تبیان، دستیار زندگی
حسن محمودی نویسنده «روضه نوح» می گوید این رمان بخشی از یک سه گانه است که هنوز قسمت اول و آخر آن مجوز انتشار نگرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باید در مورد جنگ نوشت

حسن محمودی نویسنده «روضه نوح» می‌گوید این رمان بخشی از یک سه گانه است که هنوز قسمت اول و آخر آن مجوز انتشار نگرفته است.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
روضه نوح

حسن محمودی، تئاتر خوانده و در شهر زادگاهش چند تئاتر هم به روی صحنه برده است، طی سال‌های گذشته روزنامه‌نگاری کرده و فعالیت‌های مختلفی داشته است اما در تمام این سال‌ها نوشتن و ادبیات دغدغه اصلی‌اش بوده است. حالا او چهارمین کتابش «روضه نوح» را منتشر کرده. او می‌گوید «روضه نوح» بخشی از یک سه‌گانه است. سه‌گانه ای که قسمت اول و قسمت آخرش هنوز منتشر نشده است.

محمودی در این رمان 220 صفحه‌ای به داستان زندگی شخصیتی به نام نوح می‌پردازد که دانشجوی رتبه اول کنکور است اما مانند سایر همکلاسی‌ها و بچه محل‌هایش عشق اعزام به جبهه جنگ را دارد. از آنجا که او تنها پسر خانواده است، مترصد فرصتی است تا خودش را به رفقایش در میدان نبرد برساند.

«روضه نوح» بازنمایی فضایی از خانواده ایرانی درگیر با جنگ تحمیلی است. در این بین به خانواده‌های مهاجر نیز پرداخته می‌شود که جنگ آن‌ها را آواره کرده و با مشکلات عدیده‌ای روبه رو ساخته است.

رمان «روضه نوح» یکی از رمان‌های سه‌گانه این نویسنده درباره جنگ ایران و عراق است که جلد اول آن «صبر ایوب» نام دارد. دراین رمان در بستر داستان اصلی، قصه‌هایی عاشقانه از نوجوانانی روایت می‌شود که مرز بین عشق زمینی و آسمانی‌شان باریک است.

با محمودی درباره این رمان و سه گانه ای که نوشته صحبتی انجام شده که بخشهایی از سخنان او را در ادامه می آوریم.

داستانِ کتاب

هر رمان‌نویسی یک جغرافیای ذهنی مربوط به خودش را به تدریج می‌آفریند که این جغرافیا گاهی اوقات هیچ نسبتی با جایی که خودش در آن به دنیا آمده یا زندگی کرده ندارد، یا گاهی اوقات گرچه مثلا از زادگاه خودش در اثر استفاده می‌کند اما مولفه‌هایی به آن اضافه می‌کند که آن را تبدیل به یک شهر دیگر می‌کند. برای کتابم «دیار نون»‌را انتخاب کردم چون این اتفاقات می‌توانسته در زادگاه من هم اتفاق بیفتد.

در عین حال چون یک سری اتفاقات جعل می‌شود برای اینکه سندیت‌اش مشکل درست نکند و شبهه ایجاد کند من ترجیح دادم «دیار نون»‌را در نظر بگیرم. ضمن این که «دیار نون» نام دیگر نجف‌آباد است. مثلا در رمان بعدی من اتفاقات در شهر شوش می‌گذرد ولی آنجا هم من اسم شهر را «دشت سوسن» گذاشتم که نام قدیمی همان شوش است. چون می‌ترسیدم آن جغرافیا کمی تحریف شود و بعدا دردسر ایجاد کند.

«دیار نون» در یک محله خلاصه می‌شود یعنی محله پشت قبرستان کهنه، داستان داستانِ آن محله و آدم‌هایی است که بر وقایع جنگ ناظرند. و خب در این شرایط که مردها به جنگ رفته‌اند و فقط زن‌ها مانده‌اند قاعدتا آنها ناظر اتفاقات می‌شوند. خود من در زمان جنگ، سن و سالی داشتم که نمی‌توانستم به جبهه بروم و بخشی از تجربیات و مشاهداتم را از تلویزیون دیده و بخش دیگری که با گوشت و پوست و استخوانش لمس کردم آن شیون‌ها و نگرانی‌ها و تشییع جنازه‌ها و ... بوده است. رمان من روایتی از مادرانی است که در آن دوره فرزندان‌شان به جنگ رفته‌اند و هر مادری هر چقدر هم که بخواهد به تصمیم بچه‌اش برای دفاع از وطن یا جنگیدن با دشمن احترام بگذارد باز هم بهرحال مضطرب و نگران است. این وضعیت را شما در هر جنگی می‌توانید ببینید. کتاب من هم اسمش «روضه نوح» است. مثل واقعه کربلا که در موردش روضه‌های گوناگونی وجود دارد. این کتاب هم روضه یک شخصیتی به نام نوح است و از زاویه دید او و آدم‌های اطرافش یک اتفاق تاریخی و سیاسی روایت می‌شود.

