تبیان، دستیار زندگی
گفت وگو با «پیام مفیدی » به بهانه نمایش تازه ترین آثارش در گالری اثر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت هنر خود هنر است

گفت وگو با «پیام مفیدی » به بهانه نمایش تازه ترین آثارش در گالری اثر

بخش هنری تبیان
پیام مفیدی

گاهی یك برخورد، یك اتفاق، یك تفكر... مسیر زندگی انسان را چنان تغییر می دهد كه فكرش را هم نمی كند. نمره كم یك درس در مدرسه شاید بهانه یی برای جهت دهی به راه پر پیچ و خم یك زندگی باشد. «پیام مفیدی» هنرمند جوانی است كه این روزها دومین نمایشگاه انفرادی اش روی دیوار گالری اثر آویخته شده است. پایه و اساس آثار مفیدی در این دو نمایشگاه برپایه طراحی است كه او با بهره گیری از تكنیك عكاسی و چیدمان این آثار را به روز و معاصر كرده است. او در كودكی از درس طراحی می نالیده و نمره كم این درس، وی را در 17 سالگی پای كلاس های هانیبال الخاص كشانده است. «پیام مفیدی » نیز از همان زمان طراحی را پایه اصلی آثارش قرار داده در دانشگاه نیز موازی با رشته دانشگاهی اش كه گرافیك بوده، طراحی را ادامه داده است. پس از آن به فرانسه رفته و فوق لیسانس انیمیشن را از مدرسه ملی آرت دكو در پاریس كسب كرده است، آثار وی در اقصی نقاط دنیا از جمله مونترال كانادا، نیویورك، استراسبورگ، رم، پراگ، پاریس، ژاپن، رومانی، برزیل و... به نمایش درآمده است. «بی نظمی منسجم» عنوان تازه ترین آثار او در گالری اثر است كه وی در این آثار «انسان معاصر» را از زوایای هستی شناسی و جامعه شناختی مورد ارزیابی قرار داده است.

من كدهایی را در آثارم به مخاطبان می دهم و دلم می خواهد هر مخاطب برداشت خاص خود را از آثار داشته باشد. یكی از برداشت ها و خوانش های این آثار دست تقدیر است. در این آثار پرسوناژها ذهن خود را می بندند و یك مسیر را تكرار می كنند. هر بیننده یی بنابر ذهنیت خود می تواند آثار را برای خودش معنا كند

ما حدود دو سال گذشته، شاهد مجموعه «خاطرات منهدم » شما در گالری اثر بودیم ولی مجموعه «بی نظمی منسجم» كه اكنون در همین گالری به نمایش در آمده به لحاظ مفهومی با آن آثار تفاوت های فاحشی دارد؟

فضای هر دو مجموعه سرد و تاریك است و تقریبا یك مسیر فكری را دنبال می كند. در مجموعه «خاطرات منهدم» یك كار ویدیو به نمایش گذاشته بودم كه یك خط داستانی داشت اما در این نمایشگاه سه ویدیو را در كنار هم می بینیم كه خط داستانی آن با هم پیگیری می شود، البته كاراكتر اصلی من در این آثار یعنی دست و دستمال در هر سه ویدیو تكرار می شود. به لحاظ تكنیكی این سه ویدیو شبیه به همان تك ویدیوی مجموعه قبلی است اما تفاوت هایی هم دارد و تكنیك های جدیدی به آنها وارد شده است. ویدیو ها در نمایشگاه حاضر یك كار سه لتی است كه هم می توان آنها را به تنهایی دنبال كرد، هم در كنار هم سه مقطع از زندگی یك انسان را نشان می دهند. با ارایه این سه ویدیو در كنار هم سعی كردم، مفهوم را منتقل كنم و ذهنیتم را از طریق كدهایی كه در آثارم است به ذهن مخاطبان برسانم.

