تبیان، دستیار زندگی
«رخ دیوانه» یازدهمین اثر سینمایی ابوالحسن داودی هم در جشنواره درخشید و هم در اکران عمومی مورد استقبال واقع شده. به این بهانه بخشی از گفت و گوی کارگردان را مرور می کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دروغ و واقعیت در «رخ دیوانه»



«رخ دیوانه» یازدهمین اثر سینمایی ابوالحسن داودی  هم در جشنواره درخشید و هم در اکران عمومی مورد استقبال واقع شده. به این بهانه بخشی از گفت و گوی کارگردان را مرور می کنیم.

فیلم رخ دیوانه

*به طور کلی بنای ساخت فیلم «رخ دیوانه» از چند سال پیش حتی قبل از ساخته شدن فلیم «زادبوم» گذاشته شد، به این شکل که من و همسرم بیتا منصوری ( تهیه کننده فیلم) از سال‌های گذشته فلیمنامه «رخ دیوانه» را در اختیار داشتیم و همواره منتظر بودیم که شرایط خوبی برای ساخت آن فراهم شود.ضمن اینکه ما در چنین فضایی با دو چالش مواجه بودیم که برایمان قابل بررسی بود. یکی از وجوه این چالش ها کنار آمدن با شرایط، مشکلات و مصائب سینمای ایران بود که توقیف فیلم «زادبوم» و از بین رفتن زحمت سه ساله ما برایمان ایجاد کرده بود؛ چالشی که هنوز هم بعد از گذشت چندین سال نتیجه نداده است.وجه دوم این چالش نیز به فیلم دیگر من بازمی‌گردد که در دقیقه نود اکران در بدترین شرایط قرار گرفت و به دلیل بایکوت شدن فیلم توسط تهیه‌کننده عملا دیده نشده و من این کار را نیز اثری بر باد رفته می دانم. به همین جهت باید اذعان کنم که با در نظر گرفتن این چالش هایی که من و خانم منصوری با آن مواجه شدیم، مساله ساخت «رخ دیوانه» برای ما یک چالش شخصی محسوب می‌شد.

*خوشبختانه یا متاسفانه در طول این سال‌ها در سینما عادت کرده‌ایم که باید با مصائب کنار آمد و یا از کنار آن به نوعی گذر کرد. ما می دانیم که باید با شرایط زمانه ساخت و به آن غلبه کرد و این ساختن به معنای تسلیم شدن نیست. به همین دلیل ساخت این فیلم برای خود من یک کار حیثیتی شد. یک کار حیثیتی نه به این معنا که بخواهد اعتبار مرا حفظ کند بلکه به این معنی که در چالشی که هر آدمی در زندگی دارد احساس کند که آیا در این شرایط که همه چیز محتوم شده می تواند باز هم پیروز شود.در شرایطی که یک فیلم که سه سال زحمت ساختش را کشیده ای در آخرین لحظات به دست کسی می افتد که هیچ سنخیت فکری با او ندارید و یا فیلم دیگری که ساخته ای و تجلیل شده و جایزه گرفته است، توقیف شده این سوال برایت پیش می‌آید که حال این موارد باید شما را به سوی تسلیم شدن ببرد یا باز هم باید سعی کرد.
* «رخ دیوانه» برای من یک نوع آغاز همه چیز بود. به همین دلیل دقیقا بحث و موضوع جوان ها با این شدت در  این فیلم جاری است، چرا که من از ناهمخوانی سن خودم و طیفی که درباره آنها فیلم ساخته ام نترسیدم و با خودم گفتم اگر قرار است برای جوانان فیلم بسازم باید بتوانم آنها را بشناسم و نسبت به آنها شناخت داشته باشم و همین باعث شد وارد فضا و دنیایشان بشوم.من اصولا در تمام فیلم هایی که ساخته ام از مخاطب عام فاصله نگرفته ام یعنی به هیچ عنوان به سینمای شخصی معتقد نیستم نه اینکه برایش احترام قائل نباشم ولی جنس سینمایی که حداقل من با آن کار می کنم سینمایی است که اولین ارتباطش با مخاطب عام است و بعد از آن به چیزهای دیگر فکر می کند. اگر هم راجع به «رخ دیوانه» می گویم که این فیلم دارای یک فضای خاص است و بیان متفاوت و خاص تری را در فضای ارتباط با مخاطب عام دارد به این دلیل است که معتقدم به عنوان فیلمساز اولین وظیفه ام این است که سطح کیفی ارتباطم را ارتقا بدهم به این معنی که در فیلم های جدید با خود بیندیشم که چه وجهی، چه تکنیکی، چه فرمی و چه محتوایی را باید در اختیار بگیرم که از آن چیزی که قبلا ساخته ام یک پله بالاتر بایستم.
*البته اینکه من در سینما به مخاطب عام اهمیت می دهم دلیل بر این نمی شود که نگاهم به پرده نقره ای سینما مثل یک بقالی باشد و چون مثلا مغازه و فضایی برای ارائه محصولی دارم پس هر آنچه که دستم می رسد بی توجه به کیفیت برای فروش بگذارم.به نظر من اتفاقی که در چند سال گذشته برای سینمای ایران افتاده این است که وقتی صحبت از ارتباط با مخاطب عام شده معمولا همیشه آن چیزی که در نظر گرفته شده کف سلیقه عام جامعه بوده است. یعنی فیلمسازان ما کف سلیقه جامعه را معیار قرار داده اند و متاسفانه در طول این سال‌ها صدا و سیما هم با این سطح سلیقه عمومی همراه شده و این فضا را در سینما تبلیغ کرده است.

