل بیت(ع) و مساله امامت می کند. به نظر من بدون این نگاه اخلاقی، نمی توان از ضرورت وجود اهل بیت(ع) سخن گفت. وقتی که می گوییم «اخلاق» باید توجه کنیم که اصل این مساله، بار عملی فراوانی را در خود دارد. یعنی محال است که ما بتوانیم اخلاق را منفک از عمل و مدل عملی ببینیم. هرگز نمی توان یک مبنا و ساختار اخلاقی ارائه کرد، بدون آن که یک مدل عملی ارائه شود. من گمان می کنم این همه تاکیدی که پیامبر(ص) بر تمسک به اهل بیت(ع) خود دارند، با توجه به این تعریف از اخلاق، روشن می شود. یعنی پیامبر(ص) می فرمایند من آمده ام که مکارم اخلاق را در همه سطوح، لایه ها و عرصه ها به تمام و کمال برسانم، برای آن که بتوانم یک ساختار جامع اخلاقی ارائه دهم، لازم است یک مدل اخلاقی هم ارائه کنم، تا کسی مدعی نشود که این ساختار جامع نظری، قابلیت تحقق عملی ندارد. پس می توان به صراحت ادعا کرد که اهل بیت(ع) نمونه عینی مدل اخلاقی پیامبرند. دیگر نمی توان گفت که مگر می شود یک سیاستمدار هم پایبند اصول اخلاقی باشد؟ مگر می شود اقتصاد را به اخلاق پیوند زد، مگر می شود خانه و اجتماع را این همه اخلاقی ساخت؟ و ... آری ایشان سیاست، اقتصاد، خانواده و ... را در حوزه اخلاق تعریف کردند و اهل بیت خود را به عنوان یک مدل عملی اخلاقی همه جانبه، به جهانیان عرضه نمودند.


حال اگر قرآن را هم مبنای نظری دین پیامبر(ص) بدانیم، آیا می توان از این تحلیل شما، بعد دیگری از اتصال «قرآن» و «اهل بیت(ع) » را در حدیث شریف «ثقلین» استنباط کرد؟

دکتر فرهمندپور: اتفاقاً این یکی از بهترین راه های ممکن برای اثبات این به هم پیوستگی است. من گاهی تعجب می کنم که چرا بعضی ها، با سختی و تلاش می خواهند به هم پیوستگی قرآن و اهل بیت(ع) را در این حدیث شریف توجیه کنند. از راه های بسیار پیچیده و سخت وارد می شوند تا بگویند این دو به هم متصل اند. به نظر من همان طور که گفتید، قرآن مبنای نظری و اهل بیت(ع) هم الگوی عملی تعالیم اخلاقی رسول ا... (ص) هستند و در حقیقت این دو، دو روی یک سکه اند. پیامبر (ص) در قالب قرآن، ساختار نظری خود را ارائه می دهد و در قالب اهل بیت(ع) هم مدل عملی ارائه می کند. این تعبیر حضرت که فرموده اند این دو هرگز از هم جدا نمی شوند، تعبیر بسیار روشن و جالبی است. مگر می شود مبنای نظری ارائه کنید و الگوی عملی نداشته باشید؟ و یا مگر می شود الگوی عملی ارائه کنید، حال آن که قبلاً مبنای نظری آن را ارائه نکرده باشید؟ قرآن و اهل بیت(ع) در واقع ابعاد مختلف ساختار اخلاقی همه جانبه ای هستند که پیامبر(ص) به عنوان شاهدی برای تحقق پذیری این ساختار و منشور اخلاقی ارائه کردند. حضرت حدیث شریف «کسا» را با بیانات زیبایی توصیف کردند. من می گویم حدیث کسا، جغرافیای آرمانی پیغمبر است. شما این کسا(عبا) را یک محدوده مکانی مثلاً یک متر در یک متر، ندانیدکه پنج نفر به طور فشرده خود را در آن جمع کرده اند. بلکه این کسا، را جزیره و جغرافیای آرمانی رسول خدا (ص)، بدانید که فلسفه بعثت و تمام محتوای دعوت ایشان در زیر همین عبا امکان تحقق پیدا کرده است. من این نکته را پیشتر هم گفته ام که مباهله پیامبر(ص)، به اهل بیتش، تنها مباهله در مقابل همه مردم در هر زمان و در هر مکان است. یعنی مردم، من آمده ام از این سنخ آدمها را تربیت کنم. این سنخ زندگی را معرفی کنم. ببینید مردم، این روش، قابل تحقق است، می شود مثل امیرالمومنین(ع)، سیاست و اقتصاد را به هم پیوند زد. می شود معنویت و زندگی را چنان به هم آمیخت که از هم قابل انفکاک نباشند. مباهله پیامبر(ص) به اهل بیت(ع)، اتمام حجت در قبال همه کسانی است که می گویند مگر می شود...؟ شاید بعضی مردم تعجب می کنند چرا روز مبعث، به جای تاکید بر زیارت رسول خدا(ص)، زیارت امام علی(ع) توصیه شده است. به نظر من چون باید بفهمیم امیرالمومنین(ع) عصاره همه معارف دینی انسانی مثل او، نتیجه عینی مبعث پیغمبر است. با این نگاه به محتوا و هدف دین، به راحتی می توان پیوند بعثت، قرآن و اهل بیت(ع) را شناسایی و بندهای اتصال آنها را پیدا کرد و محک خوبی برای ارزیابی دین مداری فرد و جامعه امروز یافت. شاید نتیجه این ارزیابی، چندان قابل قبول و شایسته نباشد، اما این تغییر نگرش و تحول روش می تواند آغاز حرکتی سازنده به سمت جامعه آرمانی نبوی(ص) باشد.

منبع: ماهنامه اندیشه نو- ویژه نامه پیامبر اعظم


لینک مطالب مرتبط:

سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده!

دل ها را به هم نزدیک کنید

دین در اندیشه مدرنیته

سكه پیامبر اعظم (ص) ضرب می شود

از عدالت اجتماعى چه برداشتی دارید؟

مکتب علوی در غربت

عجب روزگار ناامنی است!