تبیان، دستیار زندگی
از حکیم قبیح است که مخلوقات خویش را بیهوده آفریده باشد و آنها را مهمل و سرگردان قرار دهد، و آن رسولان درست است که مانند دیگر مخلوقات ، مخلوق خدایند، اما از آموزندگان حکمت نزد خدای متعال اند و واسطه میان خداوند و خلق اند،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت بعثت انبیاء

امام صادق علیه السلام در اثبات نبوت فرمودند: زمانی که ثابت کردیم که همانا برای ما خالق و صانعی متعالی وجود دارد و این صانع حکیم است و برتر از این است که خلق او را مشاهده کنند و یا لمسش نمایند، به اقتضای حکمتش باید برای مخلوقاتش سفیران و پیام آورانی بیاورد تا خلق را به سوی او هدایت کنند و مصالح و منافعشان را به آنها برسانند؛ چرا که از حکیم قبیح است که مخلوقات خویش را بیهوده آفریده باشد و آنها را مهمل و سرگردان قرار دهد...

معارف دینی و قوانین الهی که از مصدر جلال صادر می شود، باید درست و دست نخورده و تغییر نیافته به دست مردم برسد، یعنی پیامبر خدا در فرا گرفتن وحی الهی خطا نکند و در نگه داری آن گرفتار فراموش کاری و لغزش نشود و در رسانیدن آن به مردم اشتباه یا خیانت نکند، زیرا هدایت مردم به معارف لازمه و قوانین زندگی جزو سازمان آفرینش می باشد و یکی از مقاصد خلقت انسان است و هرگز خلقت و آفرینش در پیمودن راه خود خطا و لغزش نمی پذیرد.

و از همین جا معلوم می شود که پیامبران خدا باید معصوم باشند، یعنی کاری را که خود واجب می دانند، ترک نکنند و کاری را که خود گناه می دانند، انجام ندهند، زیرا ما گروه انسان ، با وجدان خود می دانیم کسی که به گفته خود عمل نکند، در حقیقت به درستی و راستی آن معتقد نیست، در این صورت، اگر پیامبر مرتکب گناه شود و حتی اگر بعدا  اظهار توبه و ندامت نیز نماید، دل ما صاف نخواهد شد و در هر حال،‌ مقصد تبلیغ لنگ خواهد ماند.

خدای متعال در کلام خود می فرماید:

عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا‌* الا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلقه رصدا* لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم؛ خدا است که غیب را می داند و به غیب خود احدی را مسلط نمی سازد، مگر کسان پسندیده ای از فرستادگان خود را، خدای متعال راه وحی (پیام های خود) را از هر آسیب و گزندی نگهبانی می کند تا روشن شود که فرستادگان او پیام هایش را دست نخورده و تغییر نپذیرفته به مردم رسانیده اند. (جن: آیه 26 تا 28)

وجوب تکالیف برای انسان ثابت شده و شک نیست که هر شخصی قابلیت و صلاحیت دریافت وحی از خدا و ابلاغ و اتیان اوامر و نواهی الهی را ندارد، پس لازم است که شخصی که قابلیت امور مذکور را داشته باشد از طرف خداوند مبعوث شود تا از جهتی وحی را دریافت کند و به جهتی دیگر این اوامر و نواهی را به مکلفین ابلاغ نماید

مرحوم «ملاعبد الرزاق لاهیجی» در کتاب گوهر مراد، راه هایی را برای تبیین ضرورت وحی و نبوت بیان می کند:

ایشان از چهار طریق ضرورت نبوت را اثبات می نماید. (لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ص 356- 363)

اول. طریقی که حضرت امام جعفر صادق )ع( به وسیله آن اثبات نبوت فرمودند.

دوم. طریقی که بیشتر متکلمین برای این امر به کار برده اند.

سوم. طریقی که حکما و فلاسفه برای اثبات حُسن بعثت انبیا استفاده کرده اند.

چهارم طریقی که صوفیه در اثبات نبوت اتخاذ کرده اند، که هر یک از آنها در ادامه توضیح داده می شود.

1. طریقه ای که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به آن طریقه اثبات نبوت فرمودند.

کلینی در اصول کافی از هشام بن الحکم از أبی عبدالله (علیه السلام) روایتی آورده است که مضمونش به این شرح است:

امام صادق (علیه السلام) در جواب زندیقی که از چگونگی اثبات نبوت پرسیده بود فرمودند: زمانی که ثابت کردیم که همانا برای ما خالق و صانعی متعالی وجود دارد و این صانع حکیم است و برتر از این است که خلق او را مشاهده کنند و یا لمسش نمایند، به اقتضای حکمتش باید برای مخلوقاتش سفیران و پیام آورانی بیاورد تا خلق را به سوی او هدایت کنند و مصالح و منافعشان را به آنها برسانند؛ چرا که از حکیم قبیح است که مخلوقات خویش را بیهوده آفریده باشد و آنها را مهمل و سرگردان قرار دهد، و آن رسولان درست است که مانند دیگر مخلوقات ، مخلوق خدایند، اما از آموزندگان حکمت نزد خدای متعال اند و واسطه میان خداوند و خلق اند، و آن گاه امام (علیه السلام) فرمودند:

«ثمّ ثبت ذلک فی کلّ دهر و زمان» یعنی بودن این واسطه و حجت بین خدا و خلق در هر روزگار و زمانی ضروری است.( اصول کافی، ج 1، ص 168)

بعثت

لاهیجی قائل است که این کلام امام (علیه السلام) از نظر معنا بسیار عمیق بوده و شامل بسیاری از اقوال و طرقی که متکلمان و یا حکما بعدها اشاره کرده اند می باشد.

