تبیان، دستیار زندگی
جسم آن عالم چون ماده و طبیعت کثیف این عالم نیست؛ بلکه جسم لطیف است، که بر اثر تجلی نفس و ظهور آن در عالم صورت پدیدار میشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معاد حقیقی

معاد

کلمه معاد در اصطلاح دینی بیان کننده یک باور دینی است. می دانیم که باورهای دینی به طور کلی دو دسته هستند:

الف: باورها و اعتقادات اصلی و زیر بنایی

ب: اعتقادات فرعی و روبنایی؛

عقیده و باوری که معاد عهده دار بیان آن است از دسته اول بوده و در کنار باورهای «توحید» و «نبوت» اصول سه گانه و جدایی ناپذیر ادیان توحیدی را تشکیل می دهند.

اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام است (یعنی نمی شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد) در تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت، ایمان به یوم آخر آمده است، یعنی پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می کنند، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند، که معنی آن این می شود که همین طوری که خداشناسی لازم است (یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد)، در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد، یعنی پیغمبر نیامده است که در مسأله معاد بگوید چون من می گویم معادی هست شما هم بگویید معادی هست، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است. نه، ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند، معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند.

معاد حقیقی، جسمانی است نه مادی طبیعی

آنچه از ضروریات دین است و اعتقاد به آن لازم است و عقل نیز کافل اثبات آنست همان معاد جسمانی است نه معاد طبیعی مادی. در آنجا انسان مورد نعمت ها و عذاب های خداوند واقع می شود با بدن جسمانی، نه با بدن طبیعی و مادی. و این منتسبین به علم و شریعت بین «جسم» و «ماده» فرق نگذارده اند و معاد جسمانی را مادی و طبیعی انگاشته اند؛ با آنکه اعتقاد به معاد مادی خلاف ضرورت اسلام و آیات قرآن کریم و روایات وارده از معصومین صلوات الله علیهم أجمعین است، و در حقیقت به مذهب مادیون و طبیعیون و تناسخیه رجوع می کند.

تمام دردها و بلاها و گناهان به علت فراموش كردن معاد است: (بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب) ایمان به آخرت تنها سرمایه اى است كه جلوى تبهكارى ها را مى گیرد و بزرگترین عاملى كه سازنده انسان است، به یاد آوردن معاد و اعتقاد به روز قیامت است

آیة مبارکه «و أشرقت الارض بنور ربها؛ و زمین به نور پروردگارش درخشان و روشن می شود» (آیه 69 سوره زمر) و روایاتی که دلالت دارد بر آنکه جسم عالم آخرت از این اجسام لطیف تر است و در قیامت مردم دفع کثافات و قاذورات ندارند و هرچه میخورند و می آشامند جزء بدن می شود، و در آن نشأه، بهشتی ها به صورت جوان شاداب بدون نقص عضو، چون کری و کوری و چلاقی، با صورت های دلفریب و زیبا، و جهنمیان به صورت های زشت و منکر و نابینا محشور میگردند؛ همه و همه به خوبی دلالت دارد بر آنکه جسم آن عالم چون ماده و طبیعت کثیف این عالم نیست؛ بلکه جسم لطیف است، که بر اثر تجلی نفس و ظهور آن در عالم صورت پدیدار می شود.

معاد و استدلال های قرآنی

دو نوع استدلال در قرآن کریم هست. یک نوع استدلال بر معاد، بر اساس توحید است که در قرآن می گوید: ممکن نیست که خدا، خدا باشد ولی معادی نباشد. یعنی اگر معاد نباشد خلقت عبث است. قرآن بگونه ای می خواهد بیان کند که یا باید بگویید خدایی نیست، پس خلقت و آفرینش عبث و باطل و بیهوده است، دنبال حکمت در خلقت نباید رفت و مانعی نخواهد داشت که خلقت عبث و بیهوده باشد.

پس در نتیجه باید بگوییم خدایی بوده است که خلقت وجود دارد و در آن صورت نیز معاد متمم و مکمل خلقت است و جزئی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص و عبث و بیهوده است.

یک سلسله استدلال های دیگر نیز در قرآن آمده است که نظام موجود را دلیل بر قیامت قرار می دهد. در اول سوره حج و مومنون آمده است که ای انسان اگر در بعثت و قیامت شک و ریب دارید پس به خلقت خودتان توجه کنید، ما شما را از نطفه آفریدیم، نطفه را از خاک آفریدیم، بعد نطفه را به علقه و سپس علقه را به مضغه تبدیل کردیم سپس برای مضغه استخوان قرار دادیم، بعد گوشت پوشاندیم و شما را به صورت طفل در آوردیم. شما همین راه را که آمده اید ادامه می دهید تا می رسد به قیامت. پس سر اینکه معاد را جزء اصول دین قرار دادند جدا از ضروریت آن در دین و از توابع نبوت بودن، این بوده است که اثبات آن بسیار است و دیگر اینکه انسان به واسطه اثبات معاد مقداری در چگونگی آفرینش خود و خلقتش اندیشه می کند و به مسئله معاد به عنوان یک امر مستقل ایمان می آورد.

جسم آن عالم چون ماده و طبیعت کثیف این عالم نیست؛ بلکه جسم لطیف است، که بر اثر تجلی نفس و ظهور آن در عالم صورت پدیدار می شود

انگیزه هاى انكار معاد

1. گریز از مسئولیت; كه همان شهوت عملى است. گاهى انسان مى خواهد از درخت یا زمینى در بیابان استفاده كند، وجدان اخلاقى و روح تقوا به او مى گوید این كار را نكن، چون صاحبش راضى نیست. او براى اینكه سر وجدان خود كلاهى بگذارد مى گوید: این زمین ها و درخت ها مالك ندارند; تا راه را براى استفاده خود باز كند: (بَلْ یُریدُ الاِْنْسانُ لیَفْجُرَ اَمامَهُ).( قیامت (75)، آیه 4)

2. شبهه علمى; دلیل دیگر، عدم ایمان به قدرت و علم خدا مى باشد، خداوند در سوره تغابن مى فرماید:(زَعَمَ الَّذینِ كَفَروا اَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبّى لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّوُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلى اللهِ یَسیرٌ); (تغابن (64)، آیه 6) كافران گمان كردند كه برانگیخته نمى شوند، بگو به خداى سوگند كه برانگیخته مى شوید و سپس از اعمال خود آگاه مى گردید و این بر خدا بسیار آسان است.

تمام دردها و بلاها و گناهان به علت فراموش كردن معاد است: (بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب) (ص (38)، آیه 26) ایمان به آخرت تنها سرمایه اى است كه جلوى تبهكارى ها را مى گیرد و بزرگترین عاملى كه سازنده انسان است، به یاد آوردن معاد و اعتقاد به روز قیامت است.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

کتاب: رمضان ماه خدا ـ زین العابدی احمدی ، حسنعلی احمدی

سایت شیعه سرچ

ویکی فقه

کتابخانه طهور

مطالب مرتبط:

چرا برخی معاد را قبول ندارند؟!

آیا معاد، جسمانی است؟

دلائل اثبات معاد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.