عنوان «بی نظمی منسجم» تصمیم دارد چه مفهومی را در اختیار مخاطب بگذارد ؟

عنوان «بی نظمی منسجم» را برای مجموعه آثار تازه ام برگزیدم زیرا فكر می كردم این عنوان تاكیدی روی مفهوم كار ندارد و جهت خاصی را به ذهن مخاطبان نمی دهد. این نام مفهومی انتزاعی دارد و به نوعی با ناهنجاری در رفتار كاراكترهای این آثار كه با نظم و انسجام همراه است، اشاره دارد. در واقع ناهنجاری ریتم ثابتی دارد و تكرار می شود. در این آثار پرسوناژ ثابت دست و دستمال است كه در همه كارها تكرار می شود.

این تابلوها عكاسی صحنه پردازی شده با تكنیك انتقال تصویر و جوهر روی كاغذ خلق شده اند؟

بله، ولی سخت است كه مرز این آثار را مشخص كرد، فكر می كنم آثارم هنوز در رده آثار طراحی به شمار می آیند. برای این آثار ابتدا صحنه پردازی و عكاسی شده، بعد كلاژ و سپس تصویر آماده شده تا تكه های مختلف آن به هم وصل شوند و سپس تكنیك انتقال تصویر صورت گرفته و در نهایت با مركب روی آنها كار شده كه این نیز اثر را به طراحی نزدیك كرده است. هم در مورد ویدیوآرت ها و هم در مورد كارهای طراحی، ابتدا صحنه را كاملاآماده كرده و می چینیم. به عنوان مثال كسی كه راه می رود یا كسی كه صورت دیگری را می بیند را فیلم یا عكس گرفته و مثلادر مورد دستی كه در فضا وجود دارد فرد لباس خاصی پوشیده كه با تكنیك های سینمایی قابل حذف كردن است. این كار را در طراحی ها نیز انجام داده ایم مثلابرای یكی از كار ها ما پارچه بزرگی را كنار دریاچه یی برده و نصب كردیم و سپس از آن عكاسی كردیم در مرحله بعد من با تكنیك انتقال تصویر و به وسیله مركب روی آن طراحی كردم. در بعضی كارهای دیگر نیز از كلاژ استفاده كردم.

من كدهایی را در آثارم به مخاطبان می دهم و دلم می خواهد هر مخاطب برداشت خاص خود را از آثار داشته باشد. یكی از برداشت ها و خوانش های این آثار دست تقدیر است. در این آثار پرسوناژها ذهن خود را می بندند و یك مسیر را تكرار می كنند. هر بیننده یی بنابر ذهنیت خود می تواند آثار را برای خودش معنا كند.

فكر نمی كنید، روایت تان از انسان معاصر تلخ و حتی هولناك است.

فكرمی كنم روایت درستی است. حتی باید تلخ تر از این می بود. من با ملایمت زیادی با این موضوع برخورد كردم. این نوعی انتقاد از خود است، نه اینكه نمی توان وضعیت را تغییر داد، تنها باید سعی كرد. من در این آثار از انسان معاصر ناامید نشدم اما از كلیت این مسیر ناامیدم.

این دست هایی كه فرای همه تصاویر ظهور می یابند و بر سر آدمی آواری سرخ رنگ می ریزند، تقدیر است یا الزامات اجتماعی ساخته انسان ؟

من كدهایی را در آثارم به مخاطبان می دهم و دلم می خواهد هر مخاطب برداشت خاص خود را از آثار داشته باشد. یكی از برداشت ها و خوانش های این آثار دست تقدیر است. در این آثار پرسوناژها ذهن خود را می بندند و یك مسیر را تكرار می كنند. هر بیننده یی بنابر ذهنیت خود می تواند آثار را برای خودش معنا كند. بسیاری از افراد به جای آنكه عمل خودشان را ملاك قرار دهند و به دنبال تغییر باشند واداده اند و به دستی وابسته شدند كه می ‎توانند سنت، خانواده، سیاست یا هرچیزی دیگری باشد كه نمی ‎گذارد فرد از مسیر تكراری زندگی اش خارج شود.

ایده آل من این است كه انسان ها آن دست را پس بزنند در حالی كه بسیاری از آدم ها این كار را نمی كنند و فكر می كنند نمی توان آن را تغییر داد، شاید اقلیت كوچكی از مردم هستند كه تصمیم گرفته اند زندگی را خودشان به دست بگیرند و مسیر ثابتی را تكرار نكنند. این موضوع محدود به ایران نیست و مثلادر اروپا و رسانه آن دستی است كه كنترل را برعهده دارد. بسیاری حتی به شكل خودآگاه دستی را برای خود تعریف می ‎كند كه به آن وابسته باشد.

