شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 4130
  • شنبه 1394/8/9
  • تاريخ :

قرآن، قرعه کشی را تایید می کند؟

قرعه کشی سابقه ای بس دیرینه دارد. این رسم کهنه، هم در گذشته و هم در حال حاضر، انواع مختلفی داشته و دارد. قرآن اما برخی از انواع قرعه کشی را جایز و برخی را حرام می داند.

نویسنده: شکوری - شبکه تخصصی قرآن تبیان
قرعه کشی

قرعه کشی یکی از روش های رایج در حل اختلاف ها به شمار می رود. این روش، در میان امت های پیشین نیز معمول بوده است. امروزه نیز در برخی کشورها، هم در صنعت بانکداری، و هم در برخی میادین ورزشی، به عنوان روشی برای اهداء جوایز به شرکت کنندگان استفاده می شود که طی این قرعه کشی ها، نام تعدادی از افراد به طور کاملا تصادفی به عنوان برگزیده بیرون می آید.
قرعه کشی سابقه ای بس دیرینه دارد. این رسم کهنه، هم در گذشته و هم در حال حاضر، انواع مختلفی داشته و دارد. به عنوان مثال، در برخی امت های پیشین، پیاده سازی این قاعده بدین منوال بوده که نام افراد را بر تیرک های چوبی می نوشتند و آن ها را در آب روان می افکندند. هر تیرکی که بر روی آب می ماند، فردی که نامش بر روی آن نوشته شده بود، انتخاب می شد.  بخت آمایی نیز در دوران کنونی، یکی از شایع ترین شیوه های قرعه کشی است که این نوع از قرعه کشی، در میان برخی از کشورها، قمار و غیرقانونی قلمداد می شود.
نظر به پاره ای شبهات پیرامون استفاده از این روش اختلاف زدا در جامعه، نوشتار حاضر به تبیین دیدگاه قرآن پیرامون قرعه پرداخته است. پیش از بررسی مستندات قرآنی، نخست، اشاره ای کوتاه به حکم شرعی قرعه از منظر فقها خواهیم داشت.

قرعه از منظر اهل فقاهت

قرعه، نزد فقها یکی از قواعد مسلم فقهی است که در کثیری از ابواب فقه جریان دارد. اهل فقاهت، هر كجا كه موضوعات مشتبه هستند، بدان تمسک می جویند . قاعده قرعه، هم داراى مدرک قرآنى است و هم مستند روایى.
علاوه بر اینها اجماع علما را به همراه داشته و عمل به مقتضای آن یک حکم عقلایى است. به این معنا که عقلاء، در صورت بسته شدن تمام راهها، قرعه را راهی برای رسیدن به واقع مى دانند و به وسیله آن رفع مشکل و اشتباه مى کنند.[1]
در میان فقها، اختلافی در مشروعیت اصل قرعه وجود ندارد و فقط در موارد جواز آن اختلاف وجود دارد.

قرعه در آیات قرآن

با تامل در آیات قرآن می توان دریافت که قرعه انداختن برای برون رفت از مشکلات، در میان امت های پیش از اسلام و نیز در عصر جاهلیت رواج داشته است. قرآن در دو آیه ضمن روایت برخی داستان های تاریخی درباره حضرت یونس(علیه السلام)، و نیز حضرت مریم (سلام الله علیها) تصریح دارد که عده ای برای تصمیم گیری و رفع مشکلات به وجود آمده به قرعه روی آوردند. در یک آیه نیز نوعی خاص از قرعه کشی مورد تحریم واقع شده است. همینطور در شان نزول برخی از آیات نیز به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در عمل به قرعه استناد شده است.

