تبیان، دستیار زندگی
خُلف وعده در حکومت و مدیریت، ایستادن در برابر مردمان و پایمال کردن حقوق آنان، و مقابله با خدای عالمیان و نفی سنّت های حاکم بر جهان است. و بی گمان این گونه حکومت و مدیریت راه هر فساد و نامردمی، و تباهی و ستمگری را هموار می کند و در نهایت نابودی را بر خود م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بدترین رفتار حکومت با مردم!

وعده

آفتی بزرگ هر حکومت و مدیریتی را تهدید می کند که با ظهور آن هیچ اعتمادی به حکومت و مدیریت باقی نمی ماند، و آن وعده دادن و عمل نکردن، یا خلاف آن عمل کردن است. از این رو لازم است حکومت ها و مدیریت ها به تمام معنا از آفت خُلف وعده پاک باشند، و در صورت بروز چنین حکومت ها و مدیریت هایی، با ساز و کاری مناسب، به تغییر آن ها اقدام شود.

امیرمومنان علی(علیه السلام) مالک را از این آفت سخت پرهیز داده است: «إیَّاکَ أن تَعِدَهُم فَتُتبعَ مَوعِدَکَ بِخُلفِکَ» (زنهار که بدانان وعده دهی و به دنبال آن خلف وعده کنی).

وعده دادن و خلف وعده کردن در حکومت ها و مدیریت ها گاهی به منظور فریب مردمان و اداره شوندگان برای به دست گرفتن قدرت و بر سر کار آمدن است؛ زمانی ناشی از بی تدبیری و فقدان برنامه درست؛ در مواردی حاصل نوع نگاه زمامداران و مدیران به زمامداری و مدیریت، و به مردمان و اداره شوندگان؛ و گاهی برآمده از خُلقیات زمامداران و مدیران و بیماری روحی آنان. در هر صورت که باشد، وعده و پیمان، بنیانی است که تمام روابط انسانی و مناسبات اجتماعی در گرو سلامت و پایبندی به آن است، و با آسیب دیدن و شکسته شدن آن و خلاف ورزیدن در آن، همه چیز آسیب می بیند و شکسته می شود. وعده دادن و آن را پاس داشتن چنان مهم است که در حدیثی که علی (علیه السلام) از رسول خدا(صلی اله علیه و آله) روایت کرده آمده است:

«العِدَةُ دَینٌ، وَیلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمَّ أخلَفَ؛ وَیلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمَّ أخلَفَ؛ وَیلٌ لِمَن وَعَدَ ثُمَّ أخلَفَ.»

وعده، دَین است؛ وای بر کسی که وعده دهد و خُلف وعده کند؛ وای بر کسی که وعده دهد و خُلف وعده کند؛ وای بر کسی که وعده دهد و خُلف وعده کند.

نوع بیان در این حدیث نشان می دهد که موضوع وعده تا چه اندازه مهم است و آن که خُلف وعده می کند چه جایگاهی دارد. این گونه تهدیدها نادر است و فقط در موردی خلافی است که در آن خلاف بالاترین حرمت شکنی و ستمگری شمرده شود. در منطق دین، وعده از هر چیز حتّی دَین بالاتر است، چنان که از پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله) روایت شده است که فرمود:

«الوَاعِدُ بِالعِدَةِ مِثلُ الدَّینِ أو أشَدُّ» ؛ وعده ای که داده می شود مانند دَین یا مهم تر از آن است.

انسان تا وعده نداده است آزاد است، امّا چون وعده داد، در گرو آن است و آزاد نمی شود مگر به وعده ی خود عمل کند. به بیان علی(علیه السلام):

«المَسئولُ حُرٌّ حَتَّی یَعِدَ»؛ آن که از او چیزی خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.

خُلف وعده در حکومت و مدیریت، ایستادن در برابر مردمان و پایمال کردن حقوق آنان، و مقابله با خدای عالمیان و نفی سنّت های حاکم بر جهان است. و بی گمان این گونه حکومت و مدیریت راه هر فساد و نامردمی، و تباهی و ستمگری را هموار می کند و در نهایت نابودی را بر خود مقرر می نماید

آن حضرت چون حکومت را به دست گرفت، در نخستین خطبه ی حکومتی خود در این باره فرمود:

پیمان من بدانچه می گویم در گرو است، و به درستی گفتارم متعهد و پایبندم ... به خدا سوگند، به اندازه ی سر سوزنی چیزی را از شما پنهان ندارم و هیچ گونه دروغی به شما نگویم.

زمامداران و مدیران، به هیچ وجه، نباید وعده هایی دهند که توان اجرای آن را ندارند یا اطمینان به عملی شدنش را وجود ندارد. امیرمومنان علی(علیه السلام) در این باره تأکید فرموده است:

هرگز وعده ای نده که نسبت به انجام دادن آن از خود مطمئن نیستی.

در منطق امام علی(علیه السلام) چنین است که هرگاه وعده ای داده می شود، پیوسته باشد در نظر باشد و لوازم تحقق آن فراهم گردد و هرگز از نظر دور نشود:

وعده ی خود را [همواره] به یاد داشته باش.

