عجیب ترین مهمونی دنیا!
تازه من امتحان کردم آن موقعها که در روز اول ماه رمضان تردید داشتند که ماه وارد شده یا نه، اگر دقت میکردی از حال و هوای دیگران میفهمیدی واقعاً ماه رمضان وارد شده بود. و یا عید فطر، آن هم حال و هوای دنیا با روز قبلش که ماه مبارک است فرق دارد البته روز عید هم حال مخصوص خوبی دارد.
وقتی این ماه میآید در واقع هر جا هستی، هستی ولی با ورود این ماه حال و هوای تو عوض میشود.همیشه وقتی مهمانی دعوت میشوی، باید بلند شوی از خانهات خارج شوی، بروی جایی که مهمان هستی، تا از تو پذیرایی کنند، اما این مهمانی فرق میکند؛ این بار صاحبخانه میآید. هرجا هستی باش، ولی حال و هوای تو را عوض میکند.
راستش، همیشه این خانه هست و صاحبخانه هم هست، فقط اختیار پذیراییاش را به خودت سپرده است، اما در این ماه و این مهمانی، مکان همان مکان است ولی صاحبخانه خودش از تو پذیرایی میکند.
میخواهد به کارهای خوبت جایزه بدهد؛ اگر همیشه برای جایزه باید کاری انجام بدهی، این دفعه به کارهای نکرده هم جایزه می دهد!!
صاحبخانه گفته نفس بکشی تسبیح است و جایزه دارد، در زمان بیداری بخوابی جایزه دارد، زمان خواب بیدار باشی جایزه دارد، کارهای خوب جایزهاش از همیشه بیشتر است، اگر یک آیه بخوانی جایزه یک ختم را به تو می دهند و... .
در هر مهمانی به نسبت دارایی صاحبخانه خوراکیهای بهتر و بهتر میآورند، اگر بخوری خوشحال میشوند ولی این دفعه این صاحبخانه که همه چیز مال اوست، گفته مال خودت را هم اگر نخوری جایزه دارد.
وقتی مهمانی نبود همه چیز مال خودش بود، اما حالا که مهمانی داده و همه چیز هم هست، اگر نخوری جایزه دارد؛ می دانی چرا؟ چون اساساً برخلاف دو دو تا چهارتای ما، در دنیا قانونهایی هست مهم و مخفی که اولیا گاهی این رازها را برای ما فاش کردهاند:
یک حدیث قدسی هست که میگوید: «یا داود! من پنچ گنج را پنج جا قرار دادم که مردم دنیا پنج جای دیگر دنبالش میگردند و نمییابند....»«...یکی از آن گنجها سعادت و خوشبختی است که من در مخالفت نفس قرار دادم ولی مردم دنیا در موافقت نفس جستجو میکنند».
من دلم می خواهد بخورم. دلم می خواهد ببینم. دلم می خواهد بروم. دلم... دلم... دلم... .
این دلم دلمها که من همراهیاش میکنم نفس است که همراهی من ظاهراً باعث خوشحالی من است و من فکر می کنم اگر هر چی بخواهم بشود خوشبخت خواهم بود. ولی در واقع من را از خوشبختی دور می کند. ماه مبارک در جهت رساندن من به خوشبختی تمرین می دهد. با مثال توضیح می دهم:
اساساً خب نظر صاحبخانه این است که کارهایی را که دلت می خواهد بکنی، نکنی! این برای تو بهتر است!
می دانی چرا؟
روایت داریم «اعدا عدوک نفسک بین جنبیک» دشمن ترین دشمنت نفس و دلت است که در سینه ات قرار دارد.
هر آنچه دلم بخواهد اگر فراهم بشود، باز هم بیشتر خواهم خواست... (روز قیامت هل من مزید جهنم به گوش میرسد. یعنی هر چه به جهنمی داده شود، میگوید اگر میشود باز هم بیشتر...).
نفس آدمی هم همینطور است، هر چه بیشتر باب میل او رفتار کنی باز هم چیزهای جدیدتر میخواهد و تمامی ندارد و با این کار بزرگتر میشود و بیشتر به تو مسلط میشود. ارادهات در مقابلش ضعیف میشود و اینجاست که در مرحله انتخاب بین حق و دلخواسته شکست میخوری و گاهی زندگی و خوشبختیات را به پایش می دهی.
اگر به بچه از کوچکی هر چه دلش بخواهد بدهی، بعد در نوجوانی و... هم موافق دلخواستهاش رفتار کنی، نباید ناراحت شوی که در کهولت سن پدر و مادر دلش نمیخواهد از آنها نگهداری کند. چون تو خودت نفس فرزندت را سرکش و خودخواه بار آوردی.
ماه مبارک تمرین پا گذاشتن روی دلخواستههاست. ماه مبارک تمرین کار خوب سخت انجام دادن است. ماه مبارک ما را برای بهترین شدن آماده می کند و تحمل سختی را برای رسیدن به بهترینها آسان میکند. مهمانی ای که دستت را پر از توانایی می کند؛ گرچه در ظاهر با نخوردن فکر میکنی ضعیف میشوی، ولی این واقعیت که روح و ارادهات قوی میشود، غیر قابل انکار است.
در شب بیداریهای پر مایه این شبها التماس دعای فراوان برای فرج آقا (عج).
راحله یونسی
بخش خانواده ایرانی تبیان