تبیان، دستیار زندگی
انتخابات مجلس پنجم در پیش بود و بازار تبلیغات انتخاباتی داغ و پر رونق. یكی از شب ها- 27 فروردین 75- دقایقی بعد از نیمه شب مرحوم شهید ابوترابی زنگ زد و خبر داد كه برای مشورت درباره یك كار بسیار ضروری به منزلمان می آ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درسی از ابوترابی برای همین روزها


انتخابات مجلس پنجم در پیش بود و بازار تبلیغات انتخاباتی داغ و پر رونق. یكی از شب ها- 27 فروردین 75- دقایقی بعد از نیمه شب مرحوم شهید ابوترابی زنگ زد و خبر داد كه برای مشورت درباره یك كار بسیار ضروری به منزلمان می آید و در توضیح آن كه چرا نیمه شب؟ و چرا تا صبح صبر نمی كند گفت؛ فردا شب در مشهد مقدس سخنرانی دارد و باید صبح زود حركت كند. متوجه شدم كه قصد دارد- به روال تقریبا همیشگی- با خودرو به مشهد برود. به ایشان گفتم اگر مسئله خیلی ضروری است چرا با هواپیما به مشهد نمی روید كه از فرصت صبح فردا هم استفاده كنید؟ پاسخ داد فكر بدی نیست، بنابراین فردا صبح همدیگر را می بینیم... و خیلی كه به نگارنده تخفیف داد تا به قول ایشان بتوانم استراحت كنم، ساعت 5 صبح فردا قرار گذاشت!... خدا بر درجاتش بیفزاید كه به جد از اولیاءالله بود...

صبح فردا در محل ستاد آزادگان به دیدن ایشان رفتم. از این كه یكی از گروه های سیاسی نام او را در لیست نامزدهای مورد نظر خود جای داده و روی آن تبلیغ می كرد، نگران بود. علت نگرانی ایشان را پرسیدم، فرمود اول این كه نسبت به منابع مالی آنها تردید دارم و مهم تر آن كه نمی خواهم نام من نشانه تایید برخی دیگر از نامزدهای آن لیست باشد و پرسید؛ آیا به نظر تو این دو موضوع نباید مرا نگران كند؟ حق با او بود و دقت نظرش مثل همیشه ستودنی... به چهره اش خیره شدم، گویی مردی از ملكوت به ناسوت آمده و روبرویم نشسته بود! پرسیدم چه تصمیمی دارید؟ گفت؛ نظر تو چیست؟ گفتم؛ تنها راه آن است كه بیانیه ای صادر كنید و از آنها بخواهید نامتان را از لیست انتخاباتی خود حذف كنند. پرسید؛ آیا اهانت به آنان نیست؟ گفتم؛ اگر علت اصلی را مطرح كنید، خالی از اهانت نخواهد بود زیرا به هرحال و بر اساس ظواهر امر، نام شما در آن لیست نشانه اعتماد آنها به شماست اگرچه آن را یك ترفند سیاسی می دانید كه با هدف سوءاستفاده از محبوبیت شما انجام گرفته است... گفت؛ اگر آبرو و محبوبیتی نزد مردم دارم از لطف و عنایت خدا و امانت اوست. نمی خواهم از این امانت سوءاستفاده شود و در ضمن راضی نیستم با درخواست حذف نامم از لیست به آنها اهانت كرده باشم... گفت وگوی آن روز حدود یك ساعت به طول انجامید و سرانجام شهید ابوترابی چند ساعت بعد با صدور اطلاعیه ای ضمن تشكر از حسن ظن آن جریان سیاسی، خواستار حذف نام خویش از لیست انتخاباتی آنان شد و... هنگامی كه از هم خداحافظی می كردیم گفت؛ انشاءالله این اقدام مورد رضای خدا باشد، تصمیم دشواری بود اما حالا احساس آرامش می كنم، نمی خواستم محبوبیتم كه هدیه الهی و امانت اوست در تایید برخی از افراد هزینه شود كه آنها را برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شایسته نمی دانم و نسبت به محل تامین هزینه انتخاباتی این گروه نیز تردید جدی دارم...


متن اطلاعیه آن روز شهید ابوترابی خطاب به آن حزب چنین است؛

با تشكر از عنایتی كه نسبت به اینجانب داشته و نام مرا در لیست كاندیداهای انتخابی خود برای دوره پنجم مجلس شورای اسلامی از تهران قرار داده اید، اینجانب از ابتدا نسبت به انطباق بینش و طرز تفكر برخی از كاندیداهای جناح ... با ارزش های بنیادین انقلاب اسلامی تردید داشتم ولی به دلیل احترام به نظر برخی از آقایان و احتمال آن كه این دیدگاه ها چندان ریشه دار نباشد، دعوت بعضی از عزیزان را در قرار گرفتن در لیست ... پذیرفتم اما متاسفانه پاره ای از مسایل اخیر، از جمله مصاحبه ها و اعلام نظرهای اقتصادی و سیاسی برخی از كاندیداهای محترم این گروه با رسانه های داخلی و خارجی و نیز عملكرد غیرقابل توجیه آنان در تبلیغات انتخاباتی و بی پروایی در هزینه كردن از بیت المال، اینجانب را بر آن داشت تا علی رغم احترام به اكثر بنیانگذاران و برخی از كاندیداها، به عنوان یك تكلیف شرعی، نارضایتی جدی خود را از قرار گرفتن نام خویش در لیست انتخاباتی ... اعلام دارم.


سیدعلی اكبر ابوترابی فرد

28/1/1375

منبع: کیهان ( با تلخیص و تدوین)