تبیان، دستیار زندگی
محمدرضا خاکی دانش آموخته تئاتر و دارای دکتری از دانشگاه سوربن فرانسه و عضو هیات علمی و مدیرگروه بازیگری و کارگردانی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس درباره ی این موضوع که آیا می توان نمایشنامه نویس از طریق دانشگاه برای نسل های بعد تربیت کرد چنین می گوید:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشنامه‌نویسی، کار خلاقه‌ای است

محمدرضا خاکی دانش‌آموخته تئاتر و دارای دکتری از دانشگاه سوربن فرانسه و عضو هیات‌علمی و مدیرگروه بازیگری و کارگردانی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس درباره ی این موضوع که آیا می‌توان نمایشنامه‌نویس از طریق دانشگاه برای نسل‌های بعد تربیت کرد چنین می گوید:

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
محمدرضا خاکی

تئاتر دانشگاهی ما در خیلی از زمینه‌ها رشد کمی و کیفی خوبی داشته است. اما به گمانم درباره نمایشنامه‌نویسی در رشته ادبیات نمایشی، سوءتفاهمی وجود دارد. دانشجویان این رشته برای پایان‌نامه لزوما باید نمایشنامه بنویسند؛ چه کار دشواری! وقتی پس از پایان تحصیلاتم به ایران آمدم با همکارانم مطرح کردم که معتقد نیستم خروجی رشته ادبیات نمایشی، افرادی نمایشنامه‌نویس باشند. به‌خصوص در شرایطی که به دلیل فقدان افراد متخصص در این رشته، ناگزیر شویم از افرادی که نمایشنامه‌ می‌نویسند، بخواهیم بیایند و نمایشنامه‌نویسی درس بدهند.
مرحوم اکبر رادی که یکی از نویسندگان برجسته تئاتر معاصر ایران بود، زمانی که من در سال‌های پیش از انقلاب در دانشکده هنرهای زیبا دانشجو بودم، در آنجا تدریس می‌کرد. در آن زمان استاد بهرام بیضایی رئیس گروه تئاتر بود. به گمانم یکی از بهترین و پربارترین دوره‌های دانشکده هنرهای زیبا همان دوره بود؛ چون سعی می‌کرد برای هر درسی از استادان متخصص استفاده کند. شاکله درس‌ها را هم تغییر داد. در آن زمان علاوه‌بر دروس تخصصی نمایش که داشتیم، رمان، موسیقی، تئوری‌های موسیقی، سینما، تمثیل‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، آشنایی با ادبیات مدرن و... به درس‌های ما اضافه شد. آقای رادی در آغاز کلاس، متذکر شد که «من تجربیاتم را منتقل می‌کنم، به کسی نمایشنامه‌نویسی یاد نمی‌دهم.» فراموش نکنیم که سه نفر از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان ما، هیچ‌یک به دانشگاه نرفتند که نمایشنامه‌نویسی یاد بگیرند.

فکر کرده‌اند که نمایشنامه‌نویسی امری مکانیکی است و با یاد دادن چند فرمول می‌توان آن را فرا گرفت. اگر به نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان نگاه کنید می‌بینید که اکثرشان فارغ‌التحصیل مدرسه‌های نمایشنامه‌نویسی نیستند.


اصولا نمایشنامه‌نویسی، نقاشی و موسیقی کار خلاقه‌ای است. بنابراین آموختن مبانی و دانش آن می‌تواند کمک کند. قواعد نوشتن قابل آموزش است اما خلاقیت هنری به گمانم آموختنی نیست؛ چراکه از اعماق روح و از تجربه‌ها و حساسیت‌های زیستی هنرمند سرچشمه می‌گیرد. برای روشن کردن موضوع بهتر است به نکته‌ای اشاره کنم. می‌دانید که مهم‌ترین هنر کشور ما شعر است. تاریخ شعر ما خیلی وسیع است. ما قرن‌ها شعر داریم. در حالی که تئاتر و نمایشنامه‌نویسی در کشور ما قدمتی ندارد و هنری وارداتی و جدید است.
چرا فکر می‌کنیم که هر دانشجویی که تعدادی واحد درسی مرتبط با ادبیات نمایشی گذرانده، می‌تواند و باید نمایشنامه بنویسد؟ در دوره‌ای که من درس تئاتر می‌خواندم همه دانشجویان دروس تئاتری می‌خواندند و پس از فارغ‌التحصیل شدن، هر یک به تناسب ‌انگیزه‌ها و علاقه‌هاشان که نمایشنامه‌نویسی است یا نقد، بازیگری است یا کارگردانی، جای خودشان را پیدا می‌کردند و مشغول به کار می‌شدند. اگر به نسل من نگاه کنید همین وضعیت را می‌بینید. الان نزدیک به 20 سال است که دپارتمان ادبیات نمایشی داریم و دانشجویان موظف هستند که برای پایان‌نامه‌هاشان نمایشنامه‌ بنویسند.
فکر کرده‌اند که نمایشنامه‌نویسی امری مکانیکی است و با یاد دادن چند فرمول می‌توان آن را فرا گرفت. اگر به نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان نگاه کنید می‌بینید که اکثرشان فارغ‌التحصیل مدرسه‌های نمایشنامه‌نویسی نیستند. من دانشگاهی هستم و این حرف من به این معنی نیست که عرصه‌های دانشگاهی جای آموزش شیوه‌ها و روش‌های جدید نمایشنامه‌نویسی نیست. معتقدم باید در این روند تجدید نظر شود؛ یعنی نوشتن نمایشنامه برای پایان‌نامه، از حالت تکلیفی خارج شده و به امری داوطلبانه تبدیل شود. فکر می‌کنم تغییر این روند کار مثبتی خواهد بود و منجر به نوشتن آثاری بهتر و با کیفیت خواهد شد.


منبع:
روزنامه ی فرهیختگان