سکوت مردی در برابر آزار همسرش!
دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك میان همه انسانها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى این است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهم تر و شومترى دست یابند؛ انسان عاقل، با تدبیر و مسلط بر نفس خویش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.
یكى از مهم ترین شبهاتى كه وهابیها با تحریك احساسات مردم، به منظور انكار قضیه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله علیها مطرح مىكنند، این است: زمانی که مردم برای بردن حضرت علی علیه السلام به مسجد و گرفتن بیعت، منزل ایشان را به آتش کشیده و آن همه فجایح تاریخی و بشری به وجود آورده بودند! چرا آن حضرت با دیدن این صحنه ها، از خود هیچ عکس العملی نشان ندادند؟ مگر نه این كه او اسد الله الغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود و...
درباره رفتار و سیره معصومان علیه السلام از دو زاویه "پیش نگاه" و "پس نگاه" میتوان به قضاوت نشست.
با نگرش پیش نگاه! امامان علیه السلام معصوم هستند و "قول، فعل و تقریر" آنان از هر گونه خطا و اشتباه مصون است، به ویژه در مواردی که به امامت و هدایت جامعه مربوط است. در این گونه موارد تمامی علما نسبت به عصمت امامان علیه السلام اتفاق نظر دارند. با پایبندی به این اصل اساسی باید به صحت رفتار و سیره امامان علیه السلام اعتقاد داشت و به مقدار توانایی به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم تا به عنوان الگو در زندگی خود به کار بندیم.
با نگرش پس نگاه! نیز میتوان، به خردمندی و دوراندیشی امامان علیه السلام در موضعگیری های آنان پی برد؛ زیرا رفتار و موضعگیری امامان، با ملاحظه تأثیرگذاری در طول تاریخ و پیروزی نهایی حق بر باطل است. اگر چه در زمان خودشان این پیروزی اتفاق نیفتد و رنج و سختی فراوانی را در زندگی خود تحمل کنند. با این نگاه صبر و سکوت امام علی علیه السلام، فریادی رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ است. سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند چنان که ابوسفیان حاضر شده بود با امام علی علیه السلام بیعت کند و علیه خلفا اقدام کند! امّا امام علی علیه السلام با آگاهی و دوراندیشی دست رد بر سینه آن بدخواه مسلمانان زد.
در روزی دیگر امام علی علیه السلام در پاسخ به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) که از ایشان پرسیدند؛ چرا با آن همه قدرت و توان هیچ اقدامی برای تنبیه این افراد پست و زبون انجام نمی دهی؟ فرمودند: اگر میخواهی نام پدرت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) همچنان باقی بماند باید صبر کنیم.[1] در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودی دین، بازگشت کفر و پراکندگی مسلمانان در میان نبود، این گونه صبر نمیکردم.[2]
این دو نمونه تاریخی و نمونههای فراوان دیگر حکایت از آن دارد که حساسیت زمانه اقتضا میکرد اهل بیت علیه السلام و مخصوصا امام علی علیه السلام حتی برای حفظ ظاهر اسلام، آن چنان که گفته شد، صبر کنند و همچون "خار در چشم و استخوان در گلو" روزگار را بگذرانند.
اما نکته مهم آن است که در کنار این صبر، باید حق و حقیقت در طول تاریخ آشکار بماند و سیاهی ظلم و خیانت برای همگان در طول تاریخ معلوم شود. هنر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آن بود که به گونهای رنج و زجر را تحمل کردند که رو سیاهی آن برای ظالمان در طول تاریخ قابل پاک شدن نباشد و وجدان هر انسان منصفی در طول تاریخ به حقانیت اهل بیت گواهی دهد.
پس به عنوان یک اصل کلی میتوان گفت: هرگاه اظهار حق با مظلومیت همراه باشد ماندگاری آن بیشتر خواهد بود و هر چه مظلومیت بیشتر باشد، تأثیر آن حق در طول تاریخ پر رنگتر خواهد بود. نقطه اوج تقارن "حقانیت و مظلومیت" را در زندگانی اهل بیت به ویژه حضرت علی علیه السلام حضرت فاطمه و امام حسین علیه السلام میتوان مشاهده کرد. از این رو اگر چه کشاندن امام علی علیه السلام برای بیعت و محنتهای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در این زمینه از جهت تاریخی و روابط زمینی یک "تحمیل" و ظلم آشکار بود، اما از جهت ملکوتی و آسمانی یک "انتخاب" بود. به همین جهت برخی اهل معرفت گفتهاند: علی علیه السلام را نبردند، بلکه خودش رفت، اما به گونهای که در طول تاریخ ظلم غاصبان قابل انکار نباشد.
امام علی علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودی دین، بازگشت کفر و پراکندگی مسلمانان در میان نبود، این گونه صبر نمیکردم
امام در خطبه سوم نهج البلاغه چنین می فرماید:
«وطَفِقْتُ اَرْ تَإی بَیْنَ اَنْ اَصولَ بِیَدٍ جَذّاءَ ساَوْ اَصْبِرَ عَلی طَخْیَةٍ عَمْیاءَ. یَهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ وَ یَشیبُ فیهَا الصَّغیرُ وَ یَكْدَحُ فیهَا مُوْمِنٌ حَتّی یَلْقی رَبَّهُ، فَرَایْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَدْیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجیً.
در اندیشه فرو رفتم كه میان دو راه كدام را برگزینم؟ آیا با كوته دستی قیام كنم، یا بر تاریكی ای كور صبر كنم، تاریكی ای كه بزرگسال در آن فرتوت می شود و تازه سال پیر می گردد و مومن در تلاشی سخت تا آخرین نفس واقع می شود. دیدم صبر بر همین حالت طاقت فرسا عاقلانه تر است، پس صبر كردم درحالی كه خواری در چشم و استخوانی در گلویم بود.» [3]
پی نوشت:
[1] ر.ک: بحار، ج 29، ص 625.
[2] همان، ج 32، ص 61.
[3] نهج البلاغه خطبه 3
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
نهج البلاغه
بحارالانوار
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
سایت اسلام کوئیست
پاسخ به شبهات وهابیت، سایت پرسمان دانشجویی
مطالب مرتبط:
فلسفه سکوت امام علی(علیهالسلام) در برابر ظلم آشکار