تبیان، دستیار زندگی
برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می پرداختیم و می دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می داد و من خود را سنی و به مباحثه می پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می دانستیم،
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخراج از دانشگاه پس از شیعه شدن

شیعه

تولد

علامه محقق احمد امین انطاکی، در قریه‌ای به نام «عنصو» نزدیک انطاکیه (ترکیه) در سال 1311 هجری قمری متولد شد.

مناظره با برادر مقدمه گرایش به تشیع

علامه در مقدمه کتاب خود (فی طریقی الی التشیع، ص 16) می‌گوید: من و برادرم «محمد مرعی امین» همواره درباره مذاهب بحث می‌‌کردیم، و در بحث‌های عقاید و مذاهب می‌اندیشیدیم، و از اختلافات بین مذاهب چهارگانه اهل تسنن در تعجب بودیم. در دریای حیرت به سر می‌بردیم تا آن موقعی که به «حلب» (یکی از شهرهای سوریه) آمدیم. در مسافرخانه حلب، شخصی به نام «عبدالقادر» که کتاب المراجعات تألیف علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین را همراه داشت به ما ارائه داد. برادرم پس از مطالعه آن کتاب و بررسی استدلال‌ها و مناظرات آن، کتاب را به من داد و گفت: این کتاب را از من بگیر و بخوان و در آن بیندیش و تعجب کن! گفتم: کتاب را از من دور کن، من نیازی به آن ندارم. من از مذهب تشیع و آنچه مربوط به آن است کراهت دارم، زیرا آن‌ها را می‌شناسم. برادرم گفت: این کتاب را بگیر و مطالعه کن، ولی عمل به آن نکن! مطالعه کتاب چه ضرری به تو می‌زند؟ کتاب را گرفتم و با کمال شگفتی صفحات آن را می‌خواندم و مطالب مستدل آن برایم بزرگ می‌نمود.

با برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می‌کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می‌داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می‌پرداختیم و می‌دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می‌داد و من خود را سنی و به مباحثه می‌پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می‌دانستیم، به همین روش با برادرم همواره بحث داشتیم. وقتی که برادرم شیعه می‌شد، از من دلیل بر صحت تمسک به یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن می‌خواست، من چیزی از دلیل را پیش خود نمی‌دیدم، برادرم می‌گفت: دلیلت بر تعبد به مذهب شافعی چیست؟ آیا آیه‌ای از قرآن یا روایتی داری؟ من نه آیه‌ای و نه روایتی داشتم که به آن بر صحت تمسک خود به یکی از مذاهب اهل تسنن استدلال کنم.

می‌گفتم: اجماع داریم. می‌گفت: اجماعی در کار نیست، وجود اجماع، محال است، زیرا طرفداران مذاهب، در هر یک از مذاهب که کدام حق است اختلاف دارند، بنابراین چگونه اجماع در این موارد تحقق می‌یابد؟

در مقدمه کتاب خود، «فی طریقی الی التشیع»(چاپ بیروت، سال 1966 میلادی.) می‌نویسد: علت گرایشم به تشیع، فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که با توجه به آگاهی به تمام مذاهب اسلامی فرمود: «مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛ مثل اهل بیت من در میان شما، همانند کشتی نوح است، کسی که سوار آن شد نجات یافت و کسی که مخالفت از آن کرد، غرق شد»

من از او برای صحت مذهب جعفری مطالبه دلیل می‌کردم، و می‌گفتم: چه آیه یا روایتی بر صحت این مذهب داری؟ می‌گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: «مثل اهل بیتی کسفینه نوح، من رکبها نجی، و من تخلف عنها غرق» نیز فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما.» (صحیح ترمذی: ج 5، ص 663، حدیث 3788)  این حدیث بین شیعه و سنی متواتر و مشهور است.

تأسی از گفتار پیامبر و گرایش به تشیع

در مقدمه کتاب خود، «فی طریقی الی التشیع»(چاپ بیروت، سال 1966 میلادی.) می‌نویسد: علت گرایشم به تشیع، فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که با توجه به آگاهی به تمام مذاهب اسلامی فرمود: «مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛ مثل اهل بیت من در میان شما، همانند کشتی نوح است، کسی که سوار آن شد نجات یافت و کسی که مخالفت از آن کرد، غرق شد.» (مستدرک الی الصحیحین: ج 3، ص 150 ) دیدم اگر پیروی از اهل بیت(علیهم‌السلام) کنم و احکام دینم را از آن‌ها اخذ کنم، شکی نیست که نجات می‌‌یابم و اگر آن‌ها را ترک کنم و احکام دینم را از غیر آن‌ها بگیرم شکی نیست که از گمراهان خواهم بود.

