تبیان، دستیار زندگی
امیرالمومنین علیه السلام در عمل به وظیفه دینی خود هیچ گاه عاجز و ناتوان نشد، هر آنچه را که بر عهده داشت به بهترین نحو انجام داد ولی حقیقت امر این بود که مردم، جامعه و خواص شرایط را طوری رقم زدند که ایشان بین بد و بدتر ، ناگزیر به انتخاب بد شوند!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سکوت خردمندانه علوی و فریاد هوشمندانه فاطمی

امام علی و حضرت فاطمه

مقام معظم رهبری در کتاب «انسان 250 ساله» چنین می فرماید: «زندگی این بزرگواران (معصومین علیهم السلام)، علیرغم تفاوت ظاهری - که بعضی، حتی میان برخی از بخش های این زندگی احساس تناقض کردند - در مجموع یک حرکت مستمر و طولانی است، که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع می شود و 250 سال ادامه پیدا م یکند و به سال دویست وشصت که سال شروع غیبت صغری است  در زندگی ائمه خاتمه پیدا می کند.
این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمی شود کرد که هدف و جهت آنها یکی است. پس ما به جای اینکه بیاییم زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام را جدا و زندگی امام حسین علیه السلام را جدا و زندگی امام سجاد علیه السلام را جدا تحلیل کنیم تا احیاناً در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیرة این سه امام به خاطر اختلاف ظاهری با هم متعارض و مخالفند، باید یک انسانی را فرض کنیم که 250 سال عمر کرده، و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده.»(١)

پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فتنه ای به پا خواست که اصل و اساس اسلام عزیز را تا به سر حدّ سقوط به دره جاهلیت قبل از اسلام پیش برد. ولی این تدبیر و فطانت امیرالمومنین و صدیقه کبری علیهماالسلام بود که توانست کشتی طوفان زده اسلام را از گرداب تفرقه و انشقاق وگسستگی نجات دهد. امام علی و حضرت زهرا علیهماالسلام به عنوان دو معصوم در مواجهه با این فتنه، بنا به دلایلی که در این مقال به نظر خوانندگان محترم خواهد رسید، دو شیوه کاملا متفاوت اتخاذ نمودند. اما همانطور که در نقل از کتاب «انسان 250 ساله» آمد، باید دید شخصیت انسان معصوم، گاه در وجود مبارک امیرالمومنین علیه السلام و گاه در شخص شخیص صدیقه کبری علیهاالسلام چگونه و به چه نحو در مبارزه با جریانی که بر ضد اسلام شکل گرفته بود، عمل نمود.

بصیرتی منحصر به فرد در فضای غبارآلود فتنه

نهال نو پای اسلام که هنوز در دل های پیروانش ریشه ندوانده بود، تاب تحمل طوفان های سخت و سهمگین را نداشت. دشمنانی که سال ها مترصد فرصتی بودند تا گره از عقده های بر هم انباشته خود بگشایند، با درکی دقیق از شرایط آن زمان جامعه اسلامی، چنان ماهرانه عمل کردند که امیرالمومنین علیه السلام را بر سر یک دو راهی سخت گرفتار آوردند: یا در مخالفت با جریان سقیفه قیام کند و آتش خانمان سوز اختلاف و تفرقه را به جان این نهال نو پا بیاندازد و یا تسلیم شود و به غصب خلافت توسط عده ای که همگی آنها را می شناسیم رضایت دهد.
این واقعیت تلخ در پاسخ امیرالمومنین علیه السلام به عباس و ابوسفیان بن حرب که در بحبوحه فتنه سقیفه به ایشان پیشنهاد خلافت دادند تا با امام علیه السّلام بیعت كنند، آشکارا بیان شده است:
أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ : اى مردم، امواج فتنه‏ها را با كشتى‏هاى نجات درهم بشكنید
وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَةِ : از راه اختلاف و پراكندگى بپرهیزید
وَ ضَعُوا تِیجَانَ الْمُفَاخَرَةِ : و تاج‏هاى فخر و برترى جویى را بر زمین نهید
أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ : رستگار شد آن كس كه با یاران به پاخاست، یا کناره گیری کرد و تسلیم شد و مردم را آسوده گذاشت.

