تبیان، دستیار زندگی
«یقین» و اطمینان قلبی که مقید ایمان و حجت شرعی باشد و در اصول اعتقادی و نیز امور دینی انسان را یاری نماید، اصل بسیار مهمی است که رسیدن بدان نیز تلاش و کوشش مضاعفی را می طلبد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تا کی بی یقین ماندن؟!!

«یقین» و اطمینان قلبی که مقید ایمان و حجت شرعی باشد و در اصول اعتقادی و نیز امور دینی انسان را یاری نماید، اصل بسیار مهمی است که رسیدن بدان نیز تلاش و کوشش مضاعفی را می طلبد.

ن.رادفر - بخش اعتقادات شیعه تبیان

یقین

کسی که به یقین برسد با اطمینان قلبی در راهی که آغاز نموده است گام می گذارد و تا انتهای راه را می پیماید. اما شک و تردید و بدگمانی است که یقین را نابود می کند و دست انسان را می بندد و پای او را در ادامه ی مسیر لنگ می گذارد. برای دست یابی به یقین در امور اعتقادی باید دانست که این یقین انواع و اقسامی دارد. آشنایی با انواع یقین می تواند انسان را در کسب آن یاری رساند و به سر حد یقین برساند.

اقسام یقین، مراتب یقین!

یقین انواع و اقسام مختلفی دارد! براستی تاکنون فکر کرده بودید که یقین خودش انواع مختلفی دارد!!
البته باید دانست که این انواع به نوعی، مراتب مختلف یک حقیقت اند. یعنی مرتبه ی اول یقین در صورتی که قوی تر و شدیدتر شود، می شود مرتبه ی دوم یقین که خودش یک قسم دیگر یقین است و همین طور که چهار نوع یقین داریم که عبارتنداز: قول الیقین، علم الیقین، عین الیقین و حقّ الیقین.

قول الیقین!

مقصود از قول الیقین یعنی تقلیدی که متابعت و پیروی از قول معصوم (علیه السلام) باشد. معصومین (علیهم السلام) تنها چهارده نفر هستند که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امیرالمومنین (علیه السلام) و یازده فرزندان ایشان می باشند. این مرحله از یقین اولین درجه ی یقین و سهل ترین درجات است ولی در عین حال دستیابی بدان بسیار دشوار خواهد بود! زیرا برای پیروی از قول معصوم (علیه السلام) بایستی نخست توحید و سپس پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) را شناخت تا بتوان عصمت ایشان را از راه برهان عقلی دریافت. زیرا قول و دلیل نقلی بدون برهان عقلی تمام نمی شود و خداوند عقل را حجت باطنی و درونی قرار داده است که حجت بیرونی یعنی پیامبر و سایر معصومین (علیه السلام) را تصدیق نماید.
بنابراین دستیابی به همین اولین درجه از یقین بسیار دشوار است چه رسد به سایر درجات یقین!

انسان بایستی توحید و نبوت و عصمت را از طرق برهانی و دقیق دریابد و بدان اعتقاد پیدا کند و پس از آن با قول معصوم (علیه السلام) به یقین و باور قلبی برسد

مرتبه ی دوم یقین؛ علم الیقین!

علم الیقین درجه ی دوم یقین است که از راه استدلال و برهان عقلی حاصل می شود. این مرتبه از یقین برای اکثر مردم مشکل بلکه در مواردی محال است و به همین دلیل هم است که خداوند متعال پیامبر را فرستاده و ارسال رسل نموده است تا مردم بتوانند از طریق تبعیت از قول معصوم به همان مرتبه ی اول یقین حداقل برسند و از این طریق ایمان به اصول اعتقادی پیدا نمایند.

عین الیقین مرتبه ی سوم!


مرتبه ی سوم یقین عین الیقین است که از قول الیقین و علم الیقین به مراتب بالاتر است. در این مرتبه انسان اهل یقین به چشم باطن خود به مشاهده ی حقایق امور می پردازد و از آثار و لوازم حقیقت که در مرتبه ی علم الیقین با برهان عقلی رسیده بود، فراتر می رود. او چشم باطنش به حقیقت باز می شود و باطن امور را می بیند و به مشاهده می نشیند.

