برخی از ویژگی های اخلاقی امام باقر علیه السلام
امام باقر (علیه السلام) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، در اوج بندگی خدا قرار داشت، و الگویی شایسته، برای زاهدان واقعی و مقتدایی وارسته، برای اهل عبادت و معنویت بود.
1- عبادات خالص و عمیق
امام صادق «علیهالسلام» در این خصوص میفرماید:
«پدرم نیمههای شب، با سوز و گداز میگفت؛ بار الها! مرا امر کردی، اطاعت نکردم و نهی کردی، باز داشته نشدم، اینک منم، بنده تو، در برابرت و هیچ عذری ندارم.»[كشف الغمة، ج 2، ص 118]
امام صادق (علیه السلام) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید:
پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفرهی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند. [اعیان الشیعة 1 / 651؛ ائمتنا 1 / 341] .
2- امام بخشنده و سخاوتمند بود
امام در بخشندگی و سخاوت گوی سبقت را از همگان ربوده بود و با اینکه خود عائله زیاد و زندگی سادهای داشت ولی به بخشندگی و سخاوت مشهور و معروف بود به طوری که سلمی که یکی از کنیزان حضرت است در این باره میگوید:
«هر یک از برادرانش كه به خانه آن جناب مىآمدند آنها را پذیرائى میكرد، غذاى خوب و لباسهاى عالى به ایشان میداد و پول نیز میبخشید، من عرض میكردم خوب است كمتر مصرف كنید. میفرمود: سلمى نیكى و ارزش دنیا كمک به برادران و دوستان است، جایزههائى كه میداد از پانصد درهم تا ششصد هزار بود، از نشستن با برادران دلتنگ نمیشد.
میفرمود: دوستى خود را در قلب برادرت به آن اندازه بدان كه تو او را دوست میدارى. هیچ وقت شنیده نمیشد از خانهاش كه بگدا بگویند خیر باد ترا. یا بگویند، گدا این را بگیر. میفرمود: آنها را با بهترین اسمهایشان بخوانید»[بحار الأنوار، ج 46، ص 292]
«پدرم نیمههای شب، با سوز و گداز میگفت؛ بار الها! مرا امر کردی، اطاعت نکردم و نهی کردی، باز داشته نشدم، اینک منم، بنده تو، در برابرت و هیچ عذری ندارم»
3- حضرت همیشه آراسته و پاکیزه بود
امام، همواره محاسن خود را حنا میکرد،[بحار الأنوار، ج46، ص 300] لباسهای تمیز میپوشید،[همان مدرک ص 292] و ناخنهایش را همواره کوتاه میکرد و میفرمود: «ناخنهای خود را کوتاه کنید؛ زیرا آنها محل جمع شدن شیطان هستند».[مكارم الأخلاق، ص 67]
4- زحمت در طلب رزق
در گرماى شدید تابستان محمدبن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارک دنیا مى دانست امام را در حال خستگى شدید در انجام كارى مى بیند گمان مى كند امام خود را براى طلب دنیا این گونه به زحمت انداخته، لذا به نصیحت مىپردازد و مى گوید آیا سزاوار است مرد شریفى مثل شما در این گرماى طاقت فرسا در طلب دنیا بیرون بیاید، اگر خداى نخواسته در این حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پدید خواهد آمد؟
شایسته نیست شما به دنبال دنیا بروید و خود را به رنج و زحمت بیندازید.
امام علیهالسلام فرمودند: اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام، زیرا این كار، عین طاعت و بندگى خدا است.
تو خیال كرده اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر كار نكنم باید دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم.
من در طلب رزق مى روم تا احتیاج خود را از دیگران سلب كنم. وقتى باید از رسیدن مرگ هراسان باشم كه در حال معصیت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم نه در چنین حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف كرده بار دوش دیگران نباشم و رزق خود را خودم تحصیل كنم.
زاهد گفت عجب اشتباهى كرده بودم. اكنون متوجه شدم كه من روش غلطى را مى پیموده ام و احتیاج كاملى به نصیحت داشته ام. (منتهى الآمال 2 / 91 )
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع:
سایت امام باقر علیه السلام
سایت عاشورا
سایت جامع تبلیغ
مطالب مرتبط:
امام باقر علیه السلام در زندان