امیرالمومنین علیه السلام در عمل به وظیفه دینی خود هیچ گاه عاجز و ناتوان نشد، هر آنچه را که بر عهده داشت به بهترین نحو انجام داد ولی حقیقت امر این بود که مردم، جامعه و خواص شرایط را طوری رقم زدند که ایشان بین "بد" و "بدتر" ، ناگزیر به انتخاب "بد" شوند!

حضرت در این فراز دو راه برای برون رفت از این فتنه معرفی می کنند:

1. همراهی و هم دلی مردم در قیام علیه غاصبین خلافت.

2. تسلیم و تن دادن به خواسته نامشروع آنان.

و چون پیمودن راه اول، عملا ناممکن بود، چاره ای جز انتخاب راه دوم برای ایشان وجود نداشت!
سپس امام به پیامدها و عواقب ناگوار برافروختن آتش اختلاف در جامعه اسلامی اشاره می فرمایند:
مَاءٌ آجن وَ لُقْمَةٌ یغص بِهَا آكِلُهَا وَ مُجْتَنِی الثَّمَرَةِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَیْرِ أَرْضِهِ (٢) : این گونه زمامداری (که من را برای بدست آوردن آن ترغیب می کنید)، چون آبى بد مزه، و لقمه‏اى گلوگیر است و آن كس كه میوه را كال و نارس بچیند، مانند كشاورزى است كه در زمین دیگرى بكارد.
امام علی علیه السلام تشبیه دقیق و قابل تاملی بیان می کنند و می فرمایند: قیام و نهضت در شرایط فعلی برای بازپس گرفتن خلافت همانند چیدن میوه کال و نارس است. میوه نارس هم غیر قابل استفاده است و هم چیدن آن سبب فاسد و تباه شدن میوه می گردد، میوه ای که باغبان برای حفظ و نگهداری آن، زحمت ها کشیده و مشقت ها و رنج های فراوان تحمل کرده است.

امام علی

امام علیه السلام باز تشبیه دیگری بیان می فرمایند: این قیام و نهضت نابجا همانند این است که کشاورز بذری را بر روی زمین بپاشد ولی نه زمین خودش بلکه زمین شخصی دیگر. یعنی درست است که صاحب بذر کشاورز است ولی ثمره آن برای دیگری است. استفاده و بهره آن برای صاحب زمین است نه صاحب بذر. قیام ما هم در این اوضاع و احوال به نفع دشمنان خواهد بود.

از شواهدی که گویای بصیرت امیرالمومنین علیه السلام در فهم اوضاع و شرایط پرغبار آن زمان بود کلامی است که "ابن ابی الحدید" شارح بزرگ نهج البلاغة، از ابوسفیان نقل می کند و به روشنی این واقعیت را آشکار می سازد که جامعه اسلامی تا چه حد مستعد انشقاق و از هم گسیختگی بود:
ابوسفیان پس از آنکه از به خلافت رسیدن ابوبکر و بی مهری مردم به حضرت علی علیه السلام اطلاع یافت چنین گفت: إنی لأرى عجاجة لا یطفئها إلا الدم (٣): طوفانی می بینم که جز خون چیزی نمی تواند آن را فرونشاند!

