تبیان، دستیار زندگی
غیب در الگوهای معین مثل پیامبران، برگزیدگان، اولیا و صاحبان کرامات و در آثار جاویدان و کرامات آنان و در الگوهای فراوان دیگر عینیّت می‏یابد و قلوب ما می‏تواند این الگوها و سمبل ها و همراه آن غیب به ودیعه نهاده شده در آن را در میان گیرد تا محور ایمان و پیون
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارتباط حضرت زهرا علیهاالسلام با غیب

حضرت فاطمه

در مقاله قبلی (غیب در حضرت زهرا علیهاالسلام ) سخن از غیب و فرهنگ غیب و ویژگیهای آن بود. در این مقاله ادامه بحث و سپس بررسی ابعاد آن در شخصیت حضرت زهرا علیها سلام می پردازیم.


فرهنگ غیب می‏تواند ایمان به غیب را از حالت ترس از ناشناخته دور سازد تا غیب، شهودی قلبی حقیقی باشد و قلب با آن پیوند خورد ه و ایمان بدان استوار شود، و عواطف و احساسات در برابرش تسلیم، و بر پایه‏ی آن حرکت کند تا زندگی وجدان، و بیداری ضمیر، و موضع، حرکت، رفتار، سجیه و اقدامی با رغبت، صریح و خالصانه باشد. در عین حال حواس نمی‏تواند این غیب را درک نماید و از احساس آن ناتوان می‏ماند. زیرا غیب به چیزی بالاتر و برتر از حس مربوط است ، همان غیب را از حواس بی‏نیاز می‏کند و به ابزارهای آن دست می‏یازد و در سایه‏سار آن حرکت می‏کند.

با نگاهی اجمالی به وسایل و دلایلی که این غیب را در قلب انسان مجسم می‏کند و آن را به عنصری ایمانی مۆثر و کارآمد تبدیل می‏سازد، درمی‏یابیم که اسلام در برخورد تربیتی خود با این جنبه‏ی حساس می‏خواهد که غیب بر پایه‏ی اندیشه و آگاهی حرکت کند تا در قلب جا گیرد و قلب، آن را با عطوفت و مهربانی در بر گیرد و با آن آرامش و خشنودی یابد و از آنجا در سایه‏ی روح و در برخوردی احساسی و عاطفی، گرم و جوشان به حرکت درآید.

آنگاه سراسر وجود انسان را در بر می‏گیرد تا به احساسات و عواطفش شکل دهد و در نتیجه گوش و چشم، فکر و ذکر، زبان و کلماتی که ناخودآگاه بر زبان می‏آورد و رفتار و موضع و بلکه همه چیز زندگی‏اش بشود.

به همین منظور باید فکر و عاطفه درهم آمیزد تا مظلومیت زهرا (علیهاالسلام) و عزای حسین (علیه‏السلام) در عاشورا، و مظلومیت طفل شیرخواره‏اش و... جزیی از حقیقت ایمانی گردد. بدین ترتیب سخنان رسول اکرم و ائمه‏ی طاهرین (علیهم‏السلام) بیانگر ضرورتی فرهنگی برای تکمیل ایمان به حقایق اسلام و از جمله ایمان به غیب است.

جای هیچ شگفتی نیست که این معنای غیبی به صورت یک معجزه و کرامت الهی و واقعیت زنده و مۆثر در شعور انسان در حجرالاسود عینیت و تجسم یابد که خداوند آن را به عنوان میثاق خلایق به ودیعه نهاده و در اسراء و معراج، قرار گرفتن یونس در شکم ماهی و در سخن گفتن مورچه به گونه‏ای که سلیمان پیغمبر از گفته‏اش تبسم کرده و آوردن تخت بلقیس از یمن پیش از یک چشم بهم زدن و در سخن گفتن فاطمه (علیهاالسلام) در شکم مادر با او، و جشن عروسی در آسمان به مناسبت ازدواج فاطمه (علیهاالسلام) با علی (علیه‏السلام) و سخن گفتن فرشته الهی با او که علی (علیه‏السلام) سخنان او را در «مصحف فاطمه» نوشت و خطاب ملائکه به فاطمه (علیهاالسلام) چنانکه مریم دختر عمران را نیز مخاطب قرار دادند. فرشتگان به فاطمه (علیهاالسلام) ندا دادند: فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاکیزه‏ات گردانیده است... به همین جهت، محدَّثه نامیده شد.[1]

غیب در الگوهای معین مثل پیامبران، برگزیدگان، اولیا و صاحبان کرامات و در آثار جاویدان و کرامات آنان و در الگوهای فراوان دیگر عینیّت می‏یابد و قلوب ما می‏تواند این الگوها و سمبل ها و همراه آن غیب به ودیعه نهاده شده در آن را در میان گیرد تا محور ایمان و پیوند قلب باشد، تا روح ما در آرامش و خشنودی زندگی کند

جای هیچ شگفتی نیست که این غیب اینگونه بر ایمان عینیت یابد که: فاطمه نور است، حوریه‏ای به شکل انسان است و از میوه بهشتی آفریده شده که در پاکی، صفا، خلوص و طهارت بر میوه دنیایی امتیاز دارد و فاطمه با بذل جهد موفق از طریق معرفت به خدای یگانه و از راه اشراف بر اسرار آفرینش و ناموس زندگی، بر صفا، و طهارت آن افزود و به تأیید و راهنمایی و لطف الهی نایل آمد.

فاطمه، همان زن معصوم است که خداوند با خشنودی او خشنود می‏شود و با خشم او، خشم می‏گیرد. او سرور زنان جهان از اولین و آخرین است.