2. روش متکلمان در اثبات وجوب بعثت انبیاء

دلیل بر صحت نبوت و حسن بعثت انبیاء این است که نبوت شامل فواید بسیاری است، مانند این که عقل را در احکامی که در به دست آوردن آنها مستقل است تقویت می کند و یاری می بخشد، و عقل را به احکامی که به تنهایی نمی تواند به دست آورد آگاه می کند، و عقل را از خواب غفلت بیدار کرده و آن را متنبه می کند در جهت تحصیل معرفت الهی و رسیدن به سعادت جاودانی، و از دیگر فواید نبوت این است که مردم را به غذاها و خوراکی های مفید و مضری که ناگزیر به استعمال آنها است آگاه می کند که عقل راهی به شناخت آنها ندارد، مگر از این راه که خوردن آنها را تجربه کند و با هلاک شدن بعضی از انسان ها پی به اثر سوء آن خوراکی برده شود و لازمه این تجربه سپری شدن مدتی است که در همان مدت هم استعمال خوراکی ها ضروری است و اصل این تجربه هم می تواند منجر به هلاکت شود.

همچنین خیلی از فایده های دیگری که قابل شمارش نیست، و اجمالا در ممکن بودن وجود چنین شخصی شکی نیست، بنابر این ترک ارسال رسل از طرف خداوند موجب مهمل گذاشتن نوع انسان می شود و اهمال هم منجر به هلاکت نوع انسان شده و با هلاکت نوع انسان نقض غرض حاصل می شود و این خلاف حکمت خداوند حکیم است که چیزی را بی هدف و غرض بیافریند. پس بعثت انبیا فی الجمله واجب است.

همچنین وجوب تکالیف برای انسان ثابت شده و شک نیست که هر شخصی قابلیت و صلاحیت دریافت وحی از خدا و ابلاغ و اتیان اوامر و نواهی الهی را ندارد، پس لازم است که شخصی که قابلیت امور مذکور را داشته باشد از طرف خداوند مبعوث شود تا از جهتی وحی را دریافت کند و به جهتی دیگر این اوامر و نواهی را به مکلفین ابلاغ نماید.

از حکیم قبیح است که مخلوقات خویش را بیهوده آفریده باشد و آنها را مهمل و سرگردان قرار دهد، و آن رسولان درست است که مانند دیگر مخلوقات ، مخلوق خدایند، اما از آموزندگان حکمت نزد خدای متعال اند و واسطه میان خداوند و خلق اند

3. طریقه حکما و فلاسفه در اثبات حسن بعثت انبیاء

هر انسانی محتاج مشارکت با هم نوعان خویش است تا بتواند نیازهای خویش را رفع نماید، و به عبارت حکما، انسان مدنی بالطبع است، و طبیعتاً در این مشارکت انسان ها با هم به معامله می پردازند، هر معامله ای هم نیاز به عدالت دارد و لازمه عدالت نیز وجود قانون در جامعه است. این قانون حاکم در جامعه یک واضع الهی می خواهد؛ چرا که برای خداوند حکیم قبیح است که مردم را در آرائی که باعث اختلاف خواهد شد، بدون راهنما رها کند؛ چرا که در آن صورت هر شخصی آنچه به نفع او است عدل و آنچه به ضرر او است ظلم می پندارد. طبیعتاً این واضع الهی باید به نحوی باشد که بتواند با مردم سخن بگوید و قوانین را در جامعه پیاده کند، پس باید از جنس انسان باشد، و واجب است از طرف خداوند صاحب معجزه ای باشد تا موجب امتیاز او از سایرین شده و فرمانبرداری مردم را در پی داشته باشد، این واضع الهی همان نبی و پیامبر است.

4. طریقه صوفیه در اثبات نبوت

صوفیه غایت وجود انسان را سیر و سلوک به سوی حق می دانند و برای این سیر و سلوک چهار مرتبه قائل اند: الف. (سیر از خلق به سوی خدا)،

ب. (سیر در خدا)،

ج. (سیر همراه خدا)،

د. (سیر از خدا به سوی خلق)، که آن بازگشت مسافر از عالم وجوب و مطلق است به عالم امکان که در این سفر اوامر و نواهی الهی را برای هدایت انسان های عالم خاکی به همراه می آورد و پیامبر همین مسافر سفر چهارم است که البته سه سفر قبلی را طی نموده است.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع:

کتابخانه طهور

سایت اسلام کوئیست

مطالب مرتبط:

نگاهی بر فلسفه بعثت پیامبر اسلام

مروری بر اهداف بعثت نبی مکرّم اسلام

بعثت، بهار انسانیت، و سبک زندگی ایمانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.