تبیان، دستیار زندگی
فردى كه مدیریت سازمانى در جامعه اسلامى را با هدف رضایت حق تعالى و اداى تكلیف مى پذیرد، در هر امرى باید خدا را در نظر داشته باشد. یعنى قوه ى جاذبه و دافعه اش، نرمش و قاطعیتش، انتقاد و پیشنهادهایش، مشورت و تصمیماتش، همه و همه را به دور از هواهاى نفسانى انجا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدا راضی باشه یا بنده هاش؟ کدامیک!

انتقاد

با توجه به فرمایشات حضرت على "علیه السلام"، مدیران نه تنها نباید از افراد منتقد آزرده شوند، بلكه باید در انتخاب چنین افرادى تاكید و اصرار داشته باشند. در این صورت مدیر فردى انتقاد پذیر خواهد بود كه این مهم لازمه ى اصلاح و بهبود امور مى باشد. اگر مدیر جوى را ایجاد كند كه كسى مایل به انتقاد و بیان مشكلات و ضعف هاى مدیریتى سازمان یا دستگاهى كه در آن شاغل است، نباشد كم كم زمینه هاى چاپلوسى و تملق فراهم خواهد شد.

اصل انتقاد پذیرى

حضرت على "علیه السلام" در بخشى از فرمان معروف خود به مالك اشتر مى فرمایند: ثم لیكن آثرهم عندك اقولهم بمر الحق لك [شهیدى سید جعفر، ترجمه ى نهج البلاغه، ص 328]

'... و آنكس را بر دیگران بگزین كه سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید.'

اگر یكى از كارمندان و یا معاونین مدیر از عملكرد یا رفتار مدیریتى او انتقاد كرد و این انتقاد وارد بود از این سخن تلخ حق نباید ناراحت شده و عكس العمل منفى داشته باشد، بلكه زمینه اى را فراهم سازد تا افراد جرات انتقاد داشته باشند. اگر انتقاد افراد صحیح باشد موجب تذكر و یادآورى براى مدیر است و از نظرات و نصایح همكارانش بهره بردارى مى كند كه در این صورت قابل تقدیر است و مدیر باید اظهار خوشحالى كند. اگر براى انتقادكننده امرى مشتبه شده و سوء تفاهمى پیش آمده باشد در صورت وجود داشتن زمینه ى انتقاد، مطرح مى شود و مدیر مطلع مى گردد كه در این حالت با توضیحات وى موضوع منتفى مى گردد.

با توجه به فرمایشات حضرت على "علیه السلام"، مدیران نه تنها نباید از افراد منتقد آزرده شوند، بلكه باید در انتخاب چنین افرادى تاكید و اصرار داشته باشند. در این صورت مدیر فردى انتقاد پذیر خواهد بود كه این مهم لازمه ى اصلاح و بهبود امور مى باشد. اگر مدیر جوى را ایجاد كند كه كسى مایل به انتقاد و بیان مشكلات و ضعف هاى مدیریتى سازمان یا دستگاهى كه در آن شاغل است، نباشد كم كم زمینه هاى چاپلوسى و تملق فراهم خواهد شد.

امیرمومنان مولاى متقیان حضرت على "علیه السلام" در بخشى دیگر از نامه خویش به مالك اشتر مى فرمایند:

ثم احتمل الخرق منهم و العى و نح عنهم الضیق و الانف. [سیماى كارگزاران در نهج البلاغه، ص 44]

'بنابراین، درشتى، بد زبانى و لكنت آنان را تحمل كن و تنگ خلقى و غرور را از خود دور ساز.'

فردى كه مدیریت سازمانى در جامعه اسلامى را با هدف رضایت حق تعالى و اداى تكلیف مى پذیرد، در هر امرى باید خدا را در نظر داشته باشد. یعنى قوه ى جاذبه و دافعه اش، نرمش و قاطعیتش، انتقاد و پیشنهادهایش، مشورت و تصمیماتش، همه و همه را به دور از هواهاى نفسانى انجام دهد. اگر سخنى مى گوید و اقدامى مى نماید به خاطر خشنودى دیگران اعم از روسا و مرئوسین نیست، بلكه ملاك براى او رضایت خداوند تبارك و تعالى است

معمولا اگر مدیر با صبر و حوصله و متانت و سعه صدر با افرادى كه احیانا انتقادهاى نابجا مى كنند و در هر امرى شروع به انتقاد مى نمایند، برخورد نماید به مرور زمان، عملا به آن ها آموخته است كه چگونه باید انتقاد كرد.

حضرت على "علیه السلام" در بخشى از خطبه یكصد و بیست و یك مى فرمایند:

و اقبلوا النصیحه ممن اهداها الیهم و اعقلوها على انفسكم. [امامى محمد جعفر و آشتیانى محمد رضا، ترجمه گویا و شرح فشرده نهج البلاغه، ص 90]

'... كسى كه به شما نصیحت را هدیه كند، آن را بپذیرید و قبول كنید و آن را در درون وجود خود نگهدارى نمایید.'

اصل خود باورى و اعتماد به نفس

حضرت على "علیه السلام" در حكمت دویست و هفتاد و چهار چنین مى فرمایند:

لا تجعلوا علمكم جهلا و یقینكم شكا اذا علمتم فاعملوا و اذا تیقنتم فاقدموا . [شهیدى سید جعفر، ترجمه ى نهج البلاغه، ص 412]

'دانش خود را نادانى می انگارید و یقین خویش را گمان مپندارید و چون دانستید دست به كار آرید و چون تعیین كردید پاى پیش گذارید'.

