تبیان، دستیار زندگی
بگذریم که این موضوع هنجار است و یا هنجار شکنی، حتی از این هم بگذریم که این کارمغایر با عرف است یا دارد به عرف تبدیل میشود، بحث در اینجا فارغ از اینهسات.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاه مردم به بچه پولدارهای نو کیسه

بگذریم که این موضوع هنجار است و یا هنجار شکنی، حتی از این هم بگذریم که این کارمغایر با عرف است یا دارد به عرف تبدیل میشود، بحث در اینجا فارغ از اینهاست.

فرآوری: طاهره رشیدی - بخش اجتماعی تبیان
بچه پولدار

واژه ی بچه پولدار شاید واژه ای اصیل نباشد و عمری بیش از یک قرن نداشته باشد اما اگر معنایی برابر با غنی برای آن در نظر بگیریم سابقه ای کهن در فرهنگ دارد.

از شعرهای حافظ و مولانا و نوستالژی نحوه ی زندگی طلا فروشان در قرون گذشته تا تصویر معروفی که ، عاقبت نقد فروشی را نشان میداد،  همه و همه تصویری ذهنی است از پولدار بودن!

اما چند وقتی است این واژه جدید تغییر معنایی داشته است که با تمام مصداقها در ادبیات کهن مغایر است ، یک ضرب المثل معروف است که میگوید هر وقت که از یک پولدار بپرسیم وضعیت کاسبی چگونه است به دیوار یک جمله میخوریم که : شکر اما بازار راکد است.
در چند ماه گذشته شاهد فعالیت مجازی قشری از جامعه بودیم که این بار نه دیگران بلکه خودشان نام بچه پولدار را بر خود گذاشتند تا بگویند ما هستیم و پولداریم ! دلیلش مهم نیست ، راهش هم مهم نیست فقط اینکه :ایها الناس همه بدانید ما پولدار هستیم !
در شبکه اینستاگرام تا به حال حدود 200 عکس منتشر کرده اند. بیش از 66 هزار نفر عکس های این گروه را دنبال می کنند و با خوشگذرانی های گران قیمت آنها آشنا می شوند. دخترها و پسرهایی که روی پول غلت می زنند، در این عکس ها سر نمایش ویلاها، استخرها و خودروهای گران قیمت با هم مسابقه گذاشته اند که به موازات آنها گروهی هم تشکیل شده که اوضاع فقر و فلاکت در شهر تهران را زیر ذره بین می برد.

مردم پولدارهایی را دیده اند که یک شبه ره صد ساله رفته اند لذا خانه های اعیانی و ماشینهای آنچنانی را حق خود می دانند که غصب شده است. کاری هم که از دستشان بر نمی آید لذا دشنام می دهند و لعنت می کنند. البته این موضوع حرفهای رکیک را توجیه نمی کند

آنها عکس کودکان کار و دستفروشان لاغر و رنجور را به جهانیان نشان می دهند. فرصتی فراهم شده که قشر فقیر و غنی مقابل هم قرار بگیرند و حرف هایشان را صریح و بی پرده به هم بزنند. این بازی تازه شروع شده و معلوم نیست چه سرانجامی داشته باشد؟ میلیاردرهایی که بیشترشان تازه به دوران رسیده هستند، دارند با فخرفروشی آتش خشم برخی را شعله ور می کنند. کاش اطرافیان این ثروتمندان هم می توانستند صفحه هایی ایجاد کنند و درباره شخصیت این افراد توضیح بدهند. به کاربران اینترنتی بگویند اینها جنبه پول و ثروت را داشته اند یا نه؟ اخلاق و رفتارشان پس از رسیدن به قله های ثروت چقدر تغییر کرده است؟ آیا آنها می دانند با گوشه ای از مال و اموالشان می توانند به خیلی از جوانان به بن بست رسیده زندگی دوباره ای ببخشند؟
اما سوالی که مطرح است این است که چرا مردم پولدارهای ایرانی "نگاه مثبت" ندارند و انتشار عکس ها وبه قول معروف پز دادن هایشان تا این حد واکنش مردم را در برداشته است؟
این نفرت سالهای اخیر از "پولداران " در گذشته نبود . بودند ثروتمندان و تجاری که محل رجوع مردم گرفتار بودند. تجاری که دست مردم را میگرفتند و در کار خیر همیشه پیش قدم بودند. جهیزیه تهیه می کردند ، برای مردم مسجد و درمانگاه می ساختند.
ماشینهای گرانقیمت را که در خیابانها می بینند بیشتر دشنام نثار راننده می کنند تا از خودرو تعریف کنند. هرچند برخی این واکنش عمومی را از فقر فرهنگی می بینند اما باید ریشه های این واکنش منفی را جای دیگری جست و جو کرد.

