تبیان، دستیار زندگی
در میان شاعران کلاسیک فارسی بیش از همه این مولوی است که موضوع ماه رمضان، روزه و روزه داری در اشعارش انعکاس دارد. در ابتدا اشعاری از این شاعر می آوریم و در ادمه شعرهای شاه نعمت الله ولی، حکیم خاقانی شروانی، سوزنی سمرقندی، نزاری قهستانی، شاطر عباس صبوحی و ش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عجایب دان صیام

در میان شاعران کلاسیک فارسی بیش از همه این مولوی است که موضوع ماه رمضان، روزه و روزه‌داری در اشعارش انعکاس دارد. در ابتدا اشعاری از این شاعر می آوریم و در ادامه شعرهای شاه نعمت‌الله ولی، حکیم خاقانی شروانی، سوزنی سمرقندی، نزاری قهستانی، شاطر عباس صبوحی و شهریار، حاف1 فرخی، منوچهری، مسعود سعد، فردوسی، خاقانی و ناصر خسرو را در این موضوع می آوریم .

فرآوری: رضایی -بخش ادبیات تبیان
ماه رمضان

مولوی:

می‏بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام/گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام

گر تو را سودای معراجست ‏بر چرخ حیات/دانک اسب تازی تو هست در میدان صیام

هیچ طاعت در حبان آن روشنی ندهد تو را/چونک بهر دیده دل کوری ابدان صیام

چونک هست این صوم نقصان حیات هر ستور /خاص شد بهر کمال معنی انسان صیام

چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود/پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان صیام

چیست آن اندر جهان مهلکتر و خونریزتر/بر دل و بر جان و جا خون خواره شیطان صیام

خدمت‏خاص نهانی تیز نفع و زود سود/چیست پیش حضرت درگاه این سلطان؟ صیام

ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد/آنچ کرد اندر دل و جانهای مشتاقان صیام

در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل/هست‏بهتر از حیات صد هزاران جان صیام

گرچه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن/لیک و الله هست از آنها اعظم الارکان صیام

لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را/چون شب قدر مبارک هست‏خود پنهان صیام

سنگ بی قیمت که صد خروار ازو کس ننگرد/لعل گرداند چو خورشید درون کان صیام

شیر چون باشی که تو از روبهی لرزان شوی/چیره گرداند تو را بر بیشه شیران صیام

بس شکم خاری کند آنکو شکم خواری کند/نیست اندر طالع جمع شکم خواران صیام

خاتم ملک سلیمانست ‏یا تاجی که بخت/می‏نهد بر تارک سرمای مختاران صیام

خنده صایم به است از حال مفطر در سجود/زانک می‏بنشاندت بر خوان الرحمن صیام

در خورش آن بام تون، از تو به آلایش بود/همچون حمامت‏بشوید از همه خذلان صیام

شهوت خوردن ستاره نحس دان تاریک دل/نور گرداند چو ماهت در همه کیوان صیام

هیچ حیوانی تو دیدی روشن و پر نور علم/تن چون حیوانست مگذار از پی حیوان صیام

شهوت تن را تو همچون نیشکر در هم شکن/تا درون جان ببینی شکر ارزان صیام

قطره تو، سوی بحر کی توانی آمدن؟!/سوی بحرت آورد چون سیل و چون باران صیام

پای خود را از شرف مانند سر گردان به صوم/زانک هست آرامگاه مرد سر گردان صیام

خویشتن را بر زمین زن درگه غوغای نفس/دست و پایی زن که بفروشم چنین ارزان صیام

گرچه نفست رستمی باشد مسلط بر دلت/لزر بر وی افکند چون بر گل لرزان صیام

ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می‏زهد/هست آن ظلمت‏به نزد عقل هشیاران صیام

گر تو خواهی نور قرآن در درون جان خویشتن/هست ‏سر نور پاک جمله قرآن صیام

بر سر خوان‌های روحانی که پاکان شسته‏اند/مر تو را همکاسه گرداند بدان پاکان صیام

روزه چون روزت کند روشن دل و صافی روان/روز عید وصل شد را ساخته قربان صیام

در صیام ار پا نهی شادی کنان نه با گشاد/چون حرامت و نشاید پیش غنا کان صیام

زود باشد کز گریبان بقا سر بر زند/هر که در سر افکند ماننده دامان صیام

(کلیات شمس جزو سوم صص 291 تا 293)