بالاترین یقین!

مرتبه ی چهارم یقین که بالاترین و عمیق ترین یقین است حق الیقین نامیده می شود که شخص کاملاً متخلّق به اخلاق الله می شود و آثار حقیقت را در خود می بیند. یعنی نه فقط باطن حقایق را مشاهده می کند بلکه آن حقایق در او متجلّی شده و تحقق می یابند! مثل کسی که در آتش بسوزد.
امّا مراتب پایین تر یقین در همین مثال آتش، سوختن در آتش نیستند بلکه در قول الیقین همانند کسی است که آتش و لوازم آن را ندیده باشد و از قول دیگران به وجود آن یقین کند. در علم الیقین از دودی که برخاسته از آتش است به وجود آتش پی می برد و در عین الیقین از حرارت آتش گرم می شود و این چنین وجود آتش را درک می نماید. بنابراین مقام حق الیقین که عالی ترین مراتب یقینی است مرتبه ای بسیار عالی و فراتر از سایر مراتب یقین است!

اهل یقین کجایند؟!

همان طور که گفته شد قول الیقین که نخستین مرتبه ی یقین است دستیابی بدان بسیار دشوار و مشکل است. زیرا انسان بایستی توحید و نبوت و عصمت را از طرق برهانی و دقیق دریابد و بدان اعتقاد پیدا کند و پس از آن با قول معصوم (علیه السلام) به یقین و باور قلبی برسد. از این رو از مشکل و  کمیاب بودن همین مرتبه ی اول معلوم می شود که سایر مراتب یقین چقدر نایاب خواهد بود!

مرتبه ی سوم یقین عین الیقین است که از قول الیقین و علم الیقین به مراتب بالاتر است. در این مرتبه انسان اهل یقین به چشم باطن خود به مشاهده ی حقایق امور می پردازد و از آثار و لوازم حقیقت که در مرتبه ی علم الیقین با برهان عقلی رسیده بود، فراتر می رود. او چشم باطنش به حقیقت باز می شود و باطن امور را می بیند و به مشاهده می نشیند

راه های یقین دار شدن!

بنابراین انسان مسلمان باید بکوشد در مرحله ی اول ، ایمان پیدا کند که ایمان برتر از اسلام است و پس از آن به یقین برسد و با طی مراتب یقین خود را به عالی ترین مراتب برساند؛ اگر بتواند!
 بر این اساس نخست بایستی با براهین عقلی پایه های اعتقادی خویش را مستحکم نماید و برهان عقلی بدست آورد و پس از آن، برهان های نقلی و قول معصومین (علیه السلام) را بدان ضمیمه کند. سپس بتواند مجموعه اعتقادات خویش را با براهین عقلی مستحکم نماید.
تا اینجا به علم الیقین رسیده است امّا برای عین الیقین و حق الیقین دیگر پای عقل و کمیت استدلال عقلی لنگ است و باید دل را صفا داد و به وراء عقل ایمان آورد و با چشم دل و باطن حرکت کرد که رسیدن بدان مقام مشاهده حقایق و تخلّق به اخلاق الله پس از آن است! که به اصطلاح عرفا جز اوحدی از ناس بدان نرسند! یعنی رسیدن به آن مقامات بسی دشوار است و مجاهده و سعی و تلاش بسیار می طلبد.

نتیجه گیری

برای استحکام عقاید و اصول دین در باور انسان بایستی ایمان را آمیخته با یقین نمود ولی خود یقین هم مراتب بسیاری دارد که طی کردن آن ها و گذار از آن ها برای رسیدن به مقامات بالاتر بسی دشوار و طاقت فرسا خواهد بود!
پس بایستی فرصت عمر را غنیمت شمرد و لحظه های آن را همچون کیمیایی ارج نهاد!


منابع و مآخذ:
1- کاشف الاسرار- علی طالقانی- ج اول- بحث اقسام یقین
2- رسائل فارسی صدر المتالهین- به کوشش حامد ناجی اصفهانی
3- اسرار الآیات- ملاصدرا-
4- چهل حدیث- امام خمینی (ره)
5- شرح حدیث جنود عقل و جهل- امام خمینی (ره)


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.