ای کاش کمی منصف بودیم!
در این مقاله بر آن هستیم که یکی از دیدگاه ها و اشارات اهل سنت را پیرامون پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله و و ویژگی های ایشان بیان کنیم و به آن پاسخ دهیم.
سوال:
مىگویند كه پیامبر اكرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: ( خدایا! من جز بشرى نیستم پس هر كس را كه از مسلمانان، ناسزایش گفتم یا لعنت كردم یا تازیانهاش زدم و او اهل آن لعنت یا دشنام نبود، آن را براى او مایه رحمت و بركت قرار بده. ) (صحیح بخارى، ج 8، ص 96، كتاب الدعوات، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله): من آذیته فاجعله له زكاةً و رحمةً .، صحیح مسلم، ج 4، ص 2007، كتاب البر و الصلة و الآداب، باب 25، سنن ابىداود، ج 4، ص 215، كتاب السنة، باب فى النهى عن سب اصحاب رسولاللَّه (صلی الله و علیه وآله).
این گونه روایات - كه اكثراً از ابوهریره نقل شده - این مطلب را به ما مىفهماند كه نبىّ مكرّم اسلام (صلی الله و علیه وآله) بیهوده به افراد دشنام مىداد و آنان را لعنت مىكرد و به آنها تازیانه مىزد!.
پاسخ:
- آیا هیچ مسلمانى مىپذیرد كه آن حضرت به كسى دشنام داده باشد؟ یا بیهوده كسى را تازیانه بزند یا لعنت كند؟
براى روشن شدن اذهان، دو مورد از دشنامها و نفرینهاى آن پیامبر رحمت را نقل مىكنیم تا معلوم شود بین پیامبر صحاح و پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله) چه مقدار تفاوت است!:
الف: انس مىگوید:
( دختر بچه یتیمى را مادرم سرپرستى مىكرد. روزى پیامبر (صلی الله و علیه وآله) او را دید و گفت: « عمرت دراز مباد. » كودك گریه كنان نزد امّسلیم ( مادر انس ) رفت و جریان نفرین پیامبر (صلی الله و علیه وآله) را به او گفت. او نیز با عجله خدمت رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) رسید. حضرت پرسید چه شده؟ او شكایت كودك را به عرض رساند. فرمود: مگر نمىدانى كه من با خدا شرط كردم و گفتم كه من بشرى هستم و مثل دیگران خشنود مىشوم و یا غضب مىكنم. هر كه را بیهوده نفرین كردم آن را براى او وسیله پاكى و تقرب او در قیامت قرار بده؟ ) صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 2009 ، كتاب البر و الصلة و الآداب ، باب25)
ب: ( پیامبر اكرم (صلی الله و علیه وآله) دستور داد كه اگر كسى به فلان آب دسترسى پیدا كرد دست به آن نزند تا من بیایم. دو نفر جلوتر رفته و به آن دست زدند. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) وقتى متوجّه قضیّه شد به آن دو ناسزا گفته و هر چه خواست نثارشان كرد . . . ! ) (همان ، ص 1784، كتاب الفضائل، باب فى معجزات النبى (صلی الله و علیه وآله). )
گیریم كه آن دو نفر با نافرمانیشان پیامبر رحمت را به خشم آورده باشند، آن بچه یتیم چه كرده بود؟ به آن دو نفر ناسزا ، چرا؟
در بررسى اینگونه روایتها باید به چند نكته توجه داشت:
1- بخارى در صحیح خود روایات متعددى نقل مىكند كه آن حضرت اهل فحش و ناسزاگویى نبود و خود مىفرمود: بهترین شما خوش خلقترین شما است، و در حیاء آن حضرت، مىنویسد كه از دخترى كه در پرده مىباشد باحیاتر بوده است، و نیز از عایشه نقل مىكند كه:
( روزى گروهى از یهود نزد رسول خدا (صلی الله و علیه وآله)آمدند و گفتند: « السلام علیكم » ( یعنى مرگ بر شما ) حضرت هم در جواب فرمود: « علیكم ». عایشه مىگوید: من ناراحت شدم و گفتم: بر شما باد و خدا شما را لعنت كرده و بر شما غضب نمود. حضرت فرمود: اى عایشه! آهستهتر! بر تو باد به رفق و مدارا و بپرهیز از درشتى و فحش. گفتم : مگر نشنیدى چه گفتند؟ فرمود مگر نشنیدى چه جواب دادم؟ نفرین من درباره آنها مستجاب است ولى نفرین آنها درباره من مستجاب نیست. )
حضرتش آنگاه كه از كسى ناراحت مىشد مىفرمود « ترب جبینه » یعنى بر جبین او خاك بنشیند. (صحیح بخارى ، ج 4 ، ص 230، باب المناقب، باب صفة النبى (صلی الله و علیه وآله)، و ج 5 ، ص 34 ، باب فضائل اصحاب النبى (صلی الله و علیه وآله، باب مناقب عبد اللَّه بن مسعود، و ج 8 ، ص 15-17، كتاب الادب، باب لم یكن النبى (صلی الله و علیه وآله)فاحشاً و لا متفحشاً و 104و 106 كتاب الدعوات باب الدعا على المشركین و باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)یستجاب لنا فى الیهود و لا یستجاب لهم فینا ).
آرى، این است خلق و خوى آن بزرگوار و آن بود برخورد آن بزرگ مربّى انسانها با دشمنان یاوهگو .