البته بکار بردن الفاظ رکیک و نسبتهای ناروا اصلا قابل توجیه نیست اما این همه نفرت از به اصطلاح پولداران ایرانی از کجا ناشی شده است؟!

چرا ایرانی هااین نفرت را مثلا از بیل گیتس ندارند؟! یا چرا این نفرت نسبت به تجار قدیمی و بازاریان قدیمی وجود ندارد؟!
همین چند وقت پیش بود که تصویر پیرمردی خوش سیما در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که از وی به نام حاج مرشد چلویی نام برده بودند. کاسب با خدایی که در بازار تهران جنب مسجد جامع، چلوکبابی داشت و برای عموم مردم سخنرانی‌های هفتگی برپا می‌داشت. و چون با مردم با زبان شعر و پند و اندرز برخورد می‌کرد به حاج مرشد معروف بود.
حاج مرشد چلویی " دستش به خیر " بود. به فقرا در حد بضاعت غذای مجانی می داد.
یا هنوز آثار بسیاری از آب انبارها و حمام های عمومی را در کشور موجود است که توسط ثروتمندان بنا شده و وقف عموم مردم شده است.

این نفرت سالهای اخیر از "پولداران " در گذشته نبود . بودند ثروتمندان و تجاری که محل رجوع مردم گرفتار بودند. تجاری که دست مردم را میگرفتند و در کار خیر همیشه پیش قدم بودند. جهیزیه تهیه می کردند ، برای مردم مسجد و درمانگاه می ساختند

تجار خداپرست و مردم دار قدیم همان کاری را می کردند که تازه امروز شرکتهای بزرگ و ثروتمندان آمریکایی و اروپایی به اهمیت آن پی برده اند. بسیار شنیده اید که ثروتمندان و شرکتهای آمریکایی سرپرستی یتیمان را به عهده می گیرند، برای محیط زیست هزینه می کنند. جوانان با استعداد را بورس دانشگاه می کنند و بسیاری از کارهای عام المنفعه انجام میدهند و در مباحث اجتماعی مشارکت می کنند. به فکر سلامتی مردم هستند، هوا را آلوده و محیط زیست را نابود نمی کنند.
امروز به علت سیاستهای اقتصادی اشتباه دولتها که در این دولت هم خیال اصلاح وجود ندارد ، عده بسیاری نه از تلاش و رنج و ایده و خلاقیت که با رانتهای گوناگون به پولهای باد آورده رسیده اند. امروز در کشور تاجر کم داریم اما پولدار فراوان وجود دارد.
حالا مردم حق دارند از "بچه پولدارهایی " که پدرانشان نه از راه کارآفرینی که از راه رانت به پول رسیده اند ، متنفر باشند. چرا که نه از راه درستی بدست آورده اند و نه در راه درستی هزینه می کنند.

مردم پولدارهایی را دیده اند که یک شبه ره صد ساله رفته اند لذا خانه های اعیانی و ماشینهای آنچنانی را حق خود می دانند که غصب شده است. کاری هم که از دستشان بر نمی آید لذا دشنام می دهند و لعنت می کنند. البته این موضوع حرفهای رکیک را توجیه نمی کند.

از طرفی مردم امکان تفکیک اندک ثروتمندان خدا پرست و مردم دوست از "پولدارهای تازه به دوران رسیده" ندارند ، همه را با یک چشم می بینند و ترو خشک را با هم می سوزانند.



منابع: جام جم / پارسینه / افکار نیوز