ابوالحسن داودی

*ما تعمدا روایت داستان را به سمتی بردیم که مخاطب آن را شوخی بپندارد. تم و موضوع اصلی فیلم «رخ دیوانه» راجع به هویت هایی است که بر اساس ارتباطاتی شکل می گیرد که در دنیای مجازی شکل گرفته و در جامعه گسترش یافته است. اتفاقا داستان بر این شالوده بنا می شود و پا می گیرد. داستان این فیلم قبل از هر چیز بر بازی دروغ و واقعیتی تکیه دارد که در دنیای مجازی به صورت روتین جاری است و حتی هویت آدم ها را تحت تاثیر قرار داده است.همین موضوع تم اصلی قصه است و وقتی به فرم می رسیم باید طوری عمل کنیم که فرم با تم اصلی کاملا سازگار باشد. تم اصلی می گوید ما در جامعه ای پر از محدودیت زندگی کرده ایم که از یک جایی به بعد یکباره با هجوم اطلاعات بی کران در فضایی به نام دنیای مجازی و اینترنت مواجه شده است یعنی مجموعه ای از اطلاعات به وسعت تمام جهان و به عمق یک بند انگشت به مخاطب مجازی می رسد. بنابراین وقتی ما برای چنین فضایی فیلم می سازیم نمی توانیم از فلسفه هگل استفاده کنیم و از این شکل ارتباطی بیرون برویم. این فضا به ما می‌گوید که هویت جدیدی که در یک فضای مجازی شکل گرفته در حد و اندازه یک فضای مجازی است. به این معنی که شما می توانید در این حوزه یک ارتباط بی انتها داشته باشید اما هیچ عمقی در این ارتباطات چه در ارتباطات فردی چه در ارتباطات گروهی و چه در تمام دیالوگ هایی که در آن فضا برقرار می شود، وجود ندارد. اساسا ارتباطاتی که بر آن مبنا شکل می گیرد هیچ کدام عمقی ندارد. همه این ها برآمده از یک فضای دروغین و مجازی و تخیلی است که در اکثر قریب به اتفاق این ارتباطات به هیچ عمقی نمی رسد.

*من با تاکید می گویم فیلم «رخ دیوانه» اگر قرار بود در موضوع خود به عمق برود تمام پتانسیل و انرژی‌اش را از دست می داد و تبدیل به فیلمی می شد که قصد داشت با خودنمایی دانش خود را به رخ تماشاگر بکشد.حتما شما هم مثل من و خیلی های دیگر با صحنه ای از یک مهمانی که در آن هر کسی با گوشی، لب تاپ، آی پد و یا هر آنچه که آنها را به اینترنت وصل می کند سرگرم هستند، مواجه شده اید. یعنی حتی اگر بناست با یکدیگر حرف هم بزنند به واسطه ای مثل فیسبوک یا وایبر خواهد بود و این بدین معناست که رابطه هایی که قبلا می توانست از خانواده تا فضاهایی در دنیای واقعی شکل بگیرد و به یک عمق برسد، در حال حاضر به شدت نایاب شده است. البته منکر بودنش نمی شوم اما معتقدم این مدل روابط به شدت نایاب شده و از نظر جو عمومی جامعه و فضای فکری عمومی جامعه به شدت دموده به نظر می آید. این یکی از مواردی بود که من در فیلم «رخ دیوانه» سعی کردم در شکلی که مخاطب آن را باور می کند، به آن بپردازم.
*در طول این سال ها یک جهش در رفتارهای جمعی و گروهی جامعه اتفاق افتاده است مثلا در این ۱۰ سال اخیر میزان رشد بی اخلاقی در جامعه ما روند صعودی عجیب و غریبی را طی کرده یعنی جامعه ما از جامعه ای با شعار عدالت و اخلاق و ارتباطات معنوی به یکباره به جامعه ای بی اخلاق تبدیل شد و ما نشانه های این اتفاق را در اطراف خود مشاهده کنیم؛ از فضای همین اتاق گرفته تا فضای جامعه و اختلاس ها و دولتمردانی که در زندان هستند.شما می بینید که این رشد بی اخلاقی در جامعه ما تا چه حد یکباره فراگیر شد اما این اتفاق حرکتی بطئی داشت و به همین دلیل ما به آن عادت کردیم. اصولا واقعیت این است که همه ما نسبت به ۱۰ سال پیش تغییر فاحشی کردیم ولی خودمان متوجه این تغییر نیستیم. این اتفاقات در همه دوره ها می افتد، به همین دلیل است که ما تا ۱۰ سال از سن مان می گذرد یک چیزهایی برایمان نوستالژی می شود و لایه های بدش از بین می رود و خوب هایش برایمان باقی می ماند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان



منبع: مهر (با تلخیص)