یک. مغلوب شدن حضرت یونس(ع) در قرعه کشی

در قرآن پیرامون ماجرای به کشتی افکندن حضرت یونس(علیه السلام) آمده است: فَسَاهَمَ فَکانَ مِنَ الْمدْحَضِین(صافات/141)
" ساهم" از ماده" سهم" در اصل به معنى تیر و" ساهمه" به معنى قرعه كشى آمده است، زیرا به هنگام قرعه كشى نامها را بر چوبه هاى تیر مى نوشتند، و با هم مخلوط مى كردند، سپس یك چوبه تیر از آن بیرون مى آوردند و به نام هر كس اصابت مى كرد مشمول قرعه مى شد." مدحض" از ماده" ادحاض" به معنى باطل كردن و زائل نمودن و مغلوب كردن است، و در اینجا منظور این است كه قرعه به نام او اصابت كرد.
این تفسیر نیز گفته شده كه دریا طوفانى شد، و بار كشتى سنگین بود و هر لحظه خطر غرق شدن سرنشینان كشتى را تهدید مى كرد و چاره اى جز این نبود كه براى سبك شدن كشتى بعضى از افراد را به دریا بیفكنند، و قرعه به نام یونس درآمد، او را به دریا انداختند، و درست در همین هنگام نهنگى فرا رسید و او را در كام خود فرو برد.[2]
در تفاسیر روایی نیز اخباری در ذیل این آیه از حضرات معصومین(ع) نقل شده است که دلیل بر مشروعیت قرعه کشی در فقه شیعه است. از جمله روایتی که صاحب تفسیر برهان از امام صادق(ع) آورده است که حضرتش فرمود: اى قضیة اعدل من القرعة اذا فوض الامر الى اللَّه عز و جل، یقول: فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمدْحَضِینَ   «كدام داورى از قرعه عادلانه تر است (هنگامى كه كارها به بن بست رسد) و موضوع به خدا واگذار شود، مگر خداوند (در قرآن مجید در باره یونس) نمى گوید: فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمدْحَضِینَ :" یونس با سرنشینان كشتى قرعه افكند، و قرعه به نام او درآمد و محكوم شد!» [3]

دو. قرعه کشی در جریان سرپرستی حضرت مریم(سلام الله علیها)

خداوند در سوره آل عمران، از اختلاف کاهنان بنی اسرائیل در مساله سرپرستی حضرت مریم(سلام الله علیها) پرده از حقیقت ماجرا برداشته و خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه می فرماید: ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نوحیهِ إِلَیْكَ وَ ما كنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یلْقونَ أَقْلامَهمْ أَیّهمْ یَكْفل مَرْیَمَ وَ ما كنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمون (آل عمران/44)
(اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است كه به تو وحى مى كنیم؛ و تو در آن هنگام كه قلمهاى خود را (براى قرعه كشى) به آب مى افكندند تا كدامیك كفالت و سرپرستى مریم را عهده دار شود، و (نیز) به هنگامى كه (دانشمندان بنى اسرائیل، براى كسب افتخار سرپرستى او،) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتى؛ و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد.)
به گفته مفسران، هنگامى كه حنّه همسر عمران، مریم را زایید، وى را براى بیت المقدّس نذر كرد. مریم زمانى از مادر متولّد شد كه پدرش عمران از دنیا رفته بود. كاهنان و بزرگان بنى اسرائیل بر سر موضوع سرپرستى مریم به رقابت پرداختند و سرانجام میان خود قرعه زدند و قرعه به نام زكریا شوهرخاله مریم درآمد. در آن هنگام بود كه دیگران مریم را رها كردند و زكریا سرپرستى مریم را به عهده گرفت و ولى و سرپرست مریم شد.[4]
از این آیه و آیاتى كه در سوره صافات در باره یونس(علیه السلام ) آمده استفاده مى شود كه براى حل مشكل و یا در هنگام مشاجره و نزاع و هنگامى كه كار به بن بست كامل مى رسد و هیچ راهى براى پایان دادن به نزاع دیده نمى شود مى توان از قرعه استمداد جست همین آیات به ضمیمه روایات پیشوایان اسلام سبب شده كه قاعده قرعه به عنوان یكى از قواعد فقهى در كتب اسلامى شناخته شود و از آن بحث گردد اما همان طور كه در بالا اشاره شد، قرعه مشروط به وجود بن بست كامل است بنا بر این هر گاه طریق دیگرى براى حل شكل پیدا شود از قرعه نمى توان استفاده كرد.
طرز قرعه كشى در اسلام صورت خاصى ندارد بلكه مى توان از چوبه هاى تیر یا سنگ ریزه یا كاغذ و مانند آن طورى استفاده كرد كه تبانى و زدوبند در آن راه نداشته باشد روشن است كه در اسلام از طریق قرعه كشى نمى توان برد و باخت كرد. زیرا این موضوع مشكلى نبوده كه براى حل آن متوسل به قرعه شویم و چنان درآمدى مشروع نیست.
این نكته نیز لازم به یادآورى است كه قرعه مخصوص منازعات و اختلافات میان مردم نیست بلكه بن بستهاى دیگر را نیز مى توان با آن گشود مثلا همانطور كه در احادیث وارد شده. اگر انسان منحرفى با گوسفندى آمیزش جنسى كند، سپس آن را در میان گله گوسفندان رها نماید و شناخته نشود باید به قید قرعه یكى از آنها را خارج ساخت و از خوردن گوشت آن اجتناب نمود زیرا كنار گذاشتن همه آنها زیان بزرگى است و استفاده از گوشت همه آنها نیز جایز نمى باشد. در اینجا قرعه حل مشكل مى كند. [5]

