تبیان، دستیار زندگی
مقام امامت و جانشینی پیامبر مقامی الاهی است و باید توسط خدا منصوب شود؛ نه این که فقط جنبه حکومت ظاهری دنیوی داشته باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا منصب امامت، الهی است؟!

امامت

مقام امامت و جانشینی پیامبر مقامی الاهی است و باید توسط خدا منصوب شود؛ نه این که فقط جنبه  حکومت ظاهری دنیوی داشته باشد.


قرآن می فرماید: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتِی»، بقرة124. همچنین می فرماید: «فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآتَیْنَاهُم مُّلْکاً عَظِیماً»، نساء 54: الف. آیا مقصود از امامت ریاست عامه در امور دین و دنیا است؛ یعنی همان (مُلْکاً عَظِیماً)؟ ب. برخی از آیات این گونه دلالت دارد که خداوند به بعضی از انبیاء از نسل ابراهیم (علیه السلام) امامت را داده است، انبیائی که اولوالعزم نبوده اند؛ مانند حضرت یوسف (علیه السلام): «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ ...»، یوسف101، حضرت داود (علیه السلام)، «فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ ... »، بقره،251، حضرت سلیمان (علیه السلام)، «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکاً..»، ص 35، به طالوت «وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً.. »، بقرة 247. آیا در این مصادیقی که ذکر شد، منظور از «ملک» امامت است؟

بررسی سوالات مطرح شده:

در قرآن کریم می خوانیم: «(به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود، و او به خوبى از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم! ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)». (بقره، 124)

الف. مقصود از امامت

مسئله امامت، در اواخر عمر مبارک حضرت ابراهیم (علیه السلام)، مطرح شده است؛ یعنی در وقتی که ایشان قطعاً پیامبر و پیشوا بود. پس باید امامت چیزی فراتر از نبوّت باشد نه خود نبوّت؛ چرا که مقام جدید باید حایز امتیازی باشد که در مقامات قبلی شخص وجود نداشته و نیز هر موهبت الاهی حقیقتی را در بر دارد و صرف مفاهیم لفظی نیست. پس امام؛ یعنی هدایت کننده ای که با در اختیار داشتن امری ملکوتی، مردم را هدایت می کند، و امامت در حقیقت یک نحوه ولایت باطنی است که امام در اعمال و رفتار مردم دارد و هدایتش مثل هدایت پیامبران و رسولان و مۆمنان، تنها راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و نشان دادن راه نیست،(«ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت مى‏کند و او توانا و حکیم است»؛ ابراهیم، 4) بلکه مقام امامت، مقام تحقّق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت مردم به معنای رساندن به مقصد و راه حق است. (المیزان ، ج 1، ص 272)

مقام امامت و جانشینی پیامبر مقامی الهی است و باید توسط خدا منصوب شود؛ نه این که فقط جنبه حکومت ظاهری دنیوی داشته باشد

امّا برخی از متکلّمان اهل سنّت در تعریف امامت گفته اند: «امامت، عبارت است از ریاست عامّه بر امور دین و دنیا».

ب. معنای «ملکاً عظیماً»

با توجّه به وصف «عظیم»، در آیه شریفه «فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً»؛ نساء، 54: «ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمى در اختیار آنها [پیامبران بنى اسرائیل‏] قرار دادیم».

«ملک»، معنایی عام داشته و شامل مُلک مادّی و نیز مُلک معنوی -یعنی نبوّت و ولایت حقیقی بر هدایت خلق و ارشاد- می شود؛ زیرا خداوند متعال مُلک دنیوی را عظیم نمی شمرد، مگر زمانی که این ملک دنیوی صاحبش را به فضیلتی معنوی و منقبتی دینی بکشاند. (المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 377)

و مقصود از «مُلک» در حق انبیایی مانند حضرت یوسف (علیه السلام)، حکومت و زمامداری است، نه مقام امامت؛ مانند آیه شریفه «پروردگارا! بخشى از حکومت به من بخشیدى، و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه ساختى! اى آفریننده آسمان ها و زمین! تو ولىّ و سرپرست من در دنیا و آخرت هستى، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما!»، (یوسف، 101) که منظور، بخشی از حکومت دنیا یا بخشی از حکومت و سلطنت مصر برای حضرت یوسف (علیه السلام) است.

