تبیان، دستیار زندگی
در بروز سختی ها و شدائد ، اول باید به خدا توکل کرد و به دامن وی پناه برد اگه مشکلی را بنده خدا بتونه حل کنه به قطع خداوند خالق توانایی این کار را داره فقط ایمان و اعتماد می خواد. باید به منبع لایزال وجودی و قدرت نامحدودش ایمان داشته باشیم ؛ در آن لحظه است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهی برای درمان یک بیماری!

صبر

نمیدونم تا به حال به این بیماری مبتلا شدی یا اینکه با آدم هایی روبه رو بشی که به این بیماری مبتلان! فردی که به آن دچار میشه روی آرامش را اصلا تو زندگیش نمی بینه، چون از عوارض این بیماری اینه که به دارایی های خودت قانع نیستی و دائم به فکر به دست آوردن دارایی ها و اموال دیگرانی! و همیشه ذهن و روحت مشغوله...


این بیماری که میشه گفت خواسته و خواهش نفسانی آدمیه اونو به گناهای دیگه مثل ظلم و ستم سوق میده و زمانی که وی به موردی چشم بدوزه این قدر تلاش میکنه تا اونو به دست بیاره و براش فرق نمی کنه از چه راهی وارد بشه!

همین بی اهمیت بودن راه، اونو یا به ظلم و تعدی ناچار میکنه یا اینکه خودشو خوار کرده، برای دیگران سر فرود میاره.

حرص و طمع اولش مثل نهالی نوپا در روح آدمی شکل می گیره اما با سالیان سال، ریشه دوانده قوی میشه و نه تنها هرگز به پیری نمی رسه، هر روز جوان تر و قوی تر می شه! و تلخ ترین قسمت این بیماری اینه که انسان هرچه به سوی پیری پیش میره این خصلت در او جوان شده و اونو از تفکر به جهان آخرت باز میداره!

آدم طمع کار و حریص در دنیا سخت زندگی میکنه و فقط به جمع آوری مال می پردازه، نه خودش استفاده ای می کنه و نه اجازه استفاده به دیگران میده! اون فقیر زندگی می کند فقیر از دنیا می ره ولی حساب اغنیا را پس خواهد داد.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) انسان طمع کار و حریص را به کرم ابریشم تشبیه کردند که هرچه بیشتر بر اطراف خود تار می تنه پیله اش ضخیم تر شده سخت تر می تونه از اون خارج بشه و سرانجام درون پیله ساخته ی دست خودش میمیره.

با توجه به اینکه این رذیله اخلاقی نوعی بیماری روحیه فقط تا زمانی که به صورت کامل شکل نگرفته و در درون آدمی ریشه ندوانده قابل درمانه!

اما راه درمان این بیماری

در اولین گام: باید به خداوند توکل کرد و از وی مدد گرفت. دوم: به نعماتی که در اختیارت هست توجه کنی، شکر گذار بوده و از آن ها استفاده کنی. سوم: چشم به زیاده خواهی ها پوشانده و به داشته های دیگران کاری نداشته باشی، چرا که آدمی سیری ناپذیره و هرچه را بدست بیاره، بعد از مدتی از آن دلسرد شده و بالاترش را می خواد. چهارم: انفاق و صدقه، دستگیری از نیازمندان و کمک به دیگران علاوه بر اینکه این بیماری را ضعیف می کنه باعث انبساط روح و شادی روان آدمی میشه!

در بروز سختی ها و شدائد، اول باید به خدا توکل کرد و به دامن وی پناه برد اگه مشکلی را بنده خدا بتونه حل کنه به قطع خداوند خالق توانایی این کار را داره فقط ایمان و اعتماد می خواد. باید به منبع لایزال وجودی و قدرت نامحدودش ایمان داشته باشیم؛ در آن لحظه است که جاری شدن انوار الهی را در زندگیمون با تمام وجود حس می کنیم

برای همینه که امیرالمومنین علی علیه السلام درباره این بیماری به این زیبایی می فرمایند:

"أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ" هرکس نفس و روح خویش را با طمع ورزی آلوده نماید خود را پست کرده است.

تا حالا دقت کردین زندگی دنیایی از ابتدای وجود تا به الان، در همه دوره ها و اعصار، همراه با سختی و مشقت بوده و خداوند انسان را در سختی آفریده! و به همین دلیله که سختی آدمی را به کمال و رشد میرسونه و ارزش اهدافش را بالا می بره.

فردی که می خواد فنون ورزشی را آموزش ببینه تمرین های سخت انجام می ده و چه بسا ضربات سختی بخوره! اما اگر بخواد به هدفش برسه باید تحمل کنه. به دست آوردن علم و دانش هم اینطوریه، باید روزها و شب ها به مطالعه و مباحثه پرداخت تا اونو بدست آورد. به صورت کلی پروردگار متعال گنج را در رنج قرار داده و بدون رنج و سختی چیز زیادی عاید نمی شه. مشکلات برای همه وجود داره باید با آنها با مناعت طبع برخورد کرد؛ هر قدر آدمی ظرفیت خودشو بالا ببره، عنایت پروردگار به اون بیشتر میشه.

