الهی ...
الهى ! دهن آلوده را با كتابت چه كار كه " لا یمسُّهُ الاّ المُطهَرون " ، واى بر آن مرشدى كه دهنش پلید است چه آن نارشید خود شیطان مرید است، اگر در آشكار " بایزید " است در پنهان ، با یزید است.
الهى ! حشر و صحبت با خیالات نوعى از مالیخولیا است.كه الجنون فنون بحرمت عوالم عقول از آنم بـِرَهان و به اینم برسان كه این حضور ، نور دهد و آن صحبت ظلمت.
الهى ! چگونه شور و نوایم نباشد كه از آنچه در كامم ریختى اگر كوه دماوند از آن لب تر كند ، پاى كوبان سر از پا نشناسد و دست افشان از دست برود.
الهى ! اگر علم رهزن شود ، عاصم جز تو كیست ؟
الهى ! اگر دانشمند رهزن شود از هر اهریمنى بدتر است كه دزد با چراغ است.
الهى ! حاصل یك عمر درس و بحثم این شد كه جهان را جهانبانى است و انسان را سروسامانى.
الهى ! اى آشنایم ، تو خود دانى كه بیگانهام بیگانه ترم كن خوشا بحال مؤمن كه غریب است.
الهى ! ستاره شناس شدم و خودشناس نشدم، از رموز زیج و ربع مجیب و اسطرلاب با خبرم و از اسرار جام جم خویش بی خبر.
الهى بتسنگین شكستن نیك آسان است و بت نفس شكستن سخت دشوار، خنك آنكه از امتخلیل بت شكن است و هر دو را بشكست.
الهى ! اگر سر مویى باورم شود كه پیشهام در پیشگاه تو پذیرفته است ، چون سروى كه از وزش صبا به چپ و راست می چمد چنان پاى كوبى و دست افشانى كنم كه سنگ و گل را از شورم بشورانم و كوه را از سازم برقصانم.
الهى ! سرتاسر ذرات عوالم وجود در جنب و جوشند چگونه " حسن " خاموش باشد.
الهى ! آنكه را عشق نیست ، ارزش چیست.
الهى ! خروس را سحر باشد و حسن را نباشد !؟
الهى ! سر در راه سردار دادن آسان است و دل به دست دلدار دادن دشوار، كه آن جهاد اصغر است و این اكبر.
" برگرفته از الهی نامه استاد حسن زاده آملی "