بدیهى است، سلطنت و فرمانروائى پیامبران غیر از سلطنت افراد عادى است که بر اساس ظلم و ستم است، بلکه سلطنت و فرمانروایی انبیا و رسولان بر اساس شایستگى و لیاقت آنها است.

ولایت امیر المۆمنین پر نازل ہونے والی آیت کی دلیلوں کی علامات

الهی بودن منصب امامت

شیعیان معتقدند امامت یک مقام دینی است و تابع تشریع و نصب الهی است نه یک سلطنت دنیوی و تابع عوامل اجتماعی.

مورخان و سیره نگاران مسلمان نوشته اند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگامی که به سراغ قبیله «بنی عامر بن صعصعه» رفتند تا آنان را به دین خدا فراخوانند، و از آنان بخواهند تا ایشان را در اجرای رسالت شان یاری دهند؛ یکی از افراد آن قبیله به نام «بیحرة بن فراس» در پاسخ پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «اگر ما از تو پیروی کنیم و خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا امر خلافت را پس از خود به ما واگذار می کنی؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ او فرمود: «الأمر لله یضعه حیث یشاء». (سیره ابن هشام، ج 2، ص 66)

امر خلافت در دست خداست (نه در اختیار من) و هر جا که بخواهد آن را قرار خواهد داد.

سخن رسول خدا به صراحت نشان می دهد که جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) منصبی الاهی و از حقوق خدا و رسول است، نه از حقوق مردم.

بنابراین شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز نقش استقلالی در تعیین جانشین خود نداشته، بلکه آن را به امر الاهی انجام داده است. و در واقع حکمت ختم نبوت با نصب امام معصوم ارتباط دارد و با وجود چنین امامی است که مصالح جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تأمین می شود.

در این مجال فرصت کافی برای اثبات کامل این امر نیست ولی به طور اجمال به آن اشاره می شود و تفصیل آن در کتاب هایی همچون الغدیر اثر علامه امینی، و المراجعات اثر علامه سید شرف الدین وجود دارد.

اکنون به یک آیه از قرآن که دلالت بر الاهی بودن این منصب و انتصاب علی (علیه السلام) به فرمان پروردگار دارد اشاره می کنیم:

1. «الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» امروز من دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.( مائده، 3)

افزون بر دانشمندان و مفسران شیعه، شماری از محدثان و مفسران اهل سنت نیز از طریق شماری از صحابه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) احادیثی نقل کرده اند که نشان می دهد آیه مورد نظر در روز غدیر خم، و پس از اعلان ولایت علی (علیه السلام) توسط رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

مقام امامت، مقام تحقّق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت مردم به معنای رساندن به مقصد و راه حق است

خطیب بغدادی با سند صحیح از صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابوهریره نقل کرده است که گفت: «هر کس روز هیجدهم ذی حجة را روزه بدارد برای او شصت ماه روزه نوشته می شود. و آن، روز غدیر خم است؛ هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفت و فرمود: «أ لست ولی المۆمنین؟» قالوا بلی یا رسول الله. قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا ابن ابی طالب أصحبت مولای و مولا کل مسلم، فانزل الله «الیوم اکملت لکم دینکم...».

آیا من پیشوا و سرپرست مۆمنان نیستم؟ گفتند: آری ای رسول خدا. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی هم مولای اوست. به دنبال آن، عمر بن خطاب گفت: خوشا به حالت ای فرزند ابو طالب که مولای من و مولای همه مسلمانان شدی. بلافاصله خداوند این آیه را نازل کرد (الیوم اکملت لکم دینکم...).

نتیجه اینکه:

با توجه به این آیه کریمه و ضمیمه کردن آن به حدیث متواتر پیامبر(صلی الله علیه و آله) «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، به روشنی می توان دریافت که مقام امامت و جانشینی پیامبر مقامی الاهی است و باید توسط خدا منصوب شود؛ نه این که فقط جنبه  حکومت ظاهری دنیوی داشته باشد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش اعتقادات شیعه تبیان   


منابع:

سایت اسلام کوئیست

تفسیر المیزان ج1 و ج 4

مطالب مرتبط:

دلایل عقلی اثبات امامت؛ قاعده لطف

اوج مفهوم امامت ولایت است 

مفهوم امامت چیست؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.