دلیل گریه های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
انسان اگر در راه مستقیم بیفتد، بالاترین لذات برای او رابطه با خدا و عبادت، رابطه با خلق خدا و عبادت، و بالاخره مقام عبودیت بالاترین لذات برای اوست.
اینکه بتواند ارتباطی با خدا پیدا کند، ارزش آن ارتباط برایش از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر است: «لَرَكْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُ إِلَیَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[1] اگر بتواند گرهای از کار مردم بگشاید، چون بنده خداست، «قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُوْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً»[2] و این مقام بالایی است.
البته از همین عبادات ظاهری شروع میشود. از همین نماز عوامانه و از روزههای عوامانه و بالاخره از فروع دین عوامانه شروع میشود تا کم کم میرسد به عبادات خواص و کم کم میرسد به عبادات اخصّ الخواص. آنگاه یک لحظهاش برای او از دنیا و آنچه در دنیاست، بالاتر است. هیچکس نمیتواند این لذت را در ک کند، جز اینکه خودش هم اهل دل باشد.
«فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ»[3]
آنگاه همین دل شب در دنیا برای او بالاتر از هر بهشتی است و میرسد به آنجا که ولو اینکه در شکنجه باشد، اما این ارتباط با خدا برای او بالاترین لذات است.
وقتی موسی بن جعفر «سلاماللهعلیه» را به زندان میبرند، میفرماید: خدایا! جای خلوتی میخواستم برای اینکه رابطه با تو داشته باشم و الحمدلله پیدا شد. راجع به عبادت مربوط به مردم و مربوط به خلق خدا هم بتواند یک بچه گنجشک یا بچه گربهای را نجات دهد و سیر کند و خوشحال باشد، برایش بهتر از همه چیز است. برای او بهتر است از دنیا و آنچه در دنیاست. حتی یکی از لذتهای بهشتیها همین مقام عبودیّت است.
استاد بزرگوار ما حضرت امام بارها به ما نصیحت میکردند که همه جا محضر خداست و ادب حضور باید مراعات شود. این جمله از قرآن گرفته شده است. و همچنین همه جا محضر پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» است و ادب حضور باید مراعات شود. همه جا محضر ائمه طاهرین «سلاماللهعلیهم» است و ادب حضور باید مراعات شود.
این آیه شریفه در قرآن تکرار شده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُوْمِنُون»[4]
همه جا محضر اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است و ادب حضور باید مراعات شود، اما ما از این گونه مطالب و آیات و تذکرات غفلت داریم؛ و اما اگر جداً بیفتد در راه مستقیم، آنگاه طولی نمیکشد که تمام توجه میشود و مییابد که همه جا محضر خداست.
خدایا دلم برای اینها میسوزد. خدایا! بر اینها خشم مگیر. خدایا! اگر میخواهی دل من خوش شود، اینها را هدایت کن. 23 سال این روش پیغمبر اکرم بوده است و در رابطه با دشمن ...آنگاه معلوم است که با دوست چه میکردند
دلش میتپید و گریه میکرد و زاریها داشت برای اینکه چرا اینها جهنّمی میشوند و چرا نمیتواند اینها را هدایت کند. در این اواخر اینها راجع به پیغمبر اکرم اول با مماشات جلو آمدند و نشد و با تهدید جلو آمدند و نشد و بالاخره رسید به اینجا که قانون وضع کردند و اراذل و اوباش را روی کار کرده بودند و وقتی پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» از منزل بیرون میآمدند، ایشان را سنگباران میکردند.
دستور داده شده بود که سنگ را به ساق پا بزنند و به بدن نزنند. پیغمبر اکرم گاهی به خانه برمیگشتند و آنها خانه را سنگباران میکردند. گاهی به مسجد فرار میکردند و آنجا مکان امن بود و اراذل و اوباش متفرق میشدند. گاهی هم از دست این اراذل و اوباش فرار میکردند و سر به بیابان میگذاشتند. امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: من و حضرت خدیجه هر دو با هم به دنبال ایشان این طرف و آن طرف را میگشتیم و ایشان را زیر سنگ یا خاری پیدا میکردیم و میدیدیم که زمزمه دارند و میگویند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»[5]
خدایا دلم برای اینها میسوزد. خدایا! بر اینها خشم مگیر. خدایا! اگر میخواهی دل من خوش شود، اینها را هدایت کن. 23 سال این روش پیغمبر اکرم بوده است و در رابطه با دشمن میگفتند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».
افرادی هستند که هیچ چیز نمیتواند اینها را به خود مشغول کند و ذکر و ورد اینها خداست. اینها دوام توجه دارند و این دوام توجه است که دائمالذّکر است. آنجا که نماز است، نماز میخواند و آنجا که روزه است، روزه میگیرد و آنجا که وقت ذکر است، ذکر میگوید و آنجا که در رابطه با مردم است، خدمت به خلق خدا دارند. خوشا به حال اینها
آنگاه معلوم است که با دوست چه میکردند. اینها برای پیغمبر اکرم لذت بوده است. معلوم است وقتی سنگ به ساق پای پیغمبر بخورد و خون جاری شود، درد میآید و شکنجه است، اما پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» راز و نیاز با خدا را شروع میکردند و میفرمودند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».
بالاترین لذت برای پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» این بود که بتواند بینوایی را به نوا برساند. بتواند حاجتی از یک حاجتمندی برآورد. پیغمبر اکرم بعد از نماز مغرب و عشاء، شام مختصری میخوردند و زود میخوابیدند و نصف شب به آن طرف بیدار بودند تا اینکه آفتاب بزند. رابطه با خدا و چه زاریها میکردند که نقل میکنند که پیغمبر اکرم سر به سجده میگذاشتند و به اندازهای گریه و زاری میکردند که جای سجده ایشان تر میشد. با خدا معاشقه و مکالمه داشتند و میفرمودند:
«اللَّهُمَ لَا تَكِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا»[6]
خدایا مرا یک لحظه به خود وامگذار. یعنی خدایا این رابطه خیلی عالیست و یک لحظهاش اگر نباشد، خسارت است و خدایا! یک لحظهاش به دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش دارد. خدایا! توفیق این رابطه را از من نگیر و توفیق این رابطه همیشگی باشد: «اَللّهُمَ لا تَکِلنی اِلی نَفسی طَرفَةَ عَینِ اَبَداً»
افرادی هستند که هیچ چیز نمیتواند اینها را به خود مشغول کند و ذکر و ورد اینها خداست. اینها دوام توجه دارند و این دوام توجه است که دائمالذّکر است. آنجا که نماز است، نماز میخواند و آنجا که روزه است، روزه میگیرد و آنجا که وقت ذکر است، ذکر میگوید و آنجا که در رابطه با مردم است، خدمت به خلق خدا دارند. خوشا به حال اینها.
به قول باباطاهر
خوشا آنان که الله یارشان بید به حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
پی نوشت ها:
[1]. علل الشرائع، ج 2، ص 363.
[2]. الکافی،ج 2 ص 194.
[3]. السجدة، 17: «هیچ كس نمىداند چه چیز از آنچه روشنىبخش دیدگان است به [پاداش] آنچه انجام مىدادند براى آنان پنهان شده است.»
[4]. التوبة، 105: «و بگو: [هر كارى مىخواهید] بكنید، كه به زودى خدا و پیامبر او و مومنان در كردار شما خواهند نگریست.»
[5]. اعلام الوری، ص 83.
[6]. مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 57
فرآوری: فاطمه محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: تلخیصی از سلسله دروس اخلاقی آیت الله مظاهری، برگرفته از سایت رسمی ایشان