همین امور است که دلالت دارد فاطمه (علیهاالسلام) را ارتباطی محکم با غیب، مقام و موقعیتی والا و کرامتی الهی است که هرگز عقل و فهم ما انسانها بدان نخواهد رسید.

بنابراین روشن شد که این غیب در الگوهای معین مثل پیامبران، برگزیدگان، اولیا و صاحبان کرامات و در آثار جاویدان و کرامات آنان و در الگوهای فراوان دیگر عینیّت می‏یابد و قلوب ما می‏تواند این الگوها و سمبل ها و همراه آن غیب به ودیعه نهاده شده در آن را در میان گیرد تا محور ایمان و پیوند قلب باشد، تا روح ما در آرامش و خشنودی زندگی کند و عواطف و احساسات ما با عطوفت و مهربانی بدان روی آورد. بنابراین هر که این را بداند، عملش او را مفید باشد و هر که نداند بیش از اندازه زیان بیند.

حضرت فاطمه

ضرورت ندارد که اختلاف موارد تجسم در اشخاص مثل پیامبران، اوصیاء و اولیا موجب برتری یکی بر دیگری شود. چه ممکن است طبیعت مرحله یا شرایط معین باعث این خصوصیات غیبی در هر یک از موارد شده باشد.

تفاضل و برتری افراد بر یکدیگر معیارهای خاص خود را دارد که قرآن کریم و رسول اکرم (صلی اللَّه علیه و آله وسلم) بیان کرده‏اند و نیز دیگران جزیی از دین است و از اهمیت زیادی در ساخت شخصیّت ایمانی، انسانی و مکتبی با تمام خصوصیت‏هایش دارد. خصوصیاتی که وجود، تخصص و تمایز انسان را محقق می‏سازد و او را در مرتبه‏ای عالی از صفا، پاکیزگی و طهارت قرار می‏دهد. همچنان که مرتبه‏ای از ارتباط وجدانی با همه گفتار و کردار آنان را تحقق می‏بخشد.

ائمه (علیهم‏السلام) برخی از امور غیبی را به شماری از اصحاب مخلص خود مثل میثم تمار، زراره، محمد بن مسلم و دیگران، گفته‏اند. چقدر غیب برای کسانی که آن را می‏دانند و می‏آموزند سودمند است. چه شگفت‏انگیز و زیباست این کرامات! و چه تأثیر ژرفی در زندگانی انسان دارد! و چقدر انسان بدان نیازمند است! و چه شگفت‏انگیز است قرآن که بسیاری از موارد غیب را مورد تأکید قرار می‏دهد و بدین ترتیب اهمیت زیاد آن را در ساخت شخصیت انسانی، ایمانی و مکتبی آشکار می‏کند.

ارتباط فکری کافی نیست

بنابراین، گفته برخی افراد درست نیست که می گویند: آنچه مطلوب است صرف ارتباط فکری با معصومین (علیهم السلام) از طریق شناخت سیاست ها، و گونه های رفتاری شخصی، و فعالیت های اجتماعی آنان است تا اسوه و الگوی ما در شیوه تقلید و تکرار کارهای آنان باشند و همین در ما حالتی از شگفتی و اعجاب را در باره آنان به وجود می آورد؛ دقیقاً به گونه ای که از دیگر شخصیت ها و اندیشمندان مثل ادیسون و ابن سینا شگفت زده می شویم.

سخنان رسول اکرم و ائمه‏ی طاهرین (علیهم‏السلام) بیانگر ضرورتی فرهنگی برای تکمیل ایمان به حقایق اسلام و از جمله ایمان به غیب است

زیرا آنچه مطلوب است، برقراری ارتباط فکری، درونی و وجدانی است که عواطف در آن شرکت کند و احساسات به گونه خودکار از آن فرمانبرداری و انقیاد داشته باشد و تمام وجود انسان آزادانه تسلیم آن باشد و به جنبش آید.

مطلوب این است که این برگزیدگان وارد دل هایمان شوند تا موجب سرزندگی آن باشند و در ارواح ما جای گیرند تا به آن گرمی و جوشش بیشتری بدهند و در جانهایمان پا گذارند تا با صفاتر، پاک تر و خالص تر شود.

مطلوب این است که در ساخت شخصیت ایمانی ما سهم بیشتری داشته باشند و در بنای عواطف و تکوین احساسات ما سهیم باشند.

در نهایت این گفته را بعید می دانیم که: این علمی است که هر که بداند سود نمی برد و هر که نداند زیان نمی بیند. این سخنی زیان آور است که جز خسارت، حسرت و نومیدی سودی برایمان ندارد.

صرف نظر از این، میزان نفع و زیانی که از آن صحبت می کنند چندان روشن نیست بلکه در حالت ها و موارد مختلف، تفاوت دارد. سخن گفتن از طب برای نجّار، و سخن گفتن از نجوم برای آهنگر، ریسنده و کارمند در حرفه شان هیچ سودی ندارد. اما قضایای ایمان و رفتار ضرورتاً از این قبیل نیست. اگر چه مراتب و مقتضیات شناخت بر اساس اصل " مأمور شده ایم که با مردم به اندازه عقل شان سخن گوییم "، در افراد فرق می کند.

پی نوشت:

1 - کشف الغمه: ج2، ص  94؛ لائسل الامامه، ص 56؛ علل الشرایع: ج1، صص 182، 183؛ روضة المتقین، ج 5، ص 345

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: رنج های حضرت زهرا علیها السلام ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی ، ترجمه محمد سپهری

مطالب مرتبط:

آثار آخروی محبت به حضرت فاطمه علیهاالسلام

چرا حضرت فاطمه علیهاالسلام فدک را مطالبه می‌فرمود؟

دفن حضرت فاطمه(علیهاالسلام) در شب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.