تبیان، دستیار زندگی
مفهومی کلی از داستان مینی مال و ارائه نمونه ای از یک داستان مینی مال.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک داستان مینی مال

مفهومی کلی داستان مینی مال و نمونه ای از یک داستان مینی مال.

محمد ابراهیمی- بخش ادبیات تبیان
کتاب


 ابتدا تعریفی از مینی مال به روایت فتح الله بی نیاز ،نویسنده و منتقد ادبی ،که در گفت و گو  با ایلنا بیان کرده ، مرور  می کنیم و در ادامه برای شاهد مثال چند داستان به قلم نگارنده خواهید خواند:

مفهوم مینی‌مالیسم از هنرهای نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری و موسیقی برگرفته شده است. در این رویکرد، مینی‌مالیسم به جریانی گفته می‌شد که از دهه ۱۹۶۰ ابتدا در آمریکا، سپس در اروپا شکل گرفت و از سادگی و روشنی بیان و روش‌های ساده برای خلق آثار هنری بهره می‌گرفت. مینی‌مالیسم را به فارسی حداقل‌گرایی، ساده‌گرایی، کمینه‌گرایی، هنر کمینه یا هنر موجز ترجمه کرده‌اند.

همانطور که مینی‌مالیسم به‌عنوان سبک زندگی، بدیلی است در برابر زندگی مصرف گرایانه، در عرصه ادبیات هم نویسنده و شاعر باید از تطویل کلام دوری کنند. از کلی‌گویی بپرهیزد و از بیان جزئیات کم‌اهمیت دوری کند. برای نمونه دلیلی ندارد که برای مسافرت با هواپیما حتما بلیت را از آژانس خرید. اتلاف وقت در تاکسی هم در داستان آورده شود، مگر اینکه رفتن به آژانس متضمن یک «رویداد» باشد، برای نمونه دیدن کسی که به نوعی مسیر زندگی شخصیت را تا حدی تغییر می‌دهد.

اگر داستان کوتاه طبق تعریف ادگار آلن پو در یک نشست خوانده می‌شود، داستانک یا فلش فیکشن یا سادن فیکشن یا میکروفیکشن و به‌طور کلی داستان مینی‌مال باید در یک و در موارد نادری سه تا پنج دقیقه خوانده شود. بیشتر آن‌ها پلات ندارند و اگر داشته باشند، ساده است؛ به حدى ساده که گویى اصلاً اتفاقى نیفتاده است. این پلات ساده، باید در زمان و مکان محدودى شکل بگیرد، البته می‌توان با ذکر یک یا چند کلمه به زمان طولانى هم اشاره کرد (براى نمونه: جنگ دوم جهانى تمام شده بود که...) اما خود روایت باید در زمانى کمتر از یک روز یا حتی چند ساعت و گاهى چند دقیقه تمام شود. از همین جا می‌‏توان نتیجه گرفت که اگر داستان کوتاه برشى از زندگى است، داستان مینی‌مالیستی، برشى «ناگهانى» و بسیار محدود‌تر از زندگى است و باید چنان کوتاه باشد که تأثیر احساسى‏اش قوى به نظر برسد. مرکز ثقل این داستان یک شخصیت یا یک رخداد است. اگر در داستان کوتاه، حداکثر فقط نگاه شخصیت متحول می‌‏شود (و نه کاراکترش)، در داستان مینی‌مال همین هم ممکن است پیش نیاید. با این حال باید دلمشغولى‏‌ها، نگرانى‏‌ها و دغدغه‏‌هاى انسان را به نمایش بگذارد، پدیده‌‏هایى مانند عشق، سرخوردگى، امید و مرگ را - اما نباید از مضامین اخلاقى، سیاسى و فلسفى برخوردار شود و یا نتیجه‏‌گیرى کند.

ریشه تاریخی داستان مینی‌مال در حکایت‌های قدیم بشر است؛ مثلا در «گلستان» و «جوامع الحکایت» ایران و «قصه‌های دکامرون» در ایتالیا گردآوری شده توسط بوکاچیو و «قصه‌های کانتربری» در انگستان که به همت جفری چاوسر گردآوری شده بود و نیز تا حدی «کلیله و دمنه» و «هزار و یک شب». کارهایی که امروزه آن‌ها را داستان نمی‌دانند.

نمونه ای از یک داستان مینی مال:

سه گانه جنگ و صلح
یک
به دورها نگاه می‌کند.خاک، غبار، دود... پای درخت آب می‌ریزد.مشتی هم روی پاهایش  که از زیر خاک استخوان انگشتان پیداست. پایی که مدفون است. به کپر نگاه می‌کند.دختر کوچکش با مین خنثی‌شده‌ای بازی می‌کند.
دو
مادر می خواند:
لالا لایی...
صدای انفجاربمب...بچه توی بغل مادرمی ترسد تکان می خورد...
-لالالایی...
شلیک تیر، صدای فریاد مردی که برای نظامیان سخنرانی می کند.بچه بیشتر خودش را به سینه مادر می چسباند.صدای فرو ریختن ساختمان... صدای جیغ کودکان... بچه بیدار می شود و شروع می کند به گریه کردن .زن رو به مرد:
- می شه صداش رو کم کنی؟ بچه بیدار شد...
 مرد خیره به مجری اخبار صدای تلویزیون را کم می کند.
مادر می خواند لالالایی...


سه
نشسته نگاه می کند به توپ رنگی اش به قطار اسباب بازی اش به عروسک بت من...به تفنگ پلاستیکی که پدرش ممنوع کرده با آن بازی کند.تصمیم می گیرد همان تفنگ پلاستیکی را برای کمک به بچه های جنگ زده ببرد پدرش هم مخالفتی ندارد.