این روزه چو به‏ غربیل ببیزد جان را/ پیدا آرد قراضه پنهان را

جامی که کند تیره مه تابان را/ بی پرده شود نور دهد کیوان را

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 29)

هین نوبت صبر آمد و ماه روزه /روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه

بر خوان فلک گرد پی در یوزه/تا پنبه جان باز رهد از غوزه

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 622)

روی تو نماز آمد و چشمت روزه/ وین هر دو کنند از لبت دریوزه

جرمی کردم مگر که من مست‏بدم/ آب تو بخوردم و شکستم کوزه

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 162)

شاه نعمت الله ولی :

رمضان آمد و روان بگذشت/بود ماهی به یک زمان بگذشت

شب قدری به عارفان بنمود/این معانی از آن بیان بگذشت ...

حکیم خاقانی شروانی :

جاهش ز دهر چون مه عید از صف بخوم/ذاتش زخلق چون شب قدر از مه صیام

سوزنی سمر قندی :

گر در مه صیام شود خوانده این مدیح/بر تو بخیر باد مدیح و مه صیام

نزاری قهستانی :

خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام/براولیا و احبای شهریار انام

شاطر عباس صبوحی:

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است/آری افطار رطب در رمضان مستحب است

روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه/بخورد روزه خود را به گمانش که شب است

شهریار:

حکمت روزه داشتـن بگـذار/ باز هم گفته و شنیده شود

صبرت آمــوزد و تسلط نفـس/ و ز تو شیطان تو رمیده شود

هر که صبرش ستون ایمان بود/ پشت‏ شیطان ازو خمیده شود

آفتــــاب ریــاضتی که ازو/ میوه معرفت رسیده شود

چه جلایی دهد به جوهر روح/ کادمی صافی و چکیـده شود

بذل افطار سفره عدلی است / که در آفــاق گستـــریده شود

فقر برچیده‏ دارد از خوانـی/ که به پای فقیر چیده شود

شب قدرش هزار ماه خداست/ گوش کن نکتــه پروریـده شود

از یــکی میــــوه عمـــل کـــه درو/ کشته شد، سی هزار چیده شود

گر تکانی خوری در آن یک شب/ نخـل عمــر از گنـه تکیـده شود

مفت مفروش کز بهای شبی/ عمرهـا باز پـس خـریده شود

روز مهلت گذشت و بر سر کوه/ پرتــوی مانـده تــا پریــده شـود

تا دمی مانده سر بر آر از خواب/ور نه صور خــدا دمیـــده شــود

حافظ:

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست/ می زخمخانه به جوش آمد و می‏‌باید خواست

توبه زهد فروشان گران جان بگذشت/وقت رند و طرب کردن رندان پیداست

(حافظ ص 16)

بیا که ترک فلان خوان روزه غارت کرد/ هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد/که خاک میکده عشق را زیارت کرد...

(حافظ ص 89)

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت/ در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

وقت عزیز رفت‏ بیا تا قضا کنیم/ عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

در تاب توبه چند توان سوخت همچون عود/ می‏ده که عمر در سر سودای خام رفت

(حافظ ص 58)

باز ای و دل تنگ مرا مونس جان باش/وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده عشق فروشند/ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش...

(حافظ ص 184)

ناصر خسرو:

از نماز و روزه تو هیچ نگشاید تو را/ خواه کن خواهی مکن، من با تو گفتم راستی

(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)

سوی بهشت عدن یکی نردبان کنم /یک پایه از صلات و دگر پایه از صیام

(ناصر خسرو ص 58)

خاقانی:

عشق آتشی است کاتش دوزخ غذای اوست /پس عشق روزه‏‌دار و تو در دوزخ هوا

(خاقانی ص 205)

ز این دونان فلک از خوانچه دونان بینند/تا نبینم که دهان از پی خور بگشایید

از طرب روزه بگیرید و به خون ریز سرشک/نه به خوان ریزه این خوان چه زر بگشایید

(خاقانی ص 158)

فردوسی:

همان بر دل هر کسی بوده دوست / نماز شب و روزه آیین اوست

(فردوسی 203/3)

منوچهری:

بر آمدن عید و برون رفتن روزه / ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

(منوچهری به نقل از دهخدا)

فرخی:

عید قربان بر او مبارک باد /هم بر آنسان که بود عید صیام

(فرخی به نقل از دهخدا)

مسعود سعد:

نزد خداوند عرش بادا مقبول/ طاعت ‏خیر تو و صیام و قیامت

(مسعود سعد به نقل از دهخدا)


منبع: هنرآنلاین