عقل و وجدانم مرا به تسلیم در برابر مذهب مستدل تشیع، الزام می‌کرد و اینک می‌گویم: برای من راهی نیست جز تمسک به این مذهب. حق که مذهب اهل بیت(علیهم‌السلام) و اهل بیت هم به آنچه در بیت (خانه) هست بیشتر از دیگران اطلاع دارد. به همین ترتیب، ‌ناگزیر به انتخاب این رأی شدیم که حق با مذهب تشیع است، از این رو مذهب جعفری را عهده گرفتیم، و دیگر غیر از آن راه دیگری برای ما باقی نمانده بود،‌ همان گونه که «کمیت اسدی» شاعر معروف تشیع می‌گوید: «و مالی الا آل احمد شیعة و مالی الا مذهب الحق مذهب» «برای من نیست جز پیروی از آل محمد(صلی الله علیه و آله). برای من جز مذهب حق، مذهبی نیست.»

اخراج از دانشگاه پس از شیعه شدن

علامه احمد انطاکی پس از احراز گواهینامه مقامات عالیه از رئیس دانشگاه الازهر در سن چهل و چند سالگی با برادر ارجمندش علامه محمد فرعی امین انطاکی به مذهب تشیع گرویدند. ایشان پس از خروج از دانشگاه الازهر، به سوریه آمد و آنجا را محل سکونت خود قرار داد. پیش از آنکه اظهار تشیع کند، در شهر «حلب» رهبر روحانی و مدرس بود، وقتی حکومت از گرایش او به تشیع اطلاع یافت، حقوق ماهیانه‌اش را قطع کرد، ولی خداوند به چندین برابر آن حقوق به او از خزانه رزقش، لطف فرمود. آری همیشه باطل‌گرایان در خسران هستند، و سپاس مخصوص خدای مهربان است و عاقبت نیک ویژه پرهیزکاران.

با برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می‌کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می‌داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می‌پرداختیم و می‌دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می‌داد و من خود را سنی و به مباحثه می‌پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می‌دانستیم، به همین روش با برادرم همواره بحث داشتیم

عکس العمل همسر علامه در برابر شیعه شدن وی

علامه شیخ احمد امین انطاکی در کتاب (قی طریقی إلی التشیع) می نویسد:

هنگامی که به تشیع گرویدم, قضیه را از همسرم پنهان کردم و او را اصلاً مطلع نساختم. بیم داشتم مبادا از این ناخشنود گردد و به من آزاری برساند, روزی از روزها پس از فهمیدن گرویدنم به تشیع به من گفت: تو را می بینم از مذهبت منحرف شده ای و از اصول و عقائد و مذهب شافعی دست کشیده ای. من مذهبم را ترک نمی کنم تو خودت تنها شیعی باش. روزی از روزها جهت کاری خارج از منزل شدم, او وارد  اتاق مطالعه ی من شود, و کتاب (ابوهریره) تألیف مرحوم آیت ا... سید عبدالحسین شرف الدین را مطالعه می کند نگاهش به خطبه معروف حضرت زهرا که آن را جهت احتجاج بر سخنان بی اساس و اعتبار ابابکر ایراد فرمودند افتاد خطبه را تا آخر می خواند, از مضمون آنها شگفت زده می شود, که ابابکر چگونه حضرت را از ارث محروم می سازد و در پی آن شروع به گریه می کند هنگامی که از بیرون برگشتم او را در حال گریه کردن دیدم که می گفت من دیگر یک شیعیم, ... چرا این حقیقت را از من پنهان می کردی؟

وضو را به صورت شیعی خود فرا گرفت, و دیگر مسائل را رفته رفته آموخت, در ریسمان اهل البیت چنگ زد, و نام تمام پیشوایان دوازده نفر را یاد گرفت و به فرزندان نیز تعلیم داد.

شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز

شیعه یعنی تیغ تیغ موشکاف

شیعه یعنی ذوالفقار بی ‌غلاف

شیعه یعنی عشق‌بازی با خدا

مریم پناهنده            

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع

1)‌ سایت shia-news

2) وبلاگ haghbaalist

3) سایت sibtayn

مطالب مرتبط:

عواملی که منجر شد امین انطاکی شیعه شود

ادواردو آنیلی که بود؟

روایت خواندنی از شیعه شدن فیلیپ سندروس، مدافع تیم ملی سوئیس

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.