تبیان، دستیار زندگی
است بیستم آبان‌ماه هم‌زمان بود با سال‌روز درگذشت منوچهر شیبانی، شاعر و نقاش معاصر. به‌گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، او جزو چهار شاعر نوگرایی بو‌د كه در كنار نیما یوشیج، فریدون توللی و محمدعلی جواهری (رواهیچ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منوچهر شیبانی؛ شاعر و نقاشی كه به خودش متعلق است

بیستم آبان‌ماه هم‌زمان بود با سال‌روز درگذشت منوچهر شیبانی، شاعر و نقاش معاصر.

به‌گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، او جزو چهار شاعر نوگرایی بو‌د كه در كنار نیما یوشیج، فریدون توللی و محمدعلی جواهری (رواهیچ) در نخستین كنگره‌ی نویسندگان در سال 1325 شركت كرد.

منوچهر شیبانی علاوه بر شعر، در زمینه‌ها‌ی نقاشی، عكاسی و سینما نیز فعالیت‌هایی داشته است و به‌همین دلیل، حجم شعرهای او چندان زیاد نیست؛ هرچند كه به‌عنوان یكی از نخستین‌ها در تاریخ شعر معاصر ایران، قابل توجه است.

شیبانی را در ردیف شاعران پس از شهریور 1320 قرار داده‌اند، كه از این فاصله تا كودتای 1332 شعر، طرح‌های نوی را درمی‌افكند.

حسین منزوی ـ غزل‌سرای فقید ـ شیبانی را در گروه شاعران نسل اول قرار داده بود، و عقیده داشت كه تقریبا بعد از نام نیما، نام شیبانی آمده است.

به‌گفته‌ی او، شیبانی شاید هم‌پای بسیاری از شاعران دیگر معاصر نباشد؛ اما شعرش متعلق به خودش است و چیزهایی دارد كه شخصا مربوط به منوچهر شیبانی است.

منزوی به تأثیرگذاری این شاعر هم اشاره كرده بود. این‌كه تصور نمی‌كند منوچهر شیبانی، تأثیر خاصی بر شاعران بعد از خودش گذاشته باشد و تقریبا شاعری را نمی‌شناسد كه متأثر از او بوده باشد. شیبانی شاعری است تنها و غریب و می‌توان گفت كه نه از كسی تأثیر آن‌چنانی گرفته، نه روی كسی تأثیر خاصی برجای گذاشته است.

زبان شعری شیبانی نیز به‌نظر این شاعر، به زبان شعر خراسان نزدیك است و در معروف‌ترین شعرش «مرگ عقاب» كه شعر بسیار زیبایی هم است، زبان فردوسی را به‌كار می‌گیرد؛ این شعر، تركیبی از حماسه و مرثیه است و شاعر، برای بیان این تراژدی، زبان فردوسی را در شعر امروز به‌كار می‌گیرد.

منزوی همچنین به وجه اسطوره‌یی در برخی شعرهای شیبانی اشاره داشت كه از اسطوره‌های یونانی متأثرند. زبان شعر، زبان آزادی است و شاعر، تقریبا وزن را كنار گذاشته و تنها به‌نوعی ضربآهنگ اكتفا كرده است.

او با بیان این‌كه منوچهر شیبانی، نخستین شاعر ـ نقاش ماست، معتقد بود: ما سهراب سپهری را به‌عنوان كسی‌كه هم در شعر و هم در نقاشی چهره است، داریم؛ اما قبل از او منوچهر شیبانی هم هست كه در نقاشی صاحب سبك و شعرش هم شعری مخصوص به‌خودش بود.

همچنین علی باباچاهی عقیده دارد: شیبانی به فكر نوآوری‌های صوری و اشكال جدید شعری نیست و بیش‌تر شاعری مضمون‌گراست و در عین حال با به‌كارگیری كلمات ظاهرا غیرشاعرانه تحركی به شعر خود می‌بخشد.

وی می‌گوید، وسوسه‌ی تغییر وزن و قالب از خصوصیات ذاتی شعر شیبانی است، و بر همین مبنا شعر او به شعر آزاد نیمایی می‌رسد كه نمونه‌ی نسبتا مشخص آن‌را شعر «ایران» از مجموعه‌ی «جرقه» می‌توان دانست.

باباچاهی متذكر می‌شود: منوچهر شیبانی پیشنهادكننده‌ی پاره‌ای از افق‌های شعری است كه می‌تواند مورد توجه شاعران هم‌زمان یا حتا بعد از او قرار گیرد.

وی در بررسی مفهوم‌های موجود در شعر شیبانی هم عقیده دارد: در شعر شیبانی، توجه به مسائل كارگری و مردم فقیر و رنج دیده به‌چشم می‌خورد. شیبانی، بی‌آن‌كه مستقیم، مبلغ حزب فراگیر آن زمان باشد، اما به‌نوعی، به مفهوم‌های مورد نظر این حزب در شعرهایش می‌پردازد. درواقع، فرهنگ حزبی، به‌صورتی غیرمستقیم، بر شعر او حاكم است.