بر سر دو راهی انتخابی تلخ

شاهد تلخ دیگری که بالعیان حاکی از به انزوا رانده شدن قهری جریان حق در این فتنه می باشد گفت و گویی است که بین امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما واقع شد:
پس از آنکه حضرت زهرا سلام الله علیها خطبه آتشین فدکیه را در بین مهاجرین و انصار با بیانی کوبنده ایراد فرمودند به خانه بازگشتند «ثُمَ‏ انْكَفَأَتْ‏ عَلَیْهاالسّلام وَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ عَلَیْهِ السّلام یَتَوَقَّعُ رُجُوعَهَا إِلَیْهِ وَ یَتَطَلَّعُ طُلُوعَهَا عَلَیْهِ» در حالیکه امیرالمومنین علیه السلام با دلواپسی و نگرانی چشم به راه بازگشت همسرشان بود «فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدَّارُ قَالَتْ لِأَمِیرِ الْمُوْمِنِینَ علیه السلام یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ» وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام وارد خانه شد رو به امام علی علیه السلام کرد و گفت: آیا مانند یک طفل در رحم، کُنجی نشسته ‏ای و مثل افراد متّهم در یک گوشه جای گرفته ‏ای؟ «نَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ‏ فَخَانَكَ رِیشُ الْأَعْزَلِ‏» تو کسی بودی که بالهای باز شکاری را درهم می‏ کوبیدی، حالا چه شده است که این مرغان بی پروبال به تو خیانت می‏ کنند؟(4)
پس از پایان یافتن کلام حضرت زهرا سلام الله علیها، امیر المومنین علیه السلام شروع به تسلی دادن حضرت می کند و سپس می فرماید: «یَا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ فَمَا وَنَیْتُ عَنْ دِینِی وَ لَا أَخْطَأْتُ مَقْدُورِی»‏ (٥) ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوّت. در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم كوتاهی نكردم.

قیام و نهضت در شرایط فعلی برای بازپس گرفتن خلافت همانند چیدن میوه کال و نارس است. میوه نارس هم غیر قابل استفاده است و هم چیدن آن سبب فاسد و تباه شدن میوه می گردد، میوه ای که باغبان برای حفظ و نگهداری آن، زحمت ها کشیده و مشقت ها و رنج های فراوان تحمل کرده است.

امیرالمومنین علیه السلام در عمل به وظیفه دینی خود هیچ گاه عاجز و ناتوان نشد، هر آنچه را که بر عهده داشت به بهترین نحو انجام داد ولی حقیقت امر این بود که مردم، جامعه و خواص شرایط را طوری رقم زدند که ایشان بین "بد" و "بدتر" ، ناگزیر به انتخاب "بد" شوند!
امیرالمومنین علیه السلام در شرایطی به سر می بردند که هم اعتراض و هم سکوت ایشان موجب فتنه انگیزی در میان جامعه می شد. حضرت در خطبه پنجم نهج البلاغه می فرمایند:
 «فَإِنْ أَقُلْ یَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَیْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِیَةِ فِی الطَّوِیِّ الْبَعِیدَةِ »
در شرایطى قرار دارم كه اگر سخن بگویم، مى‏ گویند بر حكومت حریص است، و اگر خاموش باشم، مى‏ گویند: از مرگ مى ‏ترسید! هرگز! من و ترس از مرگ پس از آن همه جنگ‏ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابى طالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است، این كه سكوت را برگزیدم به خاطر آن است که از علوم و حوادث پنهانى آگاهى دارم كه اگر باز گویم همانند لرزیدن ریسمان در چاه‏هاى عمیق، مضطرب مى‏ گردید.

ادامه دارد...

پی نوشت:

1) انسان 250 ساله، ص 16

2) نهج البلاغه، خطبه 5
3) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2 ، ص 44
4) حضرت زهرا علیهاالسلام وقتی وارد خانه شد دید که امام علی علیه السلام گوشه خانه نشسته و زانوی غم بغل گرفته مثل بچه‏ای که در رَحِم مادر است. شاید حضرت علیهاالسلام می‏ خواهد بگوید تو همان بچه اسلام هستی که همین‏طور باید بنشینی و هیچ تکان هم نخوری چون اگر تکان بخوری رحم پاره می ‏شود و به مادر لطمه می‏ خورد یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند. شرح خطبه فدکیه، آیة الله مجتبی تهرانی.
5) الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج1 ، ص 108

سید عبدالله سیدحسینی       

کارشناس حوزه               

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

شکست سکوت معنادار امامت با شمشیر برنده یادگار نبوت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.