نازنازی نباشید
افکار پیچیده ای دارید و احساسات تان زود جریحه دار می شود. تاب کوچک ترین حرفی را ندارید و قلب کوچک تان با کوچکترین تلنگری می شکند. می خواهید اوضاع را تغییر دهید و روابط تان را با خانواده همسرتان بهتر کنید اما چیزی به نام زودرنجی به شما اجازه نمی دهد.
مشاور: فکر می کنی اگر روزی ده هزار تومان به شما بدهم می توانستی از زودرنجی خود بکاهی؟
مراجع: شک دارم.
مشاور: روزی صد هزار تومان؟
مراجع: [بعد از سکوتی طولانی] نمی دانم.
مشاور: روزی پانصدهزار تومان؟
مراجع: [فوراً پاسخ داد] حتماً!
مشاور: پس این کار را بکن.
مراجع: [لبخند می زند می گوید] روزی پانصد هزار تومان را می دهید؟
مشاور: البته که نمی دهم.
مراجع: می خواهم کمی از این زود رنجی و حساسیت خود بکاهم اما هر گاه در برابر خانواده همسرم قرار می گیرم،فکر می کنم پشت رفتارهای آنها منظوری است،با خودم جنگ بزرگی را شروع می کنم و نهایتاً وقتی شب به خانه می آییم، حتماً با همسرم درگیر می شوم.
مشاور: ولی ما قبلاً به این نتیجه رسیدیم که می توانی - دعوا سرقیمت است-
پس اگر انگیزه کافی داشته باشی می توانی اوضاع را عوض کنی، شما اراده دارید، فقط باید بخواهید. اما چطور؟؟
با خودتان صحبت کنید
زمانی که حرف کسی شما را ناراحت کرد با خودتان بگویید: من چرا تا این حد منعطف هستم که هر موضوعی می تواند مرا به شکلی در آورد؟ اصلاً این موضوع این قدر مهم است که مرا بیازارد؟ سپس به دنبال دلیلی برای افکارتان باشید؛ آیا منظور او از این حرفی که زد، واقعاً رنجاندن من بود؟ آیا او واقعاً می خواهد مرا آزار دهد؟
اگر منظور او رنجاندن من نیست، پس در واقع چه چیزی می خواسته به من بگوید؟ در واقع وقتی در روابط تان با دیگران خود را به گونه ای تعلیم دهید که حرف های دیگران را بیش از حد جدی نگیرید، می توانید شادتر از همیشه زندگی کنید.
تفکیک کنید
اکثر افراد زودرنج، از نظر عاطفی و احساسی نمی توانند بین انکار و درک درونی از وجود خودشان تمایز قائل شوند. وقتی درک از هویت شخصی و عقاید اشخاص تا این اندازه با هم در ارتباط باشد، زمان روبرویی با عقاید مخالف، احساس می کنید هویت و شخصیت تان مورد هدف قرار گرفته است. این نوع تفکر بسیار آزاردهنده خواهد بود. برای اینکه بتوانید بر زودرنجی بیش از حد خود غلبه کنید، بدانید انکار عقایدتان، هویت اصلی شما را خدشه دار نمی کند. چند عقیده و تفکر نمی تواند نشان دهنده کل وجود شما باشد. هر اندازه بتوانید عقاید و هویت تان را از هم تفکیک کنید، کمتر آزرده خاطر شده و زندگی شادتری خواهید داشت.
به دنبال حقیقت بگردید
همیشه حقیقت و راستی از همه چیز مهم تر است و اصلاً اهمیتی ندارد که چه کسی این حقیقت را بیان می کند. بنابراین اگر برای این موضوع ارزش قائل شوید، هرگز از صحبت های دیگران حتی اگر مخالف با عقاید شما باشد، ناراحت نمی شوید. شما با این تفکر، انکار دیگران را فقط به چشم پیشنهاد می بینید و از آنها رنجیده خاطر نمی شوید. در ضمن معمولاً هم به دنبال حقیقت می روید و مهم نیست این حقیقت از چه ناحیه ای باشد.
عادلانه قضاوت کنید
قضاوت صحیح تان را پرورش دهید. بیشتر مواقع ما می خواهیم گفتگوهایمان به سرعت به نتیجه برسد و معمولاً هم نمی توانیم منظورمان را درست بیان کنیم و سپس از سخنان دیگران برداشت نادرستی داریم و آزرده خاطر می شویم. برای جلوگیری از این وضع باید اجازه دهیم، گفتگوهایمان بدرستی پیش برود و اصرار نداشته باشیم بدون قضاوت صحیح به نتیجه برسیم. در این صورت است که در انتها می توانیم به نتیجه ای مناسب دست پیدا کنیم.
خودسازی یادتان نرود
خودتان را بپندارید. شما باید بیاموزید رشد کنید و همیشه در مسیر خودسازی و ارتقای روحی پیش روید، وهمیشه بدانید کجای مسیر هستید و برای تلاش و وجود خود احترام قائل شوید. وقتی خود را باور داشته باشید دیگران نمی توانند شما را ناراحت کنند و برنجانند. پس درون خود را پرورش دهید و خود را باور داشته باشید تا از منظرتان دنیا به مکانی پر از شادی و آرامش تبدیل شود.
اراده تان را افزایش دهید
وقتی قرار است افراد عادت بدی را ترک کنند یا عادات خوبی را شروع کنند، معمولاً می گویند «من اراده آن را ندارم» بسیاری از ما دوست داریم تغییراتی در زندگی مشترک خود بدهیم ولی در توجیه این که چرا این تغییرات را ایجاد نمی کنیم، می گوییم «دوست دارم آن را تغییر دهم ولی مثل اینکه نمی توانم.»
وقتی تغییرات مطلوب را ایجاد نمی کنیم، در حال مقاومت هستیم. مقاومت اشکال مختلفی دارد. گرچه مقاومت عملی انعکاسی است، ولی قابل کنترل است. ما برای شکستن مقاومت خود در برابر تغییر، ابتدا باید مشخص کنیم، واقعاً می خواهیم چطور واکنش نشان بدهیم. ببینید چطور می توانید عزم خود را جزم کنید تا تغییر مثبتی در زندگی مشترک تان را ایجاد کنید.