به‌گفته‌ی باباچاهی، وجه غنایی و تغزلی در شعر شیبانی، كم است و اگرچه در شعرش به رنگ توجه دارد، اما به‌دلیل نبود پرداخت و صیقل‌كاری‌های زبانی، این موضوع در شعر او چندان برجستگی و تعینی ندارد.

این شاعر و منتقد زبان شعری منوچهر شیبانی را هم به‌ این صورت توضیح می‌دهد: اگر كسانی چون نیما یوشیج، فروغ فرخزاد یا احمد شاملو را صاحب زبان فرض كنیم، منوچهر شیبانی در این سطح قرار نمی‌گیرد؛ یعنی او نتوانسته است به سبك ویژه‌ی تأثیرگذاری در این زمینه دست یابد. برای شیبانی، شعر در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داشته و نقاشی هنر اول او بوده است؛ ضمن این‌كه در هنرهای نمایشی و تجسمی هم دستی داشته است. بنابراین او نسبت به عبارت و جمله‌ها، پرداخت و صیقل‌كاری زبانی كم‌تری داشته و به تشكل شعری چندان توجهی نشان نداده است.

باباچاهی معتقد است: منوچهر شیبانی، حتا پیش از نصرت رحمانی و به‌عنوان یك پیش‌قدم، به عنصرهای عینی می‌پردازد و پاره‌ای از واژه‌ها و اسباب و ادوات زندگی امروز كه چیزهایی ملموس و قابل رؤیت هستند، در كارهای این شاعر به‌چشم می‌خورد؛ اما او در كل، در اجرای نهایی زبان، به فردیت زبانی و سبك ویژه‌ای دست نیافته است.

آیدین آغداشلو نیز در مطلبی با عنوان «نقاش شاعر شگفت»، او را از چهره‌های ادبی و هنری مهم بعد از دهه‌ی 1330 می‌داند كه به‌خاطر فروتنی و ملایمت بسیارش، آن‌قدر كه باید، شناخته نشده است.

به‌اعتقاد آغداشلو، او در هر دو هنر یعنی شاعری و نقاشی به تساوی و با مهارت بسیار كار كرده و به نسل اول هنرمندان پیش‌تاز نقاشی ایران تعلق دارد. این نسل كه شیبانی قطعا از نمونه‌ی قابل توجه و عمده‌ی آن است، زمینه‌های پیشین هنری نسل قبل را كه آرام‌آرام و در طول سال‌ها به یك‌نواختی گراییده بود، به‌هم زد. شعرهای شیبانی از حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. زبان تغزلی‌اش چندان پیچیده نیست، اما قادر است بی‌یاری گرفتن از صنایع لفظی پیچیده یا تركیب‌های بسیار غریب و دور از ذهن مانند سهراب سپهری، جهان درونی خود را انتقال دهد.

وی همچنین متذكر می‌شود كه نقاشی‌های شیبانی نیز از چرخش و حركتی جذاب و قابل توجه برخوردار است، رنگ را خوب می‌شناسد و در دست یافتن به فرم‌های تازه تا آخرین حد توان پیش می‌رود. او در نقاشی‌هایش بیش‌تر یك نقاش فیگوراتیو است.

از سوی دیگر علی نصیر - نقاش - نیز در یادداشتی با عنوان «طرحی از زندگی یك نقاش» یادآور می‌شود:‌ او از پیشگامان هنر مدرن و از چهره‌های معتبر ایران است. هنرهای تجسمی، همراه با شیبانی سوژه‌هایی را دوباره كشف می‌كند كه مدت‌ها نادیده گرفته می‌شدند. سوژه‌هایی كه از آن گریزان بودند یا با آن آشنایی نداشتند. عرصه‌ی فعالیت‌های او بسیار گسترده است و گذشته از شعر جایگاهش بویژه در نقاشی هنوز نامشخص است. شیبانی را به‌طور كامل فقط در كلیت هنری‌اش می‌توان فهمید. در شعر، نثر، درام، مقاله، فیلم و سرانجام در نقاشی‌هایش و تمامی آن‌ها قالب‌هایی برای ارایه‌ی شیفتگی نسبت به معیارهای نو هستند. نقاشی‌های او مانند شعرش، بسیار متنوع‌اند و نمی‌توان از یك جریان یك‌دست در نقاشی‌هایش صحبت كرد.

به‌گزارش ایسنا، منوچهر شیبانی سال 1302 در كاشان متولد شد و 20 آبان‌ماه سال 1370 در تهران درگذشت.

از مجموعه‌ی شعرهای او هستند: «جرقه» (با مقدمه‌ی نیما یوشیج در سال 1324)، «آتشكده‌ی خاموش» (1342) و «سراب‌های كویری» (1355).

پی‌نوشت: در نگارش بخش‌هایی از این مطلب از كتاب «گزینه‌ی اشعار منوچهر شیبانی» با انتخاب علی باباچاهی و فصل‌نامه‌ی‌ «كاج» زمستان 83، ویژه‌ی منوچهر شیبانی استفاده است.