تبیان، دستیار زندگی
اما اینبار مادر، که در جوانی بهیار بوده ، به دلیل حضور در مناطقی که توسط عراق بمباران شیمیایی شده است؛ دچار عارضه های شیمیایی است که با ازدواج و بارداری این مشکلات از جم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میم . مثل مادر


میم . مثل مادر


میم. مثل مادر و حکایت همیشگی رنج مادران ما...

اما اینبار مادری که در جوانی بهیار بوده است به دلیل حضور در مناطقی که توسط عراق بمباران شیمیایی شده است؛ دچار عارضه های شیمیایی است که با ازدواج و بارداری این مشکلات از جمله مشکل ریوی به جنین او منتقل می شود. پزشکان او را از جنین بیمارش با خبر می کنند اما او حاضر نیست از پاره ای از وجودش دل بکند.

در مقابل پدر که نگران موقعیت شغلی خود در وزارت امور خارجه است، تلاش می کند از کودکی که گمان می کند مانع پیشرفتش خواهد شد؛ خلاص شود. و در نهایت مادر و کودک را رها کرده و بدنبال پیشرفت های سیاسی اش به آن سوی مرزها سفر می کند...

میم . مثل مادر

اگرچه ظاهراً فیلم در چارچوب یک خانواده و مشکلات ناشی از جنگ در این خانواده به نمایش در آمده است.اما رسول ملاقلی پور سعی دارد یک مفهوم کلی را ارائه دهد.

مادر نمادی از یک بازمانده جنگ، کودک نماد نسل درگیر با مشکلات جنگ و پدر نماد سیاست کشور است.

و کارگردان سعی دارد بگوید، جنگ، بازمانده های جنگ و مشکلاتی که نسل به نسل گریبانگیر عده زیادی است در پس سیاست های کلان و روابط بین الملل و ... فراموش شده است و همانطور که پدر در یک سکانس به وضوح می گوید:


"برای من جنگ تمام شده است."

برای سیاست مداران ما جنگ تمام شده است. پس با آثار جنگ و بازمانده های جنگ هم کاری نیست.

میم . مثل مادر

آنها مانده اند، تنها و بی سرپناه. با هزاران مشکل که نگاه های تحقیرآمیز همراه با ترحم و گاه حتی توهین هم بر مشکلاتشان می افزاید. هم چنان که در یکی از گفتگوهایی که بین مادر و دکتر معالج کودک صورت می گیرد؛ وقتی مادر سعی دارد تشخیص پزشکی را از اثرات گاز عصبی به گاز خردل تصحیح کند؛ دکتر می گوید:" اگر ثابت کنم با گاز خردل بیمار شده است پول بیشتری می دهند!"

اگرچه در نگاه و مفهوم کلی در برخی موارد پیام کارگردان درست و منطقی است و ما در بسیاری موارد شاهد فراموشی برخی مسئولین و بعضی گروههای سیاسی هستیم، کسانی که جنگ و بازماندگان آنرا نردبان ترقی خود کرده اند.

میم . مثل مادر

درست است که در بسیاری موارد در برنامه ریزی ها یادشان می رود بودجه ای هرچند اندک را به بازماندگان جنگ اختصاص دهند و یا حتی در برنامه های فرهنگی حرف درستی از جنگ بزنند.

درست است که تنها مزیتی را که برای بازماندگان جنگ اختصاص داده اند همان سهمیه کنکور است که آنرا هم درست تفهیم نکرده اند که ریشه های گوشه کنایه ها و حرف و نقلهای سالیان عده زیادی را بخشکانند.

اما آقای ملاقلی پور به خوبی می داند که اگر این عملکردها نشان از فراموشی جبهه و جنگ دارد اما سیاست کلی و کلان کشور که میراث امام گرانقدر است چنین نیست و این عوامل اجرایی هستند که علیرقم سیاستهای کلان کشور قصور یا تقصیر داشته اند.

میم . مثل مادر

مخاطبان این فیلم چند دسته اند. عده ای مخاطب کوچه بازاری که اگر فیلم بگریاند، می گریند، اگر بخنداند، می خندند و از سینما که خارج می شوند یادشان می رود که فیلم چه بود.

عده ای مخاطب عامه اند که از بعد از این فیلم نگاهشان نسبت به کسانی که در وزارت امور خارجه کار می کنند با بدبینی همراه است.

عده ای مخاطب فراتر از عامه اند که فکر می کنند و مفهوم پس زمینه فیلم را درمی یابند و می فهمند که این پدر نمادی از سیاست کلان جامعه است، بخصوص هنگامی که عکس پدر در روزنامه در کنار پرچم ایران نشان داده می شود؛ در حالیکه نسبت به پاره تن خود بی تفاوت است و آنرا مانند زباله به دور انداخته است.

بنابراین نسبت به نظام، سیاست های کلان کشور و سیاست مردان بدبین شده و اگر بدبین است، بدبین تر می شود.

البته این فیلم برای مسئولین پیام خوبی دارد،

اما اگر عده ای هرچند اندک را در مورد نظام و سیاستمداران کلان کشور بدبین کند در حق خود مردم جفا کرده است.

میم . مثل مادر

از نگاه سیاسی فیلم که بگذریم، در پایان باید دست پدران بسیاری را ببوسیم که به تنهایی از فرزندانشان سالیان سال مراقبت کرده اند؛ بدون آنکه خم به ابرو آورند و یاد آن پدر اصفهانی بخیر که پسر قطع نخاعی اش را که حتی توان سخن گفتن هم نداشت شانزده سال تمام مثل گلی خوشبو مراقبت کرد و بعد از شهادت او همانند پدری داغدار که فرزند رشیدش را از دست داده است به عزا نشست.


زینب فرخ - سایت تبیان