تبیان، دستیار زندگی
شاید یکی از زیبایی های زندگی، انتظار برای رسیدن یک واقعه قشنگ است و آماده شدن برای اون اتفاق قشنگ، زیبایی های خاص خودش را دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه چی 60 هزار تومان


شاید یکی از زیبایی های زندگی، انتظار برای رسیدن یک واقعه قشنگ است و آماده شدن برای اون اتفاق قشنگ، زیبایی های خاص خودش را دارد.


برای ما ایرانیان، نوروز و رسیدن بهار، یک اتفاق زیباست و از اوایل اسفند لحظه شماری و آمادگی های ما شروع می شود. خانه تکانی و زدودن گرد و غبار از خانه و محل زندگی، سبز کردن دانه های گندم و عدس برای سبزه عید، سر زدن به کمد ها و بیرون آوردن هر چه اضافی است و خرید عید.
خرید عید از مهمترین برنامه های هر خانواده ایرانی قبل از رسیدن نوروز می باشد و این خرید انگار که در گذشته ها شور بیشتری داشت، چرا که خرید اهل خانه و به خصوص لباس و پوشاک آنها، فقط سالی یکبار و آنهم در نزدیکی عید نوروز انجام می شد ولی در روزگار حال، انگار که هر روز عید است و کمدهای لباس، ماشاءالله در حال ترکیدن!
به همین بهانه سری به یکی از بزرگترین مراکز خرید کشور زدیم تا از شور و شوق عید عقب نمانیم، متنی که می خوانید حاصل چند ساعت گشت در بازار بزرگ تهران می باشد.

از خیلی قبل تر از این که شما به محل اصلی بازار تهران برسید، شاید مقدار زیادی از پول خود را خرج کنید، دست فروش هایی که ابتدا در مترو توجه شما را جلب می کنند و سپس در راه های اصلی منتهی به بازار

از مترو شروع کنیم
سال گذشته در روزهای پایانی اسفند ماه، به دلیل ازدحام بیش از حد مردم در مترو 15 خرداد، اصلا توقفی در این ایستگاه نبود و مردم مجبور بودند در ایستگاه های نزدیک پیاده شده و بقیه راه را قدم زنان بروند، اما امسال با برنامه ریزی، از چندی قبل، ورودی و خروجی های مترو از هم جدا شده و مردم با نظم بهتری از این وسیله حمل و نقل جمعی استفاده می کنند.

قبل از رسیدن به بازار

از خیلی قبل تر از این که شما به محل اصلی بازار تهران برسید، شاید مقدار زیادی از پول خود را خرج کنید، دست فروش هایی که ابتدا در مترو توجه شما را جلب می کنند و سپس در راه های اصلی منتهی به بازار.

بازار

بسیار مرتب و منظم حداکثر با ده عدد جنس، در کنار هم صف بسته اند و مردم هم با نظم و ترتیب، صف کشیده اند و از این مغازه های رنگارنگ بدون سقف و دیوار، بازدید می کنند.

بازار

دیدن پیر زنانی که هنر دست خود را می فروشند، دختران جوانی که به جای درس و دانشگاه و رسیدگی به همسر و فرزندانشان، در گوشه ای از خیابان، غریبانه چشم به مشتریان دارند، زندگی را در پیش چشمانتان خاکستری می کند.

بازار

دالان های خالی
چندی به عید نمانده، اما به جرات می توان گفت، دالان های اصلی بازار امسال آن شور و شوق همیشگی را ندارد، در بعضی جاها، انقدر خالی و کم جمعیت که وسیله نقلیه شان را در وسط راه پارک کرده اند، مغازه داران هم از کسادی می نالند و منتظرند که شاید در روزهای پایانی، بازارشان شلوغ تر شود.

بازار

مکانی بدون گل و بلبل
در بازار قدیمی تهران هستیم، جایی که قدمت طولانی دارد، مغازه های کنار هم و دالان های پیچ در پیچ، سقف هم دارد، پس هوا هم به سختی در جریان است و نفس کشیدن جایی برایتان سخت خواهد شد که دودکش هایی در کنارتان راه می روند و شما را از بوی سیگارشان بی نصیب نمی گذارند، ای کاش صندلی بود و یا آب نمایی و یا تکه کاغذی روی دیوار که«سیگار کشیدن در فضای بسته ممنوع»


اهل شکم
از قدیم گفته اند غذای بازار می چسبد، پلوهای دم کشیده چرب دارد و ...به خصوص هنگامی که چندین ساعت پیاده روی کرده ای و دستت از کیسه های خرید پر است، به تازگی ساندویچ های بازار هم می چسبد، اما نمی دانیم در این عصری که آپولو هوا می کنند، هنوز باید بگوییم: آقا پس دستکشت کو؟

بازار

و جالب دستپخت های خانگی است که توسط خود بانوان یا خانواده شان در گوشه و کناری به فروش می رسد، و خواهان خاص خودش را دارد.

بازار

بعد از ظهر
غروب که می شود، فریاد های حراج، بلند تر می شود، قدم ها سریع تر، از ترس شلوغی دم اذان و بعد انگار که دیگر روی زمین راه نمی روی، بلکه روی انبوهی از آشغال قدم برمی داری، یادمان می رود که قرار بود شهرمان، خانه مان باشد!
خیلی ها هم از خستگی، دیگر نای بلند شدن ندارند، با کیسه های خریدشان، در گوشه ای نشسته اند و آرزو می کنند که چشم باز کنند و در خانه شان باشند، کسی نیست بهشان بگوید، دفعه آخر که نیست، کمی هم انرژی برای بازگشت بگذارید!

بازار

نکات جالب
از جالب ترین نکات این گذار می توان به فروش پول های نو برای عیدی دادن نام برد و همینطور وسایل آتش بازی برای چهارشنبه سوزی آخر سال!

بازار

و جالب ترین نکته این که، همین چند وقت پیش بود (نه زمان دایناسورها) که روی در مغازه ها می نوشتند: «همه ی اجناس هزار تومان» نه «ده هزار تومان» ! اما تازگی ها می نویسند: «همه چی 60 هزار تومان» همین الان احساس کردم یا مال زمان دایناسورها هستم و یا خیلی ...!

بازار


 زینب عشقی

بخش خانواده ایرانی تبیان



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.