این دست در افراد احساس رضایت ایجاد می كند؟

در واقع راحت شان می كند، در كادری كه قرار گرفته اند احساس رضایت می كنند و شاید اگر می توانستند از بیرون به آن نگاه كنند می دیدند كه جریانی بسیار پوچ است. این دست در واقع در لحظه مشكل، كاری می كند كه انسان از آن رها شود اما در واقع آن مشكل حل نمی شود چون كاركرد این دست حل كردن مشكل نیست.

همان طور كه در مصاحبه دیگر هم تاكید داشته اید این رنگ قرمز موجود در آثار كه بر سر شخصیت ها می ‏ریزد، خون نیست.

كدهایی است كه در كارهای من وجود دارد و چون در چند جا تكرار می ‎شود، می ‎بینیم كه كاركردهای مختلفی داشته باشد. رنگ قرمز نخستین چیزی كه به ذهن متبادر می كند خون است اما در بعضی كار ها اگر آن رنگ را خون بدانیم، مفهوم كلی اثر بی معنا خواهد بود. به نظر من این رنگ در تركیب بندی فضا خوب كار می ‎كرد هرچند در بعضی كار ها نیاز بوده است كه رنگ قرمز خون را تداعی كند.

محور كارهای شما ناهنجاری است اما این ناهنجاری به نظر فاجعه بار نمی آید. ظاهرا ناهنجاری ها را به روزمرّگی ها نسبت می دهید.

به نظر من این ناهنجاری قابل نجات دادن است، اصلاپیچیده نیست و به راحتی می ‎توان از آن خارج شد تنها لازمه این كار، آگاه بودن به شرایطی است كه در آن وجود دارد. این روزمرّگی و تكرار فقط به سیستم حاكم باز نمی ‎گردد و بیشتر مربوط به خود افراد است: آنها هستند كه نباید به آن دست وابسته باشند.

شما در این نمایشگاه دو رسانه تابلو و ویدیوآرت را در اختیار دارید كه از نظر بصری هر دو اینها شبیه به هم عمل می كنند.

برای من ضرورت هنر خود هنر است. در پروسه هنری فرد هنرمند در پروسه خلق قرار می گیرد و این جذاب ترین اتفاقی است كه برای یك فرد اتفاق می افتد. در این پروسه دلیل هرچیزی فقط خود هنرمند است من قایل به این نیستم كه این اثر باید خلق می شده تا من این مفهوم را منتقل كنم این اثر باید خلق می شده چون من آن را دیده ام اما این اثر با آن صحنه های تكرارشونده مفهوم تكرارهای زندگی ما را بیان می كنند.

این همه تلخی در آثارتان برای مخاطبان عجیب نیست؟

لحظه های شاد هم در زندگی وجود دارد اما فكر می كنم تلخی كه هر روز با روشن كردن تلویزیون به آن آگاه می شویم، بسیار زیاد تر از آنچه من در آثارم بیان كردم است. در واقع تلخی در بیرون بیشتر از آن چیزی است كه در این كار ها دیده می شود. اگر بخواهم شیرین كار كنم به این معنا است كه می خواهم برای فروش بهتر آثارم، دروغ بگویم.

مردم از هنر توقع زیبایی دارند درحالی كه زیبایی هنر، خوشگلی و شادی نیست، زیبایی هنر می ‎تواند آن مفهومی باشد كه شما در یك پروسه درك كرده و آن را با اثر هنری شریك می ‎شوید.

«بی نظمی منسجم» در همین نمایشگاه پایان می یابد؟

بله، البته من هیچگاه نمی گویم كه چیزی برایم تمام شده و به پایان رسیده است اما معمولاوقتی از اتفاقی می گذرم دیگر به آن باز نمی گردم مگر آنكه چیزی دوباره مرا به آن برگرداند. نمی توانم بگویم بازگشت به این مجموعه امكان پذیر نیست با این شیوه و تكنیك كار خواهم كرد اما فكر نمی كنم كار روی این مجموعه را ادامه دهم.


منبع: روزنامه اعتماد