کتاب «روی دست آسمان»
کتاب زیبای «روی دست آسمان»، اثر حجة الاسلام و المسلمین دکتر مهدی خدامیان آرانی، گزارشی از حوادث مربوط به «غدیرخم» و پس از آن است. این اثر قصد دارد تصویری واضح از غدیرخم در ذهن خوانندگان ایجاد کند و آنها را با حوادثی که در سال آخر زندگانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رخداد نمود آشنا سازد.
نگارنده با مطالعه کتابهای متعدد تاریخی ابعاد مختلف این حادثه بزرگ را با زبان داستان به تصویر کشیده و انواع کارشکنیها و خیانت ها در انحراف غدیر خم را منعکس مینماید. خدامیان آرانی با برجسته نمودن برخی موضوعات از وقایع مربوط به غدیر و قرار دادن آنها در ذیل عنوانی جداگانه به بازگویی حوادث و خاطرات مربوط به آن پرداخته است.
مخاطب در ابتدای مطالعه این كتاب پیام دعوت به حج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را میشنود و به مدینه میرود و همراه پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه به مكه میآید و اعمال حج را انجام میدهد. سپس به غدیر خم میرود و بار دیگر به مدینه بر میگردد.
نویسنده در پیشگفتار این اثر، کتاب حاضر را با این سخنان آغاز میکند:
«من میخواهم شما را به سفر مهمی ببرم، آیا شما همسفر من میشوید؟ ما به "مدینه" سفر کرده و همراه با پیامبر(ص) لباس احرام به تن میکنیم و به "مکه" میرویم؛ طواف خانه خدا انجام داده و بعد از مدتی به سرزمین "عرفات" و "منا" باز میگردیم و در میانه راه به برکه آبی میرسیم که بسیار زلال و باصفاست! در آنجا جبرئیل نازل میشود و پیام مهمی را برای پیامبر میآورد و حماسه غدیر شکل میگیرد. خورشید امامت و ولایت طلوع میکند و جهانی را با نور خود روشن میکند. بعد از بیعت با امام خویش به "مدینه" باز میگردیم، اما با ورود به آن شهر، پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیمار میشود و سفر آسمانی او فرا میرسد...»
در واقع كتاب یك سامانه تاریخی از مدینه تا مدینه است كه حتی حادثه ترور ناموفق پیامبر صلی الله علیه و آله را توسط منافقان آورده است. در مدینه ماجرای شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مطرح كرده و به حدیث قلم و دوات اشاره می نماید.
در بخشی از این كتاب مخاطب حضرت علی علیه السلام را در مدینه نمیبیند و سوال میكند كه ایشان كجاست. داستان عدم حضور ایشان در مدینه این است كه چند ماه قبل از این تاریخ، پیامبر صلی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام را به یمن فرستاده و بعدا به ایشان نامه مینویسد كه شما با اهل یمن به مكه بیا و حادثه غدیر رخ میدهد.
در این كتاب شبهات اهل سنت درباره حادثه غدیر خم در قالب داستان بیان و پاسخ داده شده است. به عنوان مثال شبهه «مولا» را که اهل سنت مطرح كردند و گفتند مولا به معنای دوست است، یا شبهه موجود در مورد كلمه غدیر كه به صورت مفصل جواب داده شده، و یا شبهه دیگر كه اهل سنت معتقد هستند اجتماعی كه در روز غدیر خم ایجاد شد به خاطر شكوایه اهل یمن بوده است. نویسنده مستندات پاسخ به این شبهه را بررسی کرده است.
حدود 147 منبع در تهیه و تنظیم این كتاب مورد توجه قرار گرفته است كه همه آنها به زبان عربی است. کتابهایی چون: الاحتجاج علی اهلاللجاج، اختصاص، الارشاد، اسدالغابة فی معرفةالصحابة، اعلامالوری باعلامالهدی، اعیانالشیعه، اقبالالاعمال، امالی (صدوق، طوسی، مفید)، انسابالاشراف، بحارالانوار، البدایة والنهایة، بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، بصائرالدرجات، تاجالعروس، تاریخ ابن خلدون، تاریخ طبری، تاریخ کبیر، تاریخ یعقوبی، تاریخ بغداد، تحفالعقول عن آلالرسول، تفاسیر قرآن(ابنکثیر، آلوسی، بغوی، ثعلبی، عیاشی، قرطبی، قمی، طبری، نورالثقلین)، التوحید، تهذیبالاحکام، جامعالاحادیث شیعه، جواهرالکلام، خصائصالائمة، الخصال، الدرالمنثور، روضةالواعظین، سعدالسعود، شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، عللالشرایع، الطبقاتالکبری و دهها عنوان کتاب دیگر که نویسنده سعی كرده این آموزهها را در قالب رمان به نسل جوان منتقل کند تا اثرگذارتر و جذابتر باشد.