زیرا وعده چیزی نیست که از گردن زمامداران و مدیران برداشته شود، چنان که در حدیث امام صادق(علیه السلام) آمده است:

وعده ی مومن نذری است که کفّاره ای برایش [متصوّر] نیست. زیرا هر که خُلف وعده کند، قبل از هر چیز با خدا خُلف وعده کرده و خود را در معرض خشم و دشمنی او قرار داده است، و این سخن خداوند است آن جا که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا چیزی می گویید که انجام نمی دهید؟»

خُلف وعده در حکومت و مدیریت تمام تکیه های اعتقادی و اعتمادی را می شکند و سرمایه های اعتقادی و سرمایه های اجتماعی را مضمحل می سازد، چنان که امام(علیه السلام) به مالک اشتر هشدار داده است: «وَ الخُلفَ یُوجِبُ المَقتَ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النَّاسِ. قَال اللهُ سُبحَانَهُ: (کَبُرَ مَقتًا عِندَ اللهِ أن تَقُولُوا مَا لَا تَفعَلُونَ)» (و خُلف وعده، دشمنی خدا و مردم را به بار می آورد. خدای پاک از هر کاستی فرموده است: «دشمنی بزرگ در نزد خدا آن است که چیزی را بگویید و به کردار در نیاورید»).

خُلف وعده در حکومت و مدیریت، ایستادن در برابر مردمان و پایمال کردن حقوق آنان، و مقابله با خدای عالمیان و نفی سنّت های حاکم بر جهان است. و بی گمان این گونه حکومت و مدیریت راه هر فساد و نامردمی، و تباهی و ستمگری را هموار می کند و در نهایت نابودی را بر خود مقرر می نماید.

این خط قرمز چنان است که هیچ گونه خیانت و فریبی، تحت هیچ عنوان و توجیهی در آن راه ندارد؛ و امیرمومنان علی(علیه السلام) در این باره به مالک اشتر چنین فرموده است:

آفتی بزرگ هر حکومت و مدیریتی را تهدید می کند که با ظهور آن هیچ اعتمادی به حکومت و مدیریت باقی نمی ماند، و آن وعده دادن و عمل نکردن، یا خلاف آن عمل کردن است. از این رو لازم است حکومت ها و مدیریت ها به تمام معنا از آفت خُلف وعده پاک باشند، و در صورت بروز چنین حکومت ها و مدیریت هایی، با ساز و کاری مناسب، به تغییر آن ها اقدام شود

چنان چه میان خود و دشمنت پیمان بستی، یا از سوی خود زینهاری بر او پوشانیدی، پس پیمان خود را با وفا کردن نگاه دار، و زینهارت را با امانتداری رعایت کن، و خودت را در برابر آن چه داده ای چون سپری قرار ده، زیرا هیچ یک از واجبات خدای پاک از هر کاستی نیست که مردم - با همه ی پراکندگی خواسته هایشان، و اختلاف نظرهایی که دارند - بیش تر از بزرگداشت وفای به پیمان ها بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند. وفای به عهد را، گذشته از مسلمانان، مشرکان هم، به علت دریافت پیامد بدخیم سرانجام های خیانت، پایبند بوده اند؛ پس تو هم هرگز به زینهارت خیانت مکن، و پیمانت را به هیچ روی مشکن، و به دشمنت در هیچ شرایطی نیرنگ مزن، زیرا جز نادانی بدفرجام [با این کارها] در برابر خدا گستاخی نمی کند.

از اصلی ترین امور حکومتی و مدیریتی پایبندی به عهد و پیمان است، زیرا اساس روابط انسانی و مناسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گرو عهد و پیمان ها و پایبندی به آن ها است، و در صورت تزلزل در آن ها، همه چیز متزلزل می شود، و هیچ چیز قابل اعتماد و تکیه نخواهد بود. به تعبیر ابن طِقطَقی، دانشمند و مورّخ برجسته و نقیب علویان در حلّه و نجف و کربلا، در گذشته به سال 709 هجری، وفای به عهد، اساس آرامش قلب ها و اطمینان نفوس و اعتماد مردم به زمامدار است. و این نقش در همه ی روابط و مناسبات حکومتی و مدیریتی؛ داخلی و خارجی، سیاسی و اقتصادی، و ... جاری است؛ و بدون آن تکیه گاه محکمی برای زمامداری و اداره ی امور متصوّر نیست، چنان که در آموزه های امیرمومنان علی(علیه السلام) آمده است:

بی گمان، وفا همزاد راستی است، و من سپری نگهدارنده تر از وفا سراغ ندارم.

همچنین امام رضا از آسیب های دروغگویی حکومت به مردم چنین می فرمایند:

إذا كَذِبَ الْوُلاهُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إذا جارَالسُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَهِ، وَ إذا حُبِسَتِ الزَّكاهُ ماتَتِ الْمَواشی. «أمالی شیخ طوسی، ص 82»

هرگاه والیان و مسئولان حكومت دروغ گویند باران نمی بارد، و اگر رئیس حكومت، ظلم و ستم نماید پایه های حكومتش سست و ضعیف می گردد، و چنان چه مردم زكات ـ و خمس مالشان را ـ نپردازند چهارپایان می میرند.

فراوری: زین الدینی  

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

نهج البلاغه

امالی شیخ صدوق

شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)

مصطفی؛ دلشاد تهرانی، رایت درایت: اخلاق مدیریتی در عهدنامه ی مالک اشتر

مطالب مرتبط:

این میز همیشگی نیست!!

آفرین به رتبه ایران در فساد اداری!!

خونه های نیاوران را با شوش مقایسه کردین؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.