تبیان، دستیار زندگی
امام فرموده‌اند: او از مصادیق بارز رجال صدیق بوده و رفتن او بر اسلام صدمه‌ای وارد کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصداق بارز رجال صادق

به مناسبت سال روز شهادت شهید آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی


امام فرموده‌اند: او از مصادیق بارز رجال صدیق بوده و رفتن او بر اسلام صدمه‌ای وارد کرد.

اشرفی اصفهانی

این سخن امام درباره شهید حضرت آیت الله حاج آقا عطاء الله اشرفی اصفهانی است، ایشان در ادامه می‌فرمایند: این شهید عزیز محراب یکی از آن شخصیت‌هایی بود که اینجانب یکی از ارادتمندان آن شخص والامقام بوده و هستم و این وجود پربرکت را قریب 60 سال است که می‌شناختم. او در جبهه دفاع از حق در جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود.

زندگی نامه شهید

شهید آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در سال 1281 هجری شمسی در یک خانواده روحانی در خمینی شهر اصفهان متولد شد.

او که فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین میرزا اسدالله فرزند مرحوم حجت الاسلام میرزا محمد جعفر بود و جد اعلای او از علمای بزرگ جبل عامل بود.

شهید تنها فرزند ذکوری بود که از پدرش به یادگار مانده بود و پس از دوران کودکی جهت تحصیل علوم دینی به شهر اصفهان رهسپار شد.

وی پس از طی تحصیل مقدماتی در خمینی شهر و اصفهان، عازم قم شد و تا درجه اجتهاد به تحصیل خود ادامه داد. در زمان شروع نهضت اسلامی در سال 42 - 41 مجدانه در خدمت حضرت امام درآمد؛ به طوری که، بارها به علت فعالیت‌های مبارزاتی از سوی ساواک به تبعید و زندان تهدید شد. هنگام اوج‌گیری نهضت اسلامی در سال 1356، شهید اشرفی اصفهانی در کرمانشاه، رهبری مبارزات مردمی را عهده‌دار شد و با دعوت از روحانیون مبارز در هدایت مردم، نقش مۆثری در نهضت امام خمینی ایفا کرد. وی در یکی از تظاهرات، مورد هجوم مأموران رژیم قرار گرفتند و آسیب دیدند. چند روز بعد ساواک با حمله به منزل، او را دستگیر کرد؛ اما، پس از آزادی دوباره به فعالیت علیه رژیم پرداختند و تا پیروزی انقلاب رهبری مردم کرمانشاه را بر عهده داشتند. پس از پیروزی انقلاب با حکم حضرت امام به عنوان امام جمعه کرمانشاه منصوب شد. ایشان با آغاز جنگ تحمیلی، بارها به جبهه‌ها شتافته و باعث دلگرمی رزمندگان اسلام می‌شد.

ایشان بارها می‌فرمودند که امیدوارند هنگامی که شهید می‌شوند کنار ایشان هیچ کس شهید نشود و همین دعای ایشان محقق شد چون تنها خود ایشان شهید شد و آن منافق که عامل ترور ایشان بود از بین رفت

دعای شهید محقق شد

محمد اشرفی اصفهانی، فرزند شهید شهادت پدر را این‌گونه تشریح می‌کند: در لحظه شهادت در کنار ایشان بودم. 23 مهر 1361، روز جمعه و در آستانه محرم بود، محل نماز جمعه کرمانشاه در مسجد جامع شهر حضور پیدا کردند تا سخنرانی ایراد کنند. در جمع مردم سه نفر از منافقین حضور داشتند که سنشان بین 18، 19 و 20 سال بود. اینان با لباس بسیجی آمده بودند و پشت لباسشان نیز نوشته شده بود که «پیش به سوی جبهه‌ها برای فتح کربلا» ، شعاری که آن زمان اکثر بسیجی‌ها می‌گفتند. در ابتدا لحظه‌ای که ایشان وارد شدند می‌خواستند حمله کنند اما اوضاع را مساعد ندیدند. دست چپ ایشان نشسته بودم و استاندار آن زمان دکتر رحمانی نیز کنار دست راست ایشان نشسته بودند. سخنرانی تمام شد، حضرت آیت الله خواستند به جایگاه بروند و خطبه‌ها را ایراد کنند که جمعیت به احترام ایشان بلند شد و شروع به شعار دادن کرد، در همین اثنا یکی از آن سه نفر خودش را با سرعت از یک نرده خیلی کوتاه رد کرد، ایشان را در آغوش گرفت و نارنجکی که به همراه داشت را منفجر کرد. ترکش‌های آن نارنجک تمام دیوار و حتی سقف مسجد را سوراخ کرده بود. عجیب اینجا است که هیچ کس آسیبی ندید چرا که در هنگام شهادت هر یک از شهدای محراب عده‌ای نیز همراه با آنان شهید شدند به طوری که آیت الله دستغیب 13 نفر را با خودش برد، آیت الله مدنی دو نفر و آیت الله صدوقی دو نفر را با خودشان بردند. از این رو ایشان بارها می‌فرمودند که امیدوارند هنگامی که شهید می‌شوند کنار ایشان هیچ کس شهید نشود و همین دعای ایشان محقق شد چون تنها خود ایشان شهید شد و آن منافق که عامل ترور ایشان بود از بین رفت.

