تبیان، دستیار زندگی
تیم پانیانیوس در ادامه رقابت های لیگ یونان به مصاف تیم آناتولیکوس رفت که در نهایت موفق شد این تیم را 5 بر یک شکست دهد. کریم انصاری فرد در دقیقه 75 وارد بازی شد و موفق شد در دقیقه 83 دروازه حریف را باز کند. او بعد از گلزنی پیراهن خود را در آورد و همه متوجه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حرکت و پیام انصاری فرد برای نوروزی

تیم پانیانیوس در ادامه رقابت های لیگ یونان به مصاف تیم آناتولیکوس رفت که در نهایت موفق شد این تیم را 5 بر یک شکست دهد. کریم انصاری فرد در دقیقه 75 وارد بازی شد و موفق شد در دقیقه 83 دروازه حریف را باز کند. او بعد از گلزنی پیراهن خود را در آورد و همه متوجه نوشته ای شدند که برای درگذشت هادی نوروزی بود. شماره 24 بالای پیراهن به چشم می خورد و کریم جمله ای هم به خاطر درگذشت کاپیتان فقید پرسپولیس نوشته بود؛ «روحت شاد، کاپیتان» این کار تاثیرگذار کریم باعث شد تا همه متوجه شوند با اینکه دور از هادی است اما در کنار همه پرسپولیسی ها از این اتفاق تلخ، بسیار ناراحت است.

بخش ورزشی تبیان
انصاری فرد


او دقایقی پس از این بازی هم در اینستاگرام خود متنی احساسی برای مرگ هادی منتشر کرد و نوشت: «هادی عزیز وقتی این متن را برایت می نویسم، در زادگاهت آرام گرفته ای. نمی دانم این شب و روزها را دور از وطن چگونه سر کنم. با این غم بزرگ که نمی دانم چطور با آن کنار بیایم. رفتن تو بزرگترین دروغی بود که می توانستم بشنوم اما گویا همه مردم دنیا دروغ می گویند. من هنوز این دروغ را باور نکرده ام چون می دانم زنده ای. این رفتن نیست، کوچ کردن است. از اینجا به جایی دیگر. به جایی که می دانم تو به آن تعلق داری، به بهشت. هادی می دانم از این زندگی عاصی شده بودی و آرام و بی صدا، وقتی همه خواب بودیم از کنارمان کوچ کردی و به جایی رفتی که نیک می دانم، در آنجا خوشبخت ترین هستی.

راستی هادی، شنیده بودم در تعطیلات برای کودکان روستایت توپ و لباس می خریدی. هنوز رد پایت آنجاست و بچه ها منتظر بازگشتت هستند. بازگشت عمویی که برایشان در صندوق ماشینش کلی هدیه دارد. آنها هم مثل من رفتنت را باور ندارند و همه منتظر هستیم یک روز دوباره ملاقاتت کنیم

راستی هادی، شنیده بودم در تعطیلات برای کودکان روستایت توپ و لباس می خریدی. هنوز رد پایت آنجاست و بچه ها منتظر بازگشتت هستند. بازگشت عمویی که برایشان در صندوق ماشینش کلی هدیه دارد. آنها هم مثل من رفتنت را باور ندارند و همه منتظر هستیم یک روز دوباره ملاقاتت کنیم.

فقط من مانده ام و خاطراتی که از درون من را می خورد. کاش در تمام آن روزها که همبازی بودیم، حرف می زدی، داد می زد، شوخی می کردی و از بچه هایت برایمان می گفتی، اما افسوس که حالا با آن سکوتت و با آن آرامشت، رفتنت را دردناک تر کردی. پسر خوب از بین ما رفت و ما مانده ایم و دروغ بزرگی به نام مرگ تو.
راستی هادی، شنیده بودم در تعطیلات برای کودکان روستایت توپ و لباس می خریدی. هنوز رد پایت آنجاست و بچه ها منتظر بازگشتت هستند. بازگشت عمویی که برایشان در صندوق ماشینش کلی هدیه دارد. آنها هم مثل من رفتنت را باور ندارند و همه منتظر هستیم یک روز دوباره ملاقاتت کنیم. تا آن روز فقط چهره آرامت با آن لبخند دلنشین در خاطره ما باقی می ماند و برای دیدنت لحظه شماری می کنیم.»


منبع : اینستاگرام