غزلهای جوان ما بی تعهدند؟
پاسخ چند شاعر به این پرسش که سهم فضای شعر معاصر از دولت قرآن چیست؟
عبدالجبار کاکایی شاعر، ترانه سرا و منتقد ادبی :
با توجه به جریان جاری شعر جوان کشور و تهی شدن آن از حکمت و معرفت، نباید از این واقعیت ترسید بلکه باید بیشتر به فکر روشنگری بود. به نظر من تنها جریان نقد سالم است که میتواند دستاوردهای شعر نسل جوان را بشناسد و آنها را در ادامه به سوی کمال نیز حرکت دهد.
به باور من غلبه نوعی نگاه نقادانه مدرن در شعر ما که معتقد است آثار هنری برای رسیدن به ذات زیبایی باید همه راه های فرعی رسیدن به مفهومشان را قطع کنند تا اثر به تنهایی و از یک مجرای اصلی بررسی شود، منجر به ایجاد جریان شعری بی محتوا و متکی بر ظاهر و فرم شده است.
این نظریه منجر به این باور شده است که اثری هنری را تنها باید برای کشف هنر آن مورد توجه قرار داد، این همان تئوری هنر برای هنر است. در عرصه شعر به همین دلیل برخی عنوان کرده اند که چه لزومی دارد که شعرا پند دهند و در شعر خود به دنبال حکمت باشند. آنها شاعرند و با زبان کار دارند و به همین خاطر تنها دغدغه او باید زبان و کلام و لفظ باشد.
در شعر کهن ما در پشت کلام شاعرانه رمزی نیز داریم. در واقع این شعر در پس بیان خود مبلغ نوعی الهیات مذهبی است و تعابیری دارد که مخاطب پس از عبور از ظاهر شعر، میتواند به رمز گشایی از آنها بپردازد. به واقع در شعر کهن ما شعر دارای ظاهر و باطنی است اما امروز از شعر تنها ظاهری باقی مانده و باطنی وجود ندارد. برای همین است که شعر امروز زود از یاد میرود و در خاطر نمیماند.
این روزها غزلهای ما نیز بیش از هر چیز به دنبال زیبایی قافیه و وزن هستند و هیچ تعهدی به موضوع ندارند. شما اشعار جنگ در دهه ۶۰ را با غزل امروز دفاع مقدس مقایسه کنید. اشعار دهه شصت کاملا برپایه تعهد دلسوزانه به دفاع مقدس سروده شده است اما اشعار امروز بیشتر نماینده لفاظی شخصی شاعر است.
اگر در یک اتاق تاریک سوسوی نوری را ببینیم بدون شک به سمت آن حرکت میکنیم و اگر این کورسو نباشد نمیشود به سوی نور حرکت کرد. به نظر من در جریان نقد امروز ادبی ما آن سوسوی نور نیست و باید ایجادش کرد. ما نیاز داریم قواعد بازی را به صورت شفاف ترسیم کنیم. گاهی دموکراسی و اینکه هر کسی حق اظهار نظر داشته باشد ما را از متر و معیار دور میکند.
فکر میکنم که ما نیاز داریم جریان نقد صحیح ادبی را برجسته کنیم و چهره های صاحب نظر در این عرصه را بار دیگر مورد توجه قرار دهیم. این اتفاق همان ایجاد کورسوی نور است که من به آن باور دارم والا در این عالم هر کسی می تواند هم شاعر باشد و هم منتقد.
عباسعلی براتیپور شاعر پیشکسوت انقلاب :
متاسفانه شعرای جوان ما این روزها ذهنشان بیشتر روی تولید شعر متمرکز شده است نه هیچ چیز دیگری. من امسال به واسطه داوری جایزه ادبی قلم زرین، مجموعه شعرهای زیادی را مطالعه کردم و متاسفانه تنها چیزی که دیدم لفاظی بود.
مایههای ادبی و عقیدتی از اشعار رخت بربسته و جایشان به شدت در شعر خالی است. شاعران جوان ما صرفا به سراغ غزل رفتهاند و در این قالب نیز تنها بازی با کلمات را یاد گرفتهاند.
شعرای بزرگ ما گاهی ۵ تا ۱۰ سال طول میکشد تا یک مجموعه شعر از خود منتشر کنند. این یعنی در فاصله انتشار دو دفتر شعرشان مشغول کار و مطالعه بودند اما در مقابل شاعران جوان ما عادت کردهاند در طول یک سال از آنها دو دفتر شعر بیرون بیاید. این اتفاق نتیجهای جز گسترش لفاظی و بازی با کلمات ندارد. طبیعی است که چنین شعری عاری از نکات ناب مذهبی و قرآنی و انسانی خواهد بود و حکمت در آن یافت نمیشود.
استاد معلم روزی به من میگفت که شعرا باید دوره تفسیر قرآن را برای کارشان بخوانند و از آن چیزهای زیادی برای پخته شدن شعرهایشان دریافت کنند. چیزی که ما امروز میبینیم صرفا حضور عبارات و کلماتی است که کارشان تنها پر کردن خلاء وزنی شعر است و معنای خاصی ندارند.
