تبیان، دستیار زندگی
متن کتاب آسمانی اسلام که شریعت را در بر دارد از نوع معجزه است و کسی نمی تواند مثل آن را بیاورد. بنابراین امکان تحریف شریعت اسلام صفر است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجدید شریعت یا تجدید دین؟

دین

خاتمیت دین الهی از موضوعات مهمی است که علاوه بر دلایل نقلی که از قرآن و حدیث به ما رسیده با دلایل عقلی هم می توان آن را مورد بررسی قرار داد. در این مقاله برآنیم که این موضوع را با براهین عقلی اثبات کنیم.

دلیل عقلی بر خاتمیت

با دلایل عقلی هم می توانیم بر خاتمیت پیغمبر اقامه دلیل کنیم. یک دلیل این است که بر اساس حکمت الهی این شریعت متأخر باید تمام چیزهایی که شرایع سابق داشتند را داشته باشد حتی بیشتر از آنها را هم داشته باشد و چون شریعت اسلام بعد از شریعت های دیگر آمده قاعدتاً باید کامل تر از همه ی آنها باشد و چون کاملتر از همه ی شرایع الهی است شایسته است که حاکم بر بشر باشد و شریعت های دیگر را نسخ بکند.

ادامه ی این برهان را به این شکل می شود اقامه کرد که، آن چه باعث تجدید شریعت ها در شرایع سابق شده بود هیچ کدام در شریعت اسلام وجود ندارد. به عبارت دیگر اگر بپرسیم که چه چیز باعث شد که شریعت حضرت نوح (علیه السلام) تجدید شد و به جای آن شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) آمد و همین طور تا پیامبر اسلام(علیه السلام)؟ البته ما ادیان الهی نداریم، در واقع پیامبر اسلام دینش خاتم ادیان نبود چون یک دین بیشتر نداریم و آن هم دین اسلام است.

بنابراین خاتمیت پیامبر اسلام(علیه السلام) خاتمیت شریعت های الهی است. خداوند متعال پنج شریعت دارد که خاتم آنها و آخری آنها شریعت اسلام است، پس یک دین داریم که دین اسلام است و همه ی انبیای الهی هم همگی یک دین را تبلیغ می کردند.

دین قابلیت کمال دارد یعنی دین هر چه که جلوتر آمده کامل تر شده اما تجدید نشده و عوض نشده است، آنچه که تجدید شده و تغییر کرده شریعت است.

چرا شریعت ها تجدید می شد؟

اگر بپرسیم که چرا شریعت ها تجدید می شد؟ چند تا نکته وجود دارد:

اول: شریعت های سابق تحریف می شد طوری که دیگر خاصیت خود را از دست می داد.

اما این عامل در شریعت اسلام نیست چون متن شریعت اسلام معجزه است. متن کتاب آسمانی اسلام که شریعت را در بر دارد از نوع معجزه است و کسی نمی تواند مثل آن را بیاورد. بنابراین امکان تحریف شریعت اسلام صفر است پس زمانی که تحریف نشده شریعت جدید باید برای چه بیاید؟

متن کتاب آسمانی اسلام که شریعت را در بر دارد از نوع معجزه است و کسی نمی تواند مثل آن را بیاورد. بنابراین امکان تحریف شریعت اسلام صفر است

دوم: بشر در شریعت های گذشته مراحل استکمالی خودش را از دوران کودکی طی می کرده تا به دوران کمال عقلانی رسیده که در آخرالزمان به این دوره یعنی زمان نزول شریعت پیامبر اسلام رسیده است. در آن دوره ها هر زمانی اقتضا می کرد که بشر یک دستورالعملی داشته باشد، مثل بچه ای که وقتی در دبستان درس می خواند یک سری دروس را باید بخواند، لذا دستورالعمل لازم به او داده می شود. وقتی دبیرستان می رود آیین نامه و درس هایش عوض می شود. وقتی دانشگاه می رود نیز به همین شکل، اما وقتی که به حد آخر یعنی دکترا رسید دیگر به خودش واگذار می کنند و می گویند راهت این است و بعد از این، دستورالعمل جدیدی نخواهی داشت زیرا راه را یاد گرفتی، این راه را ادامه بده.

بشر نیز این دوره را در ادوار تاریخی خودش طی کرد. در زمان ظهور پیامبر عظیم الشأن اسلام (علیه السلام)، به اینجا رسید که دیگر می شد آخرین نسخه را به دستش داد و به او گفت که این راه را برو، زیرا به کمال عقلانی رسیده بود و پیغمبر اسلام (علیه السلام) راه را تا آخر یک جا در اختیار بشریت قرار داد. یکی از دلایلی که شریعتش را تحریف نکرد همین بود و اصلاً به فکر تحریف نیفتاد چرا که قدر این نسخه را دانست.

سوم: در واقع در دوره ی ما هم این طوری نیست که بگوییم با عوض شدن مقتضیات و با تجدید شرایط راهی برای تغییر بعضی از مقررات وجود نداشته باشد زیرا کلیات ثابت است. این که انسان باید خدا را عبادت کند، در روابطش یک سری مقررات را رعایت بکند و از این قبیل موضوعات کلیات ثابت است. اما اینکه بیع و معامله حتماً باید همان قالب بیعی باشد که زمان پیغمبر بوده یا نه می شود از طریق بیع اینترنتی هم معامله کرد؟

کلیات و قالب همان قالب زمان پیغمبر است، منتها فرض کنید که کالا عوض شده، مبیع عوض شده هیچ اشکالی ندارد. یک سری عقود و مسائل مستحدثه ممکن است پیش بیاید اما راه اجتهاد برای پیروان دین باز است. مثلا حکم بیمه چیست؟ فقیه به شما می گوید که در مورد بیمه باید چه کار کرد؟ تلقیح مصنوعی حکمش چیست؟ چارچوب کلی موضوعات را داریم.

دین قابلیت کمال دارد یعنی دین هر چه که جلوتر آمده کام لتر شده اما تجدید نشده و عوض نشده است، آنچه که تجدید شده و تغییر کرده شریعت است

جایز نبودن تماس مرد و زن نامحرم به کلیت خودش باقیست اما آیا لزوماً برای تولید نسل باید از همان طرق سابق تکثیر نسل بشود؟ مطمئنا از راه های جدید هم اگر آن قالب ها و آن کلیات مراعات بشود هیچ اشکالی ندارد. این شیوه در مسائل مستحدثه و در مسائل جدید برای اینکه بشر دچار اشکال نشود مشکل گشاست.

با این توضیحات می شود برهان عقلی اقامه کرد، اما مهمترین برهان چیست؟

مهمترین برهان این است که آن چه که باعث تجدید شریعت ها می شد در شریعت آخرالزمان از بین رفت و دیگر امکان تحریف کتاب آسمانی نیست. بشر به اوج کمال عقلانی رسید و شایستگی پیدا کرد که آخرین نسخه ی شفابخش را به دستش بدهند و او نیز کتاب آسمانی خود را حفظ کرد و راه حل مسائل جدید هم طراحی شده.

البته ویژگی های دیگری هم در شریعت اسلام هست که در شریعت های سابق نبود، آنها نقص داشتند چون موقتی و محدود بودند. محدودیت زمانی و مکانی داشتند ولی اینها هیچ کدام در شریعت اسلام نیست. آن جامعیت و کمالی که در شریعت مقدس اسلام هست باعث شده که دیگر نیاز به شریعت جدیدی به وجود نیاید. البته دلایل نقلی فراوانی نیز در این زمینه وجود دارد.

خلاصه سخن

آن چه باعث تجدید شریعت ها در شرایع سابق شده بود هیچ کدام در شریعت اسلام وجود ندارد. بنابراین خاتمیت پیامبر اسلام (علیه السلام) خاتمیت شریعت های الهی است و دیگر امکان تحریف کتاب آسمانی نیست زیرا بشر به اوج کمال عقلانی رسید.

فرآوری: جعفری        

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی، موجود در سایت رادیو معارف

مطالب مرتبط:

خرافه ای به نام تجدید دین

نقش بلوغ و رشد فکری بشر در ختم نبوت

چرا به وحی جدید نیاز نداریم؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.