مدیریتی كه از صفت سازنده و امتیاز ارزنده ى 'اعتماد به نفس' برخوردار باشد، بار مشكلات حوزه ى مدیریت را به راحتى بر دوش پر توان جان مى گذارد و آن را از پیچ و خم مشكلات عبور داده و عاقبت به نحو شایسته اى به سر منزل مقصود مى رساند. در همین جا لازم است، به بخشى از بركات و ثمرات اعتماد به نفس، فهرست گونه اشاره شود تا اهمیت و عظمت آن، در به دست آوردن موفقیت در مسند مدیریت هر چه بهتر روشن گردد.

کمال

از ویژگى ها و ثمرات اعتماد به نفس این است كه:

1- ركود و جمود فكرى را از بین برده و موجبات شكوفایى افكار را فراهم مى سازد.

2- عقده هاى خطرناك خود كم بینى را كه در نتیجه به تقلیدهاى كوركورانه و رفتارهاى میمون صفتانه مى انجامد، ریشه كن مى كند و روحیه ى استقلال را در عمق جان انسان، زنده مى سازد و شخص را از پوچى گرایى و بى وزنى دور نگه مى دارد.

3- نه تنها از اضمحلال شخصیت انسان جلوگیرى مى كند، بلكه رشد شخصیت و نگهبانى آن را نیز بر عهده مى گیرد.

4- اضطراب و تزلزل در تصمیم گیرى را از بین مى برد و قاطعیت و عزم راسخ را در فضاى اندیشه ها مى گستراند.

5- ریشه ى طمع و چشمداشت به امكانات دیگران را در نهان انسان مى سوزاند و او را از فضاى ذلت و زبونى دور نموده و سرانجام به محیط معطر آزادگى و آزادى وارد مى شود.

آن مدیرى كه در سایه ى پر بركت 'اعتماد به نفس' به این همه امتیازات ملكوتى و صفات جبروتى دست یابد، دستش 'ید بیضا' و قلمش 'ثعبان مبین' موسوى و نفسش دم حیاتبخش عیسوى خواهد بود و در درون هر تشكیلات و سازمانى كه قدم زند، قدمش خیر مقدم و قلمش گویاى 'خیر الكلام' مى باشد و طبعا به موفقیت و پیروزى مطلوب خواهد رسید. [تقوى دامغانى، سید رضا، نگرشى بر مدیریت اسلامى، ص 164]

اصل خطر پذیرى و شجاعت

حضرت على "علیه السلام" در بخشى از خطبه سى و دوم مى فرمایند: و لا نتخوف قارعه حتى تحل بنا [جعفرى محمد تقى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد هشتم، ص 266]

'و از هیچ رویداد خطرناكى كه ضربه مهلك مى آورد بیمى نداریم تا بر سر ما فرود آید.'

این چنین مدیریت جز از خدا نمى هراسد و نمى ترسد و با نیتى صادق و عزمى راسخ وظایفش را شجاعانه انجام مى دهد

مدیر باید انسانى دلیر، حقیقت جو و دفاع كننده از حق و درستى باشد. اگر مدیر فردى محافظه كار و ترسو باشد و على رغم تشخیص درست مساله، بنا به فشارها و یا ملاحظاتى دست از حق بردارد و به ناحق عمل كند، در دراز مدت سبب نارضایتى افراد درستكار و جسور شدن كسانى خواهد شد كه با صداقت عمل مى كنند. شجاعت یعنى میل به حق گویى و دفاع از حق. فرد شجاع كسى است كه آنچه را حقیقت دارد بازگو و عمل كند و از دفاع از حق نهراسد.

علاوه بر آن، شجاعت یعنى خطر پذیرى و قبول عواقب و آثارى كه احتمالا از انجام یك كار ممكن است بر جاى بماند. بطور كلى، هر تصمیمى و هر برنامه اى مخاطراتى دارد كه بعدا ممكن است مورد سئوال قرار گیرد. [میر كمالى سید محمد، رهبرى و مدیریت آموزشى، ص 153]

فردى كه مدیریت سازمانى در جامعه اسلامى را با هدف رضایت حق تعالى و اداى تكلیف مى پذیرد، در هر امرى باید خدا را در نظر داشته باشد. یعنى قوه ى جاذبه و دافعه اش، نرمش و قاطعیتش، انتقاد و پیشنهادهایش، مشورت و تصمیماتش، همه و همه را به دور از هواهاى نفسانى انجام دهد. اگر سخنى مى گوید و اقدامى مى نماید به خاطر خشنودى دیگران اعم از روسا و مرئوسین نیست، بلكه ملاك براى او رضایت خداوند تبارك و تعالى است.

این چنین مدیریت جز از خدا نمى هراسد و نمى ترسد و با نیتى صادق و عزمى راسخ وظایفش را شجاعانه انجام مى دهد و هر كجا كه لازم باشد پس از بررسى، تدبیر و تشخیص به حق بودن عمل، خطر را مى پذیرد و با شجاعت اقدام مى نماید و مطمئن است كه: ان الله یدافع عن الذین امنوا "سوره ى حج آیه 38". 'خداوند مومنان را از هر مكر و شر دشمن نگاه مى دارد'.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش نهج البلاغه تبیان 


منابع:

سایت تعلیمات اسلامی واشنتگتن

مدیریت و رهبرى با سیرى در نهج البلاغه جلد 2 ـ محمد اصلى پور

سید جعفر شهیدى، ترجمه ى نهج البلاغه

محمد تقى جعفرى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد هشتم

مطالب مرتبط:

ایراد مسئولین! و ضربه خوردن مردم!

قابل توجه مسئولین! مشکل فقط آمریکانیست!

مسئولین حواسشون نیست؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.