تبیان، دستیار زندگی
کاربرانی که گاهی فقط برای موضوعات سکسی و جنسی به سراغ فضای مجازی می روند و بهره ای واقعی از دنیای امواج و مغناطیس ها می برند آن قدر نجس هست که دیندار در مواجهه با آن قبای خود را جمع کند و از کنار آن
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جرقه ای برای یک تضاد


آیا باید هرچه زودتر پای دین را از جامعه انسانی بیرون کشید و به بهانه حفظ تقدس حقیقت دین دنیای مجاز را یکسره وانهاد یا باید تعریفی نو از دین ارائه داد که در آن دروغ مُجاز و اخلاق مَجاز فرض شود؟


تفکر

رسانه های مدرن و به خصوص رسانه های تصویری منادی زندگی در عیش و مردن در خوشیند و میزان اندیشه مندی انسان در استفاده از این رسانه ها به پایین ترین حد خود می رسد. رسانه های تصویری با کمترین هزینه به جان انسان نفوذ می کنند و چون دین نمی خواهد دیندارانی بی اندیشه در جامعه انسانی زندگی کنند دین پژوهان نمی دانند که از چنین وسیله ای چگونه استفاده برند. گویی استفاده از رسانه های مدرن و به خصوص رسانه های تصویری دیندار امروز را در پارادوکسی سخت گیرانداخته است؛ اگر بر مرکب امواج رسانه ها سوار شود و با استفاده از آن دین را به مردم معرفی کند شبهه دینداری غیراندیشمندانه و عوامانه را دامن زده است و اگر کنار رود و به هزار بهانه در دنیای خارج از رسانه ها زندگی کند و حرف بزند نه تنها حرفش به گوش کسی نمی رسد که ادعای دین را در توانایی دینداری منطبق با زمان به باد نقد و انتقاد گرفته است.

این که راه چاره چیست فرصتی فزونتر و مجلی فراتر می طلبد اما همین نگاه باعث می شود که انسان دیندار ضمن بازشناسی منافذ معرفتی فطرت انسان و خارج کردن معرفت انسانی از انحصار عقل فایده محور و تعریف دوباره زندگی عقلایی به جای زندگی عقلی و زندگی انسانی به جای زندگی تجریدی و فرشته وار امکان سوارکردن آموزه های عقلانی بر رسانه های ضد اندیشه را بیازماید. پس اندیشه مندی به مثابه یک فعل تبلیغی دقیقا از جایی تبلیغ شود که شمشیر برداشته تا عقل را ذبح کند و چنین فراستی تنها از اندیشه انسانی بر می آید.

امروز دوره رسانه های حاکم گذشته و دوره رسانه های تعاملی فرارسیده است. چنین رسانه هایی بیش از آن که در جنس فرآورده های خود متفاوت باشند در ارائه خدمات متفاوتند و این خدمات متفاوت امکان ساخت قالبهای جدید ارائه پیام را برای رسانه های تعاملی فراهم آورده است. رسانه های تعاملی دروغگوتر از رسانه های حاکمند چون مخاطب این رسانه ها با توهم اختیار در انتخاب مفاهیم و موضوعات به سراغ رسانه می رود اما در یک فرآیند چند ساله یا چند ماهه رسانه تعاملی تسلطی درونی و اقتداری غیر قابل لمس نسبت به مخاطب خود پیدا می کند. حجم انبوه اطلاعات چنان مخاطب را دچار سردرگمی می کند که ناچار به اعتقاد به حجیت تواتر مجازی می شود یعنی با مبنایی منطقی می پذیرد که آن چه اکثریت می گویند درست است و قول اقلیت عقلا غیرقابل اعتناست. این مبنا در دنیای حقیقت کاملا منطقی و ارسطویی است اما در دنیای مجازی وضع چگونه است؟

آیا معنای انطباق دینداری با جامعه امروزی تنها استفاده از ابزار مدرن اما با تفکراتی سنتی است؟ آیا سنت تفکر خود بخشی از رفتارهای انسانی نیست که در جامه دینداری تقدسی ویژه به خود گرفته است و آیا در دنیایی که مجازها راه نفوذ حقیقت نماها به فطرتها هستند راهی هست که فطرت انسانی حقایق را بازشناسد؟

اگر دیندار اصلاح طلب سه دهه گذشته در چگونگی استفاده فعالانه از رسانه های مدرن متحیر مانده بود دیندار امروز نه فقط در استفاده فعالانه بلکه در بهره وری منفعلانه از چنین دستاوردی نیز سردرگم است و این چالش اصلی دینداری امروز با رسانه های فرارسانه یعنی رسانه های تعاملی است. این رسانه ها اگرچه مکتوبند یا صوتی اند ولی به نظر می رسد در جوهر خود آکنده از فریبی آرایش شده هستند و چنیین فریبی در قاموس دینداری مبتنی بر اخلاق نمی گنجد. این تازه فارغ از دغدغه هایی است که دیندار امروز در دنیای مجازی امروز با آن ها روبروست. حقیقت آلوده فضاهای مجازی و کاربرانی که در برخی مناطق تا بیش از هشتاد درصد فقط برای موضوعات سکسی و جنسی به سراغ فضای مجازی می روند و بهره ای واقعی از دنیای امواج و مغناطیس ها می برند آن قدر نجس هست که دیندار در مواجهه با آن قبای خود را جمع کند و از کنار آن بگذرد نکند که جامه دینداری حقیقی اش به جامه سکس های مجازی آلوده شود....