ابهامات داستان

خط داستان درباره شهری است که درگیر جنگ شده و هدف رمان انتقال آن فضا و حس است. یک گزارش بدون قضاوت. این داستان بر بستر زندگی نوح می‌گذرد و این تنها شمای مخاطب نیستید که با این پرسش دست و پنجه نرم می‌کنید که چرا نفر اول کنکور دارد به جبهه می‌رود؟ و چرا با سربازهای فراری دارد می‌رود؟ این پرسش برای خود شخصیت‌های رمان هم وجود دارد. یعنی شما با ابهامی برآمده از متن روبرو هستید...

خط داستان درباره شهری است که درگیر جنگ شده و هدف رمان انتقال آن فضا و حس است. یک گزارش بدون قضاوت. این داستان بر بستر زندگی نوح می‌گذرد

می‌خواهم بگویم این رمان فرمش را از زمانه خودش گرفته است. می‌خواهد روی همین ابهام تاکید کند. بحث من کمی برجسته کردن همین ابهاماتی است که در تاریخ معاصر داریم منتها همان‌طوری که به واقعیت از طرق مختلفی می‌شود نزدیک شد، و گاهی اوقات از راهی به واقعیت نزدیک می‌شوی که ممکن است آن واقعیت را جعل کند. یعنی امکان دارد مسیر برعکسی را بروی. در مدتی که رمان منتشر شده از زاویه‌های مختلفی به این پرسش ها برخورده‌ام و دیده‌ام که خوانش‌های متفاوتی از آن به وجود آمده است. یک نفری آمده و گفته به دلیل رابطه‌ای که نوح با سلیمه خواهر جواهر که عضو گروهک منافقین است داشته، رد گزینش شده است. یک نفر هم گفته که خود نوح چون دلش می‌خواهد به جنگ برود نامه رد گزینش را جعل می‌کند. من با هر دو دسته آدم‌هایی که این خوانش ها را داشتند روبرو شدم. این، یک توضیحی دارد، این کتابی که شما می‌خوانید سه گانه‌ای ست که این جلد میانی‌اش است. «صبر ایوب» چاپ نشده و جلد بعدی‌اش که «کتاب یونس» است و که آن هم چاپ نشده. وقتی این سه کتاب را کنار هم می‌گذارید می‌بینید که هیچ کدام این پرسش‌ها بی‌جواب نمی‌ماند. در «کتاب یونس» شخصیت سلیمه خیلی پررنگ است و اصلا به شخصیت اصلی تبدیل می‌شود و می‌بینید که نوح در جنگ و در آخرین روزهای عملیات مرصاد هم با سلیمه برخورد می‌کند و هم با گلاویژ و بعد مفقودالاثر شده است. حالا شایعه‌ای که در شهر پیچیده شده، این است که اجازه برگزاری مراسم ختم برای نوح داده نشده و هیچ کس نمی‌داند چرا؟ یعنی خانواده نوح حق برگزاری مراسم به دلیل شبهاتی که وجود دارد، ندارند. چون معلوم نیست که نوح در این جبهه بوده یا آن جبهه. می‌خواهم بگویم اگر این سه‌گانه با هم خوانده شود هیچ کدام این پرسش ها نیست. یعنی شما دارید کتابی می‌خوانید که ماقبلش چاپ نشده و در آن در 120 صفحه شناسنامه نوح است و کتاب بعدی که آن هم چاپ نشده است. یک بخش دیگر پاسخ ندادن به این پرسش به سانسور و ممیزی برمی‌گردد. آقای احمد غلامی به من مجوز داد که این حرفش را نقل کنم و من دوست دارم آن را اینجا بگویم. او گفت اگر یک نویسنده‌ای بگوید که کتاب من از سانسور آسیب دیده من باور نمی‌کنم به جز «روضه نوح» کتابی که سانسور به آن آسیب زده. من اگر می‌خواستم واضح‌تر درباره نوح صحبت کنم، باعث می‌شد کتاب مجوز چاپ نگیرد. به خاطر همین یک چیزهایی را به عهده خواننده گذاشتم که از روی نشانه‌ها شاید بتواند پازل را تکمیل کند. ناچار به انجام چنین کاری بودم. به خاطر همین فصل آخر را گذاشتم و درباره سرنوشت آدم‌ها حرف زدم که کدهای بیشتری بدهم. امیدوارم این سه‌گانه چاپ شود و این پرسش‌ها برطرف شود.


منبع: خبرآنلاین