روایت بازیگر جلالالدین خوارزمشاه
گفتگو با آرش مجیدی به بهانه سریال«جلال الدین»
آرش مجیدی با وجود بازی در سریالهایی چون «من یک مستاجرم»، «آخرین گناه» و « شیدایی» با «ارمغان تاریکی» در ذهن مخاطب تلویزیون تثبیت شد. مجیدی علاوه بر این، فیلمهای سینمایی «شبانه»، «گاو خونی»، «شوکران»، «سربه مهر» و «روباه» را در کارنامه دارد و نقش به یادماندنیاش در تله فیلم «سپیده» به کارگردانی روح الله حجازی از یادرفتنی نیست. بازی او در سریال «جلالالدین» اولین نقش تاریخی اوست که جمعه ها از تلویزیون پخش میشود.
اولین بار است که شاهد حضور شما در مجموعهای تاریخی هستیم. چه شد که بازی در این نقش را پذیرفتید؟
علاقه زیادی به مولانا و اشعارش دارم و زندگی عارفانه او همیشه برایم جذاب بوده است. مهمتر از همه اینکه در این سریال به جلالالدین خوارزمشاه اشاره میشود؛ شخصیتی که یکی از اسطورههای تاریخی و بزرگ ایران است. این شخصیت همیشه یکی از قهرمانهای زندگی من بوده است واز خوششانسی من بود که پیشنهاد بازی دراین نقش نصیبم شد.
درباره این شخصیت چه میدانستید و تحلیل شما از آن چیست؟
جلالالدین خوارزمشاه، یکی از بزرگان تاریخ کشورمان است که هیچ وقت به سلطنت نرسید. تصور میکنم اگر این شخص به سلطنت میرسید و در جای درست خود قرار میگرفت، خیلی از اتفاقات تاریخی و مخربی که گریبانگیر این کشور شد مثل حمله مغول، اتفاق نمیافتاد. خوارزمشاه جنگاور بینظیری بود. البته مهمترین ویژگی این شخص، نه جنگاوری که خردمندی او بود و نیز بسیار علاقهمند به علم و ادب بود.
جلالالدین خوارزمشاه در زندگی مولانا چقدر نقش دارد؟
جلالالدین خوارزمشاه، نقش ویژهای در زندگی مولانا ندارد و اشاره به او در سریال «جلالالدین» به سبب پرداختن به تاریخ آن دوران است اما خوشبختانه در این فرصت تاریخی، نگاه و اشارهای هم به بزرگان آن دوران میشود که بیشک یکی ازاسطورههای آن دوران، جلالالدین خوارزمشاه است. کسی که متاسفانه در جنگ قدرت از سلطنت کنار گذاشته شد.
برای نزدیک شدن به این شخصیت چه کردید؟
الگوی من برای شناخت این شخصیت، منابع تاریخی بودند و خوشبختانه پیش از اینکه پیشنهاد بازی در این نقش را داشته باشم، از جمله قهرمانهای تاریخیای بود که دربارهاش تحقیق کرده بودم. درباره طرز فکر و جنس زندگیاش، مطالبی را میدانستم. او شخصیتی دوگانه دارد و در عین اینکه جنگاوری بیهمتاست و به راحتی میتواند شاه را خلع کند و آشفتگیهای موجود را سامان بدهد، مطیعانه شاه را همراهی میکند. این دوگانگی برای من به عنوان یک بازیگر جذاب و پرچالش بود.
سریال «جلالالدین» با وجود تلاش بسیاری که در فضاسازی و طراحی دکور و صحنه آن دیده میشود، در رقابت با دیگر سریالهای تاریخی چندان موفق نیست. دلیل آنرا چه میدانید؟
متاسفانه کمبود مالی باعث شدکه فیلمنامه به گونهای نوشته و اجرا شود که وقایع به صورت نشسته و ایستا ضبط شود تا کارسریعتر به اتمام برسد. این رویکرد طبعا بر کارگردانی، بازیگری و همه مراحل اجرایی پروژه تاثیر گذاشت و در نتیجه شاهد مجموعهای هستید که سرشار از ضعفهای تولید و اجراست. از همه بدتر اتفاقی است که برای دوبله آن افتاده است.
