تبیان، دستیار زندگی
معرفی کتابهای طنز نسیم عرب امیری، طنزپرداز و روزنامه نگار با عناوین «کی گفته بخت کچلا بُلنده؟» و «داشت عباس قلی خان پسری» .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کی گفته بخت کچلا بلنده؟

معرفی کتابهای طنز نسیم عرب امیری، طنزپرداز و روزنامه‌نگار با عناوین «کی گفته بخت کچلا بُلنده؟» و «داشت عباس قلی خان پسری» .

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
کی گفته بخت کچلا بُلنده؟» و «داشت عباس قلی خان پسری


 
«کی گفته بخت کچلا بُلنده؟»
مجموعه شعر طنز «کی گفته بخت کچلا بُلنده» سروده نسیم عرب امینی با بهره‌گیری از داستان فولکلور حسن کچل منتشر شد.
مجموعه شعر طنز «کی گفته بخت کچلا بُلنده» به همت انتشارات مروارید منتشر شد. این مجموعه شامل داستان منظوم و طنزآمیزی است که شخصیت اصلی آن همان حسن کچلِ داستان فولکلور ایرانی است که حالا بزرگ شده و همچنان به دنبال کار می‌گردد منتها سر هر کاری که میرود بدشانسی می‌آورد و ناچار به ترک آن می‌شود.
در ابتدای این کتاب به نقل از ابوالفضل زرویی نصرآباد آمده است:
«واقعیت امر این است که شما در کدام دوره از تاریخ ادبیات اینقدر شاعر جوان ۱۸-۱۷ ساله تا ۲۵ ساله می‌بینید که اینقدر روان و خوب شعر گفته باشند؟ می خواهم بگویم چون این‌ها دم دست ما هستند نمی‌بینیم شان. مثلا همین خانم نسیم عرب امیری یک پدیده است. شما در کل تاریخ ادبیات ایران، چند زن شاعر طنز پرداز خوب پیدا می کنید که با این قدرت و با این روانی شعر بگوید و به این خوبی مفهوم طنز را بشناسد؟»
این مجموعه شعر طنز با ابیات زیر آغاز می‌شود:
آهای شما! پیر و جوون! مرد و زن!
حسن کچل رو یادتونه حتما!؟

همون پسر بچه تنبل و لوس
که مادرش رو کرده بود مایوس

همون پسر بچه که کاری نداشت
رفیق و پول و کار و باری نداشت

دوست ندارین بدونین الان کجاست!؟
بچه و زن داره!؟ یا اینکه تنهاست!؟،

بپرسین این روزا چه طوره حالش!؟
نگین ولش کن بابا! بی خیالش!

خبر دارین که طفلکی به اجبار
می گرده همچنان به دنبال کار!؟

یه مردِ گُنده است اما هنوز
لنگ یه کار تازه است هر روز...
 
«داشت عباس قلی خان پسری»
«داشت عباس‌قلی خان پسری» مجموعه‌ای از شعرهای طنز نسیم عرب‌امیری با مقدمه‌ی ابوالفضل زرویی نصرآباد است كه توسط انتشارات سپیده باوران منتشر شده است.
ابوالفضل زرویی نصرآباد در بخشی از مقدمه این كتاب درباره ویژگی‌های طنز این شاعر و طنزپرداز آورده است: «طنز عرب‌امیری، طنزی فخیم، نجیب و مبتنی بر تعاریف جهانی و آكادمیك طنز است. از پرخاشگری و پرده‌دری می‌پرهیزد و عفت كلام را فدای جذب مخاطب بیش‌تر نمی‌كند.»
بخشی از این مجموعه شعر طنز شامل قصه‌ای بلند و منظوم با عنوان «عباس‌قلی خان» است كه ایده آن برگرفته از شعر «علی‌مردان خان» سروده‌ی ایرج میرزاست و در قالب مثنوی سروده شده است و در آن با نگاهی طنزآمیز، مشاغل گوناگون به نقد كشیده شده‌اند. بخش دیگر این مجموعه‌ی شعر شامل شعرهای پراكنده‌ی این شاعر طنزنویس و روزنامه‌نگار است كه برخی از آن‌ها تا كنون در جایی منتشر نشده و برخی دیگر پیش‌تر در مطبوعات به چاپ رسیده‌اند.

** بی‌خبر عزم کوه قاف کنید
دوستان! بنده را معاف کنید
مرضی مثل ترک عادت نیست
سر بی‌درد جز سعادت نیست
فهم و دانش اگرچه مطلوب است،
عقل ناقص برای من خوب است
قصد دارم که بندگی بکنم
بگذارید زندگی بکنم
بکشید از کنار من یک جوب(!)
لای دندان من علوفه خوب
بعد ترسیم چشم‌هایی ناز
دوست دارم دو قطعه گوش دراز
تا که راحت‌تر از زمین پا شم
دوست دارم چهارپا باشم!
دست آخر به یک زبان غریب
روی پیشانی‌ام به این ترتیب،
بنویسید: «توی مکتب من
فهم هر چیز زایدی قدغن»
چون که هرگز نمی‌دهم از دست
لذتی را که در خریت هست!



منابع:
مهر
ایسنا