مسلم از انس - خادم رسول خدا (صلی الله و علیه وآله)- نقل مىكند كه گفت:
( من 9 سال حضرتش را خدمت كردم، یكبار به من « اف » نگفت و نیز اگر كارى انجام دادم ( كه نباید انجام مىدادم ) نگفت چرا انجام دادى و اگر ندادم ( كه باید انجام مىدادم ) نگفت چرا انجام ندادى . ) (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 1804-5 ، كتاب الفضائل ، باب 13).
راستى آیا مىتوان باور كرد كه الگو و معلّمى اینچنین، با كودكى یتیم چنان كند كه اعتراض آن كودك و مربّى او را در پى داشته باشد و آنگاه عذر بیاورد كه من بشرى هستم و غضب مىكنم و . . . ؟ آیا این عمل از یك بشر عادى سر مىزند؟
مگر قرآن در اوصاف بندگان واقعى خداى رحمان نمىفرماید : « آنان كسانى هستند كه اگر افرادى با آنها به جهالت برخورد بدى كردند، آنان با سِلم و آرامى از آن مىگذرند؟ » سوره فرقان ، آیه 63 .
مگر نه این است كه حیاء مانع انسان از ناسزاگویى است؟ و مگر خود نفرموده است كه: « حیاء شعبهاى از ایمان است . » ؟ ( صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 9 و 12 ، كتاب الایمان، باب امورالایمان و باب الحیاء من الایمان).
و مگر خود نفرموده است كه: « مسلمان آن است كه مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند. » الف: صحیح بخارى ، ج 1، ص 9 و 10 ، كتاب الایمان، باب المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده و باب اى الاسلام افضل.
و مگر خود نفرموده است كه: « مومن نیست مگر كسى كه براى برادرش همان را بخواهد كه براى خود مىخواهد . » ؟ الف : صحیح بخارى، ج 1، ص 10، كتاب الایمان ، باب من الایمان ان یحبّ لاخیه ما یحب لنفسه.
مگر در صحیحین نیامده كه: « رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) از همه با تقوىتر بوده است؟ » ( صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 11-12 ، كتاب الایمان ، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)أنا اعلمكم باللَّه و . . . ، و ج 7 ، ص 2 ، ابتداى كتاب النكاح ، ، و ج 8 ص 31 كتاب الادب ، باب من لم یواجه الناس بالعتاب.)
آیا ناسزا گفتن از مصادیق تقوى است؟
مگر نه این است كه: « از زبان رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) جز حق خارج نمىشود؟ » سنن ابىداود، ج 3 ، ص 318، كتاب العلم، باب فى كتابة العلم. آیا نا سزاگویى حق است؟ او خود ناسزا گفتن به اصحاب را نهى مىفرماید . الف : صحیح بخارى، ج 5، ص 10، باب فضائل اصحاب النبى ، باب بعد از باب قول النبى، لو كنت متخذاً خلیلاً قاله ابو سعید.
آیا هیچ مسلمانى مىپذیرد كه پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله)یعنى الگوى همه مومنین - بلكه همه بشریت - خود ناسزا بگوید؟
آن حضرت از ناسزا گفتن به مسلمان - چه صحابى و چه غیر صحابى - نهى كرده و آن را « فسوق » نامیده است . (صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 19 ، كتاب الایمان ، باب خوف المومن من أن یحبط عمله و هو لایشعر ، و ج 8 ، ص 18 ، كتاب الادب ، باب ما ینهى من السباب و اللعن ، و ج 9 ، ص 63 ، كتاب الفتن ، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)لاترجعوا بعدى كفاراً ... ؛ صحیح مسلم ج 1 ، ص 81 ، كتاب الایمان باب 28)
مسلم نقل مىكند كه وقتى به رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) گفتند مشركین را لعنت كن ، مىفرماید: « من مبعوث نشدم كه لعنت كنم بلكه براى رحمت مبعوث شدم. » (صحیح مسلم ، ج 4، ص 2007، كتاب البر و الصلة و الآداب، باب 24 )
آیا مىتوان پذیرفت پیامبر رحمت - كه حاضر نیست مشركین را لعنت و نفرین كند - مسلمانان را بیهوده دشنام داده و آنها را لعنت كند و ...؟
شكى نیست كه هیچ مسلمانى نمىتواند بپذیرد كه پیامبر عظیم القدر او هنگام غضب ، حرفهاى نامربوط بزند و به اصحاب خودش ناسزا بگوید آن گاه به آنان بگوید شما حق ندارید ناسزا بگویید! پس چه شد كه چنین نسبتهایى به آن بزرگوار رواج یافت به طورى كه در صحاح اهل سنت نیز به عنوان روایاتى صحیح درج گردید؟!!
خلاصه:
مصداق پیامبر در هر دو فرقه اسلامی شیعه و اهل سنت یکی است و همه مسلمانان به جز وهابیت ، حضرت محمد بن عبد الله (صلی الله و علیه وآله) را پیامبر خدا می دانند که برای هدایت آخر الزمان مبعوث شده است.
ای کاش کمی منصف تر می بودیم!
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
پرسمان
مقاله حسین طبیان ؛ کتابخانه تبیان
وبلاگ حقگو
مطالب مرتبط:
پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله )در نگاه شاهد آن ایام