با توجه به سرقتها و دستدرازیهایی که در این سالها به گنجینههای ادب و فرهنگ ایران صورت گرفته است، لازم به نظر میرسید ورود به این پروژهها و ساخت سریال «جلالالدین» به دلیل پرداخت به داستان زندگی مولانا باپشتوانه مالی انجام میگرفت چرا که میتواند در بازنمایی یک شخصیت تاریخی اثرگذار باشد؟
پرداخت به تاریخ، جذابیتهای خاص خود را دارد و چه بهتر که به اسطورههای تاریخی و فرهنگی پرداخته شود اما با پرداخت هزینه مالی و وقت مناسب. در غیر این صورت، این رویکرد بیشتر میتواند مخرب باشد تا تاثیرگذار. از طرفی متاسفانه فرهنگ ما و به ویژه تلویزیون در مقابل آنچه تهاجم فرهنگی خوانده میشود نیز خود را باخته است. در نتیجه لزوم پرداخت به داستانهای خوب و پرداختهای درست، الزامی به نظر میرسد که بدون صرف هزینه، ممکن نخواهد شد. مهمترین مشکل این است که میخواهیم هزینه نکنیم ولی کار خوب و پربیننده بسازیم وحرفی هم برای گفتن داشته باشیم. اگر «جلالالدین» دلنشین نشده است به همین دلایل و هزار و یک مشکل دیگری است که باعث کوتاه شدن قصه و محدود شدن آن به کودکی مولانا است. به هر حال بخشی از زندگی مولانا، شامل ممیزی است و بخشی شامل اسرار مگو!
برای ماندگار شدن سریالهای تاریخی باید چه کرد؟
باید از شتابزدگی دوری کرد. این سریال با مشکلات بسیاری روبهرو بود که بخشی به شتابزدگیهای مدیریتی مربوط میشود. کارگردان در این سریال تغییر کرد و مدتی پروژه به تعویق افتاد. در نتیجه تلاش شد پروژهای که بخشی از آن انجام شده ، سر و سامان بگیرد و به نتیجه برسد. اگر هنوز سریالهایی چون «میرزا کوچک خان»، «هزاردستان»، «کیف انگلیسی» و یا «شهریار» از سوی مخاطب مورد استقبال قرار میگیرند، حاصل دقت، هزینه و تلاشهایی است که طی ساخت آنها صورت گرفته است. این رویکرد که به جای چای دمکردنی، سراغ چای تیبگ میرویم و میخواهیم خیلی زود به نتیجه برسیم حداقل در سریالهای تاریخی، پاسخگو نخواهد بود.
سریال «جلالالدین» از سوی شبکه «آی فیلم» تولید شده است. آیا تولید فیلم از سوی شبکهای که اساسا برای بازپخش برنامهها و سریالهای صدا و سیما بنا شده است، عملکردی خارج از محور اصلی آن محسوب نمیشود؟
به نظرم باید یک کارشناس رسانه پاسخگوی این سوال باشد. وقتی به این پروژه دعوت شدم و متوجه شدم که تولید آن برعهده آی فیلم است، تعجب کردم. واقعیت این است که سینما و تلویزیون، ابزارآلاتی وارداتی هستند و قواعد و الگوهای آن درکشورهای مبداء، ساماندهی شده و به اجرا رسیده است. بر اساس آن الگوها، اگر شبکهای دست به تولید برنامهای برای پرکردن جدول برنامههایش بزند چون خصوصی است، پذیرفتنی است اما این رویکرد در اینجا صادق نیست.
چگونه با دشواریهای بازی در این سریال تاریخی کنار آمدید؟
واقعا کنار آمدن با گریم و لباس سنگینی که در این سریالها وجود دارد، سخت است. در این شرایط فقط به 6 سالی که فریبرز عربنیا در سریال «مختارنامه» صرف کرده بود، فکر میکردم و اجازه غرولند کردن به خودم نمیدادم.
آیا دوباره شاهد بازی شما در نقشی تاریخی خواهیم بود؟
نمیدانم با این وضعیتی که درسریالسازی ما به وجود آمده است اصلا دیگر کسی سراغ داستانها و چهرههای تاریخی میرود یا نه! اما برای من بازیگر، بازی در نقشهای متفاوت و تاریخی جذاب است. اما دوست ندارم به دام پیشنهادهای یکسان بیفتم. مثلا بعد از «رستگاران» همه پیشنهادهایی که به من میشد، نقش پلیس بود. شاید این پیشنهادها برای بعضی از دوستانی که دنبال نقشهای تیپیک هستند، پذیرفتنی باشد اما من به دنبال نقشهای متفاوت با چالشهای جدید هستم. امیدوارم این جسارت در گروه سازنده هم وجود داشته باشد و از پیشنهاد الگوهای تکرار شده، دست بردارند. پیشنهاد بازی در سریال «جلالالدین» هم به آسانی شکل نگرفت و همه نگران بودند که مثلا من سوارکاری بلدم یا نه؟ کسی نمیدانست که من خیلی وقت است سوارکارم.
منبع: روزنامه صبا