اشرفی اصفهانی

توصیه‌های امام محقق نشد

فرزند شهید در ادامه می‌گوید: حفاظت با کیفیت انجام نمی‌شد، بعد از شهادت مرحوم آیت الله صدوقی، امام راجع به حفظ و حراست آیت الله اشرفی اصفهانی شخصاً مراقبت ایشان را تاکید کرده بودند اما سفارشات و توصیه‌های امام محقق نشد.

امام چندی قبل از شهادت، توسط موسوی تبریزی، دادستان انقلاب وقت برای پدر در نامه‌ای نوشته بودند: برای ما کاملا مشخص است که منافقین شما را هدف قرار داده‌اند و بنا است که به سراغ شما بیایند، البته ایشان هم خیلی با آغوش باز و لبخند می‌فرمودند: آرزوی من شهادت است و من از شهادت ترسی ندارم.

متأسفانه با وجود توصیه موکد حضرت امام و نامه کتبی امام در حفاظت و حراست از ایشان، آن روز منافقین به راحتی ایشان را ترور کنند.

مزار شهید در گلزار شهید کرمانشاه است.

گزیده‌ای از خدمات شهید

شهید آیت الله اشرفی اصفهانی حوزه علمیه امام خمینی در باختران تاسیس کرد و به اداره این حوزه را با بیش از 60 نفر طلاب بر عهده گرفت، همچنین دست بازسازی مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی زد.

کتابخانه مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی را توسعه داد و قریب دو هزار جلد به کتاب‌های آن افزود.

تاسیس حوزه علمیه جهت خواهران، که پس از شهادت ایشان به نام حوزه علمیه شهید محراب نام‌گذاری شد، یکی دیگر از خدمات این شهید بوده است.

برای ما کاملا مشخص است که منافقین شما را هدف قرار داده‌اند و بنا است که به سراغ شما بیایند، البته ایشان هم خیلی با آغوش باز و لبخند می‌فرمودند: آرزوی من شهادت است و من از شهادت ترسی ندارم

ایجاد وحدت کامل بین روحانیت شیعه و سنی که از بزرگ‌ترین خدمات وی است که در طول تصدی مسئولیت به عنوان امام جمعه در این رابطه سمینارهای متعددی در شهرهای مختلف به ویژه با حضور برادران اهل سنت تشکیل داد که اثرات بسیار مطلوبی داشته است.

بازسازی مسجد جامع باختران که از برکت نماز جمعه، این مسجد بازسازی کامل شده است.

شماره حساب‌های متعدد به نام مهاجرین جنگی و جبهه جنگ و بازسازی مناطق جنگی و همچنین کمک به سیل زدگان خوزستان و زلزله کرمان و طبس باز کرد که تمام وجوه این شماره حساب‌ها جمع آوری و برای نجات برادران و خواهران آسیب دیده و برادران رزمنده صرف شد.

آیت الله اشرفی با مهم توصیف کردن مسئله جنگ، به مدت 25 ماه در تمام خطبه‌های نماز جمعه و مصاحبه‌ها و پیام‌های خود به حضور مردم در جبهه‌ها تأکید می‌کرد.

دائماً با حضور در جبهه‌ها به دیدار رزمندگان می‌شتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند و با یکایک رزمندگان مصافحه می‌کرد و با آنان به گفتگو می‌نشست و می‌فرمود: «وقتی به جبهه می‌روم تا مدتی روحیه‌ام قوی می‌شود» .

بارها در جبهه‌های ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانی‌های دلنشین، به سپاهیان اسلام روحیه بخشید.

با یکایک رزمندگان مصافحه می‌کرد و با آنان به گفتگو می‌نشست و می‌فرمود: «وقتی به جبهه می‌روم تا مدتی روحیه‌ام قوی می‌شود»

وی پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر، سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد.

شهید در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند.

 سامیه امینی

بخش فرهنگ پایداری تبیان