وقتی از کسی درخواستی می شه دو حالت داره: یا خواسته اش اجابت می شه که دیگه دائم منت دار آن شخصه، و آن ارج و قرب گذشته را نخواهد داشت و در صورت بروز هرگونه اختلاف مجبور به اطاعته؛ یا رویش را زمین می اندازه که دیگه چیزی براش نخواهد ماند. همه در زندگی دچار مشکلاتی هستند بیان آنها فقط سبکی و خواری به دنبالش میاره.

طمع

طبق احادیث و روایات، در بروز سختی ها و شدائد، اول باید به خدا توکل کرد و به دامن وی پناه برد اگه مشکلی را بنده خدا بتونه حل کنه، به قطع خداوند توانایی این کار را داره فقط ایمان و اعتماد می خواد. باید به منبع لایزال وجودی و قدرت نامحدودش ایمان داشته باشیم؛ در آن لحظه است که جاری شدن انوار الهی را در زندگیمون با تمام وجود حس می کنیم. دوم باید دست از جهد، تلاش و کوشش بر نداشت و راه خودمونو ادامه بدیم چون با تلاش، خواسته ها به دست میاد. سوم در هر مرحله از زندگی در حین سختی ها باید صبر کرد، وظیفه ما حرکت به سمت حل مشکلاته، اوست که می دونه چه باید بکند؛ چه بسا بدی برای ما اتفاق بیفتد که خیری برایمان داشته باشه و چه بسا خوشی برایمان حاصل بشه در حالی که خیری در اون نیست و حاصلی جز شر برامون نخواهد داشت.

که حضرت اشاره می کنند "رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ" به معنای آشکار نمودن سختی هاست که به دنبال خود، خواری و بی مقداری را همراه خواهد داشت.

مورد سوم که حضرت به اون اشاره می فرمایند "وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ".

زبان تیغ دو لبی ست که خیر و شرش بسیار به هم نزدیکه.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای تقریب ذهن اصحابش نسبت به خطرات زبان می فرمودند: انسان صبح که شروع به فعالیت می کند تمام اعضای بدن نسبت به زبان کرنش می کنند و می گویند: درباره ی ما از خدا بترس...! ما به تو وابسته ایم و سرنوشتمان به عمل تو باز خواهد گشت، اگر به راستی و خوبی عمل کنی ما نیز جان سالم به در خواهیم برد و اگر تو منحرف شوی ما نیز به انحراف کشیده خواهیم شد.

با توجه به این سخن جایگاه زبان و خطراتش مشخص شد. اگر کسی مراقب زبانش نباشه و نسبت به صحبتی که می کنه یا دستوری که می ده دقت نکنه بی ارزش و خوار میشه، که زبان سرخ سر سبز بر باد خواهد داد.

تا حالا دقت کردین زندگی دنیایی از ابتدای وجود تا به الان، در همه دوره ها و اعصار، همراه با سختی و مشقت بوده و خداوند انسان را در سختی آفریده! و به همین دلیله که سختی آدمی را به کمال و رشد میرسونه و ارزش اهدافش را بالا می بره

راه در امان ماندن از خطرات زبان نیز در یک چیز خلاصه میشه و آن سکوت به جا است. هیچ گنجی بالاتر از سکوت نیست با دقت در احوالات خویش خواهیم دید بسیاری از صحبت هایی که در طول روز شده ضرورتی نداشته و دارای هدف خاصی نبوده اگر ضرری به ما وارد نساخته باشه سودی هم عایدمان نکرده. انسان تا حرفی را نزده آن حرف اسیر اوست اما زمانی که از دهانش خارج شد دیگر او اسیر زبان و حرف خودشه. بنابراین عاقل کسی است که زبانش در پس عقلش باشه، یعنی وقتی می خواهد حرفی بزنه به آن فکر کنه و به تمام جوانب آن بیاندیشه و جاهل کسی است که اول حرفی را بگه بعد به آن فکر و اندیشه کنه و در صدد چاره جوییش بربیاد.

سه عامل کمک می کنه که زبان خویش را کنترل کنیم: اول توکل به خداوند بی همتا. دوم سکوت و پرهیز از سخن نا بجا و سوم تفکر قبل از انعقاد و شکل گیری کلام.

وَ قَالَ علی[علیه السلام]: أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.

آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پَست كرده، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.(ترجمه دشتی)

خالق بی همتا توفیق استفاده از حکمت های حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) را به ما عنایت فرماید.

محمدحسین تاج      

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

قرآن

تفسیر المیزان

نهج البلاغه

غررالحکم و دررالکلم

میزان الحکمه

مطالب مرتبط:

صبر چیست و نتایج آن چه می باشد؟

رابطه حلم و صبر

بهترین روش برای تمرین صبر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.