سه. قرعه کشی به شیوه بخت آزمایی

افزون بر دو آیه پیش گفته که مستند قرآنی بر مشروعیت برخی از اَشکال بی اِشکال قرعه کشی است، در آیه ای از قرآن، به شیوه ای نادرست از قرعه کشی نیز اشاره شده که در عهد جاهلیت مرسوم بوده است: حرِّمَتْ عَلَیْكم الْمَیْتَة وَ الدَّم وَ لَحْم الْخِنْزیرِ وَ ما أهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمنْخَنِقَة وَ الْمَوْقوذَة وَ الْمتَرَدِّیَة وَ النَّطیحَة وَ ما أَكَلَ السَّبع إِلاَّ ما ذَكَّیْتمْ وَ ما ذبِحَ عَلَى النّصبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِموا بِالْأَزْلامِ ذلِكمْ فِسْق ..(مائده/3)
«گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حیواناتى كه به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بمیرند، و آنها كه به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى كه روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح مى شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت كردن گوشت حیوان به وسیله چوبه هاى تیر مخصوص بخت آزمایى؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است.»

بر پایه گزارش ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) حضرتش در نبرد بنی مصطلق، قرعه افکند که نام عایشه از آن بیرون آمد. مفسران در ضمن بیان شان نزول آیه "افک" به این مساله نیز اشاره کرده اند.
در این آیه به ممنوعیت خوردن یازده چیز اشاره شده كه عبارت اند از:

اول: مردار؛ دوم: خون؛ سوم: گوشت خوك؛ چهارم: گوشت حیواناتى كه طبق سنت جاهلیت به نام بت ها و یا اصولًا به نام غیر خدا سر بریده مى شوند؛ پنجم: گوشت حیواناتى كه به هر صورتى خفه شده باشند؛ ششم: گوشت حیواناتى كه با شكنجه و یا در اثر بیمارى جان بسپارند؛ هفتم: گوشت حیواناتى كه بر اثر «پرت شدن از بلندى» بمیرند؛ هشتم: گوشت حیواناتى كه بر اثر ضربه ى شاخ بمیرند؛ نهم: گوشت حیواناتى كه توسط درندگان كشته شوند؛ دهم: گوشت حیواناتى كه در مقابل سنگ نصب قربانى شوند ؛ یازدهم: گوشت حیواناتى كه با چوبه هاى شرطبندى (و قمار) تقسیم شود.[6]
چنانکه ملاحظه می شود آخرین گوشت حرامی که خوردن آن در این آیه حرام دانسته شده است، گوشت حیوانی است که اعراب جاهلی در جریان نوعی قرعه کشی در میان خود تقسیم می کردند.
در جاهلیت مرسوم بود كه ده نفر با هم شرطبندى مى كردند و حیوانى را مى خریدند و سپس سر مى بریدند؛ آن گاه ده چوبه ى تیر انتخاب مى كردند و بر هفت عدد آنها عنوان «برنده» و بر سه عدد عنوان «بازنده» مى نوشتند و در كیسه ى مخصوصى مى ریختند و به صورت قرعه كشى، به نام هر كدام از ده نفر بیرون مى آوردند و هفت نفر برنده، هر كدام سهمى از گوشت برمى داشتند و سه نفر بازنده، هر كدام یك سوم قیمت حیوان را مى پرداختند، بدون این كه سهمى از گوشت داشته باشند. این چوبه هاى شرطبندى را «ازلام» مى نامیدند و كار آنان نوعى قمار به شمار مى رفت.[7]

سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در قرعه کشی

به گفته دانشمندان اسلامی، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در سفرهای خود به قید قرعه یکی از همسران را به همراه خود می بردند. بر پایه گزارش ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) حضرتش در نبرد بنی مصطلق، قرعه افکند که نام عایشه از آن بیرون آمد. مفسران در ضمن بیان شان نزول آیه "افک" به این مساله نیز اشاره کرده اند.

پی نوشت ها:

1. بجنوردى، سید محمد، قواعد فقهیه، ج ، ص 221 - 222.
2. تفسیر نمونه،ج 19، 155.
3. تفسیر" برهان" جلد 4 صفحه 37 (حدیث 6).
4. ترجمه تفسیر كاشف، ج 2، ص: 103.
5. تفسیر نمونه، ج 2، ص: 546.
6. تفسیر قرآن مهر، ج 5، ص: 36
7. ر. ك: تفسیر صافى، ج 2، ص 8



UserName