اذكار دینى و آموزش معارف- آیة الله جوادی آملی (8)
اذكار دینى افزون بر آن كه از انسان غفلت زدایى مىكند، معارف الهى را نیز آموزش مىدهد و ره توشه معرفتى مسافران به سوى خدا را فراهم مىكند، چنانكه ذكر شریف "لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم" كه از گنجینههاى عرشى است: "قال الله تعالى لنبیه صلى الله علیه و آله و سلم فی لیلة المعراج: اعطیتك كلمتین من خزائن عرشی لاحول ولا قوة الا بالله ولا منجا منك الا الیك"(1) معناى بلند و فواید فراوانى دارد؛ امام باقر سلام الله علیه در تفسیر این ذكر فرمودند: آن جا كه قدرتى را به جا صرف كرده و خدا را اطاعت كردهاید، این قدرت بر اطاعت از ناحیه خداست و آن جا كه معصیت نكردهاید، در حقیقت، عنایت الهى بین شما و آن معصیت حائل شده است. پس لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم یعنى: لا حول لنا عن معصیة الله الا بعون الله ولا قوة لنا على طاعة الله الا بتوفیق الله عزوجل.(2) گاهى انسان را به گناه دعوت مىكنند، اما مانعى فرا راه او پدید مىآید. او نمىداند راهى كه به آن دعوت شده است، راه گناه است و نیز نمىداند چرا راه بندان شد، اما بعد مىفهمد او را به مجلس گناه دعوت كرده بودند و این راه بندان، همان حول الهى بود كه بین او و گناه حائل شد.
این كه ما در نماز مىگوییم: بحول الله و قوته اقوم و اقعد به این معنا نیست كه فقط در حال نماز كه برمىخیزیم و مینشینیم، بقوة الله است؛ بلكه به این معناست كه همه حركات و سكنات ما، در نماز و در غیر نماز به قوت الهى است. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم این ذكر شریف را ذكر فرشتگان حامل عرش معرفى كرده است: تسبیح حملة العرش(3) و در برخى روایات تفسیرى آمده است كه فرشتگان حامل عرش نیز كه ذات اقدس خداوند از آنان به الذین یحملون العرش(4) یاد مىكند، هنگامى كه حمل عرش الهى، یعنى مقام فرمانروایى خدا، برایشان دشوار بود ذكر لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم را به آنان آموختند: اعلمكم كلمات تقولونها یخف بها علیكم. قالوا: و ما هی؟ قال: تقولون: بسم الله الرحمن الرحیم و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم و صلى الله على محمد و آله الطیبین فقالوها فحملوه(5) البته شاید چنین ذكرى براى فرشتگان دفع تعب باشد نه رفع نصب. بنابراین، بحول الله و قوته اقوم و اقعد در نماز مصداقى از آن اصل كلى است؛ زیرا: لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم ، نفى جنس است؛ یعنى، هیچ جا حیلوله و منع و هم چنین قدرت و توانى نیست مگر به عنایت ذات اقدس خداوند و اختصاصى به نماز یا غیر نماز و نیز اختصاصى به انسان و غیر او ندارد. فرشتهها نیز در حمل عرش، مشمول این اصل كلى و جامعند. ائمه علیهم السلام دستور دادهاند كه ذكر و دعایى را كه ما ارائه مىكنیم بگویید و آن را كم یا زیاد نكنید. این خضوع در برابر وحى، نشانه عقل است؛ زیرا با برهان فلسفى، ثابت شده است كه بشر، نیازمند به وحى است و نیاز بشر را جز وحى، چیز دیگرى تامین نمىكند. آنگاه بشر نمىتواند در برابر ره آورد وحى اظهار نظر كرده به دنبال چیزى دیگر برود. انسان عاقل، نه از این و آن، ذكر طلب مىكند و نه در برابر خواسته دیگران، به آنان ذكر مىآموزد، بلكه به همین دستورات دینى عمل مىكند و آن را به دیگران ارائه مىكند.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج 90، ص 186.
2- بحارالانوار، ج 90، ص 187.
3- بحارالانوار، ج 90، ص 191.
4- سوره غافر، آیه 7.
5- بحارالانوار، ج 55، ص 33.
منبع:
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی.