تجاوز از حدود الهی ممنوع !
قرآن گاهى از دستورات لازم الاجراء با جمله كتب علیكم:" بر شما نوشته شده" تعبیر مىكند، از جمله در آیه 178 بقره و همچنین آیات آینده كه در مورد وصیت و روزه سخن مىگوید، همین تعبیر دیده مىشود.
به هر حال این تعبیر اهمیت و تاكید مطلب را روشن مىكند، زیرا همیشه مسائلى را مىنویسند كه از هر نظر قطعیت پیدا كرده و جدى است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ (بقره ـ 178)
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحیه برادر (دینى) خود (یعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خونبها تبدیل شود) باید شیوهاى پسندیده پیش گیرد و به نیكى (دیه را به ولى مقتول) بپردازد، این حكم تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از این (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد.
آیه از مساله حفظ احترام خونها كه مساله فوق العاده مهمى در روابط اجتماعى است آغاز مىكند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلى مىكشد، مۆمنان را مخاطب قرار داده چنین مىگوید: " اى كسانى كه ایمان آوردهاید حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است" (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى).
قرآن گاهى از دستورات لازم الاجراء با جمله كتب علیكم:" بر شما نوشته شده" تعبیر مىكند، از جمله در آیه فوق و همچنین آیات آینده كه در مورد وصیت و روزه سخن مىگوید، همین تعبیر دیده مىشود.
به هر حال این تعبیر اهمیت و تاكید مطلب را روشن مىكند، زیرا همیشه مسائلى را مىنویسند كه از هر نظر قطعیت پیدا كرده و جدى است.
شان نزول:
عادت عرب جاهلى بر این بود كه اگر كسى از قبیله آنها كشته مىشد تصمیم مىگرفتند تا آنجا كه قدرت دارند از قبیله قاتل بكشند، و این فكر تا آنجا پیش رفته بود كه حاضر بودند به خاطر كشته شدن یك فرد تمام طائفه قاتل را نابود كنند. در این شرایط بود که آیه فوق نازل شد و حكم عادلانه قصاص را بیان كرد.
این حكم اسلامى، در واقع حد وسطى بود میان دو حكم مختلف كه در آن زمان وجود داشت ؛ بعضى قصاص را لازم مىدانستند و چیزى جز آن را مجاز نمىشمردند و بعضى تنها دیه را لازم مىشمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضایت اولیاى مقتول، و دیه را به هنگام رضایت طرفین قرار داد.
نکات آیه:
«الْقِصاصُ» از ریشه «قص» به معناى پیگیرى است. لذا به داستان دنبالهدار و پى در پى «قصّه» مىگویند. پیگیرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گویند.
در هر اجتماعى گاه و بیگاه قتلى صورت مىگیرد، یك دین جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثى باید طرح و برنامهى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدیاد و تكرار چنین حوادث و همچنین جلوى انتقامهاى نابجا و احیاناً سوء استفادهها را بگیرد، تا قاتلان ، جسور نشوند و خون مظلوم به هدر نرود.
در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر كشته شدن یك نفر، قبیلهاى به خاك و خون كشیده مىشد و جنگهاى طولانى به راه مىافتاد.
اسلام با طرحى كه در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى نیست كه قابل عفو و اغماض نباشد، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مىتوانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حقّ خود صرف نظر كنند.
طرح یک سوال مهم:
سۆال: چرا در قانون قصاص، جنسیّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمىكنند؟
پاسخ: قتل زن و مرد، از نظر الهى و انسانى و كیفر اخروى یكسان است، لكن در كیفر دنیوى فرق دارد و این به خاطر آن است كه معمولاً مرد نانآور خانه و قتل او سبب ضربه اقتصادى به خانواده است و قانون بر اساس نوع است، نه موارد نادر كه ممكن است زنى نانآور باشد.
پیامهای آیه:
1ـ براى تحقّق احكام دینى، حكومت دینى لازم است. اجراى قانون قصاص بدون قدرت و حكومت، امكان ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
2ـ در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى»
3ـ قاطعیّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» گویا اولیاى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمىرود.
4ـ حقوق اسلامى، آمیخته با اخلاق اسلامى است. «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِصاصُ» ، «فَمَنْ عُفِیَ»
5ـ اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص مىداند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو مىشناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خونبها و عفو را مطرح مىكند. «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِصاصُ» ، «فَمَنْ عُفِیَ»
6ـ جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خونبها، براى تربیت شماست. «تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
7ـ تجاوز از حدود الهى و سوء استفاده از آن ممنوع است. «فَمَنِ اعْتَدى» ، «فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ»
8ـ اگر در قانونى تخفیف قرار دادید، جلو سوء استفادهها را بگیرید. «ذلِكَ تَخْفِیفٌ» ، «فَمَنِ اعْتَدى»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1