چاره چیست؟ آیا باید هرچه زودتر پای دین را از جامعه انسانی بیرون کشید و به بهانه حفظ تقدس حقیقت دین دنیای مجاز را یکسره وانهاد یا باید تعریفی نو از دین ارائه داد که در آن دروغ مُجاز و اخلاق مَجاز فرض شود؟ راه سومی هم هست ؟ آیا می توان پذیرفت که چنین رسانه هایی فقط رسانه اند و می توان هر پیامی را از طریق آنان انتقال داد؟ آیا معنای انطباق دینداری با جامعه امروزی تنها استفاده از ابزار مدرن اما با تفکراتی سنتی است؟ آیا سنت تفکر خود بخشی از رفتارهای انسانی نیست که در جامه دینداری تقدسی ویژه به خود گرفته است و آیا در دنیایی که مجازها راه نفوذ حقیقت نماها به فطرتها هستند راهی هست که فطرت انسانی حقایق را بازشناسد؟

قانونهای فقهی یا اصلاح طلبی های منفعلانه که معمولا آکنده از شیفتگی به دستاوردهای بشریند نمی توانند نهاد تبلیغی دین را از این چالش نجات دهند. چون جنس چالش نه فقهی است و نه عقلی و نه عاطفی بلکه جنس طرف مبارزه واقعیتهای مجازی است. به عبارت دیگر یکسوی این مبارزه حقیقت به تمامی قامت ایستاده و در سوی دیگر مجاز حقیقت های خود ساخته اش را به همراه آورده و فارغ از هرگونه ادعای حقانیت فقط خود را عرضه می کند. دنیای مجازی چون مجازی است ادعای واقعیت ندارد و این فریب دیگری است که شبکه های تعاملی به مخاطب خود عرضه می کنند. یکسوی این مبارزه حقیقتهایی هستند با ادعای رساندن انسان واقعی به رستگاری حقیقی و در سوی دیگر حقیقت نماهای مجازی ای هستند که ادعایشان هم ساخت رستگاری های مجازی برای انسانهای مجازی است و در چنین مبارزه ای دیندار به عنوان انسانی که از یکسو به دنبال پیداکردن فطرت حقیقی خود است و از سوی دیگر نمی تواند باور کند که فطرت او با فطرت تمامی انسانها در جامعه امروز متفاوت است ایستاده است و متحیر که چگونه از این مخمصه رهایی یابد.

به نظر می رسد نقطه عزیمت در حل چنین مشکلی پیداکردن تنها نقطه مشترک دو طرف مبارزه یعنی تاکید بر انسان است. انسان واقعیتی است که هم سخت افزار دین به حساب می آید و هم دنیای مجازی او را مخاطب خود قرار می دهد و داده ها را به او عرضه می کند.

دنیای مجازی

دیندار امروز باید انسان را مساله خود قرار دهد ؛ نه این که دین را با قرائت انسانی بازخوانی کند بلکه جوهره دین را از آن رو که با انسان سخن می گوید دوباره تعریف کند. این تحولی نو در مساله شناسی دین و گذر از تفکر سنتی نسبت به دین و پایبندی به سنت اصلی تفکر در دیانت است. دین اگرچه حقیقتی الهی دارد اما خود دستوری برای چگونه خدایی کردن نیست بلکه دستوری برای چگونه انسان زیستن است پس اگرچه دین منشأیی الهی دارد اما موضوع آن انسان است و این همان نقطه ای است که می توان از آن به دنیای مجازی نقب زد. آن حقیقت ملکوتی آن گاه که با ماهیات موجودات ممکن پیوند می خورد حقیقت نمی شود اگرچه رنگ حقیقت پیدا می کند و دین روش رسیدن به حقیقت انسانی را به او یاد می دهد. این اتفاقی است که در هر دنیای مجازی ای امکان وقوع دارد و دیندار امروز می تواند از این طریق دنیای مجازی را با رویکردی دین محور بازیابد.

دین پژوه امروز به جای آن که اندیشه محافظه کارانه خویش را با ابزار نویی پیوند بزند و در چنبره چنین پیوند بی نسبتی ، دین و رسانه را یکسره از کارکردهای خود تهی کند باید دامن دین را از دروغ همزیستی مکانیکی با ابزارهای مدرن پاک و از تطهیر حوزه آلوده رسانه های مدرن به وسیله دین پرهیز کند و با پای گذاشتن بر تمامی تعصبات دین نما و کناره گیری از تمامی انفعالات روشنفکرانه در برابر رسانه های مدرن جایگاهی نو برای دنیای مجازی و دنیای حقیقی و انسانی که بین مخلوق خود و خالق خود دست و پا می زند تعریف کند.

دکتر محمد شیخ الاسلامی

سردبیر سایت تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.