سرمایه ادبی و دینی غنی ما باید بیشتر از پیش مورد توجه شاعران قرار بگیرد. آنها باید صحیفه سجادیه و امثال آن را بیشتر بخوانند. از فرهنگ دینی و عاشقانه ما غافل نشوند. هر آنچه در ادبیات فارسی سرشار از حکمت است باید مورد توجه و اعتنای آنها قرار بگیرد اما متاسفانه هیچ کدام از اینها اتفاق نمی افتد.
کار شاعران جوان این روزها شده است نت گردی. میروند در اینترنت میبینند که دیگران و شاعران جوان مانند خودشان چه گفتهاند و از آن تاثیر میگیرند. من البته مخالف تاثیرپذیری شاعران از همدیگر نیستم اما این تاثیر اگر بخواهد به لفاظی صرف مبدل شود مطلوب نیست.
مسئولان فرهنگی ما باید بیش از پیش حواسشان را جمع کنند و به تشویق شاعران همت بگمارند. مقام معظم رهبری هرسال در جلساتشان در مورد مسائلی از این دست تذکر می دهند اما در عمل به این تذکرات جامه عمل پوشانده نمی شود.
شاعر جوان ما در فضای فعلی یاد گرفته برای جشنواره ها و کنگره ها شعر بگوید و بعد اقتصادی خود را تقویت کند در حالی که شاید او از ساده ترین اعمال مذهبی خود غافل است.
او یاد گرفته برای استفاده مادی به جای شعر برود سراغ ترانه سرایی و برای همین پایش به جلساتی از این دست باز می شود تا شاید یکی از این اشعار برای آلبومی موسیقی انتخاب و خوانده شود و نفعی مالی برایش داشته باشد. همین مساله باعث شده دیگر این روزها شاعران شعر را برای شعر نگویند.
سعید بیابانکی شاعر و عضو شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
مهمترین مساله در افت مضامین قرآنی در شعر معاصر کشور بر می گردد به مجاری دریافت محدود اطلاعات شاعران جوان که منجر شده مجاری دریافت فضائل هم برای آنها بسیار کم شود. حاصل این کار در نهایت این شده که شاعر جوان برای مواجهه با جهان شعر تنها به کتابهای شعر هم سن و سالان خود و حتی نه بزرگتر از خود محدود میشود که به طور مشخص این روزها خالی از مضامین معنوی است.
توسعه فضای مجازی و استفاده بیش از حد شاعران جوان از آن در کنار نبود مطالعه جدی در حوزه شعر و حتی نبود مطالعه منابع غیر شعری نیز رفته رفته شعر جوان معاصر را از مضامین معنوی و قرآنی تهی کرده است.
معجزه الهی به شکلی در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده میشود که انگار هدف از آن آموزش گریزی دانش آموز و دانشجو است. هم شیوهها گاهی غلط است و هم برخی از اساتید جذاب درس نمیدهند و هم به طور مشخص از ابزارهای قوی و مدرن برای این مساله استفاده نمیشود و مجموع این اتفاقات منجر به ترسیم چهره زیبایی از کلام الهی در ذهن جوانان نمیشود.
افرادی که ادبیات کهن فارسی را به طور مشخص بر مبنای قرآن کریم شکل میدادند، جدای از شاعر بودن، به طور مشخص حافظ قرآن، حکیم و عارف نیز بوده اند و نوعی سلوک فردی در کار آنها وجود داشته که امروز نمیشود از آن سراغی در میان شعرا گرفت.
مخاطب عمده شعر جوان امروز جوانان و حتی نوجوانان زیر ۲۰ سال هستند که تنها ادبیات بازاری را میپسندند و همین موضوع شعر را دچار عوام زدگی کرده است. کار شعر این روزها به جایی رسیده که به جای آنکه شاعر، مخاطب را تربیت کند این مخاطب است که در حال تربیت شاعر است.
این روزها فضای لایک دادن به تولیدات موجود در فضای مجازی نوعی توهم اقبال یافتن از سوی مخاطب را پدید آورده است. این مساله منجر میشود که شاعر جوانی که تازه ۵ سال است وارد کار شعر شده در فضای مجازی با ۴۰ هزار لایک خودش را بسیار موفق تصور کند و در مقابل استادی که تنها هزار لایک دارد را ناکام بنامند. این خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب باعث شده که شعر از معناگرایی ذاتی خود خارج شود و به صورت گرایی محض بیافتد.
کار شعر و شاعر همواره ارتقاء ذائقه عمومی در بحث شعر است اما روند جاری در این سالها همه چیز ذائقه ما را کم کرده است.
من البته موضوع رسانه ها و تاثیرگذاری چهره های شاخص در این مساله را هم مهم میدانم. اگر رسانهها و چهره های شاخص شعر با نوعی همگرایی نسبت به مقوله شعر عمل می کردند و هر کدام ساز خودشان را نمی زدند، می شد امید داشت که کار شعر به چنین وضعیتی دچار نشود.
منبع:
مهر