عناوین اصلی کتاب عبارتند از:
نوای کاروان میآید امروز !؛ یار مهربان من کجاست؟؛ صدای یار را در آسمان شنیدهام؛ از ماه من، خبرهای خوش میرسد؛ به سوی تو میآیم !؛ نمایشی بزرگ از قیام قیامت؛ خانه دوست کجاست؟؛ همچون پروانه، دلباخته گشتم؛ من کاسه داغتر از آش هستم!؛ مژده دهید، بوی بهار میرسد!؛ از ماه من شکایت نکنید!؛ اکنون به عهد خویش وفا کن!؛ ای خدای سرزمین مشعر!؛ سلام بر سرزمین آرزوها؛ سلام بر یادگار عزیز خورشید؛ در این شهر گمشدهای دارم؛ بازار داغ انگشترها!؛ پیمانی سیاه در خانه دوست؛ در انتظار پیام آسمانی ماندهام؛ ما برای بدرقه خورشید آمدهایم؛ زلال بِرکه در دل کویر؛ مدال افتخار بر سینه غدیر؛ زیر درختان سرسبز و بلند؛ شکوه یک نماز در تاریخ؛ عترت پاک مرا بشناسید!؛ چه کسی روی دست آسمان است؟؛ بیعت با مولای آب و آینه؛ خاک بر سر خود میریزیم؛ هنر آسمانی در اوج میماند؛ پیامبر عاقلتر از همه است؛ جوانی که با غرور میرود؛ فراموش نکن ! ما همسایه تو هستیم؛ برق یک شمشیر، پشیمانمان کرد؛ چوب خدا صدا ندارد؛ خداحافظ ای چشمه آسمان...
در بخشی از این کتاب که توسط انتشارت وثوق به زیور طبع آراسته شده می خوانیم:
«امروز یكشنبه، هجدهم ماه ذى الحجّه است و صداى الله اكبر به گوش مى رسد. همسفر، برخیز! وقت نماز است. مردم همه در صف هاى منظّم پشت سر پیامبر به نماز مى ایستند. بعد از نماز، این كاروان بزرگ، آماده حركت مى شود تا به راه خود در این بیابان ادامه دهد. آفتاب بالا مى آید و صداى زنگ شترها سكوت صحرا را مى شكند، كاروان 120 هزار نفرى در دل بیابان پیش مى رود...
به یكى از همراهان خود رو مى كنم و مى گویم:
ـ حاجى! آیا آبى دارى به من بدهى؟ من خیلى تشنه شده ام!
ـ قدرى صبر كن، در همین نزدیكى ها، یك غدیر هست كه مى توانى از آب آن بنوشى.
ـ حاجى! حواست كجاست؟ من آب مى خواهم، آن وقت تو به من آدرس غدیر مى دهى؟!
ـ آقاى نویسنده، منظور من از غدیر، همان بركه است، در همین نزدیكى ها بركه و آبگیرى هست كه تو مى توانى از آب زلال آن بنوشى.
ـ چه حرف ها مى زنى! در این بیابان خشك، بركه آب، كجا پیدا مى شود؟
ـ نگاه كن، آنجا را ببین! سیاهى درختان را مى گویم، اگر باور نمى كنى پس این درختانِ بزرگ، براى چه در آنجا روییده اند؟ باید در آنجا آب باشد.
ـ راست مى گویى، سیاهى درختان را مى بینم، خداى من! آنجا چقدر درخت هست، امّا چگونه در این بیابان، این بركه درست شده است؟ ...
خداى من! چه بِركه زیبایى! چه آب باصفایى! قربان بزرگى خدا بشوم كه در دل كویر، بركه اى به این زیبایى درست كرده است!
من كنار بركه مى روم و از آب زلال آن سیراب مى شوم و شكر خدا را به جا مى آورم ...
پیامبر در حالى كه بر شتر خود سوار است به بركه مى رسد. صدایى به گوش پیامبر مى رسد: «یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ...: اى پیامبر! آنچه بر تو نازل كرده ایم براى مردم بگو كه اگر این كار را نكنى، وظیفه خود را انجام نداده اى و خداوند تو را از فتنه ها حفظ مى كند». وعده خدا فرا مى رسد، خدا مى خواهد كنار این آب، مردم را با ولایت آشنا سازد. همان گونه كه آب این بركه، تشنگان كویر را جانى تازه مى بخشد، ولایت على(علیه السلام) هم تشنگان مسیر كمال را جانى دیگر خواهد بخشید...»
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
کتابخانه الکترونیکی آثار دکتر مهدی خدامیان آرانی.
وب سایت اینترنتی انتشارات وثوق.